به بهانه هفته تکریم خانواده

مادرانه ای به سبک بانوی دندانپزشک همدانی

بانوی دندانپزشک ملایری با ۳ فرزند زندگی شیرینی را درپیش گرفته است، او از زندگی با عشق و علاقه و امیدواری به خداوند و آینده شان سخن می گوید.

مادر بودن یکی از بزرگترین و مهم‌ترین مسئولیت‌هایی است که یک زن می‌تواند عهده دار باشد، گذشته از مقام معنوی آن، مادر نقشی مسئولانه در جامعه برای پرورش انسان در جهت نیل به کمال داشته و دارد؛ هفته تکریم خانواده بهانه‌ای شد تا نگاهی به جایگاه خانواده و مادر داشته باشیم. اینجا استان همدان است، دیاری که در دامان مادران آن مفاخر بزرگی برای تاریخ ایران زمین و جهان اسلام پرورش یافته اند.

با این حال از آنجایی که نرخ رشد جمعیت همدان پایین‌تر از میانگین کشوری است شاید ضرورت باشد برای زنان و دختران همدان، مادران الگوی امروزی را هم معرفی کرد. هرچند پیش از هر چیز مسئولین همدان باید به این ضرورت که برای جوانی جمعیت باید مشکلات ازدواج و مسکن جوانان حل شود واقف باشند و در مسیر تسهیل مشکلات اقدامات جدی داشته باشند اما با این همه اکنون روی سخن معطوف به مادر یعنی محور اصلی خانواده و کانونی ترین نقطه تربیت فرزندان است. یقیناً داشتن یک جامعه خوب در گروی داشتن خانواده‌های رشد یافته و موفق است و همین امر می‌تواند توسعه و موفقیت یک کشور را رقم بزند. چندی پیش در گزارشی با عنوان مادرانه به سبک مادر همدانی که صاحب ۵ فرزند است، سعی شد تا زندگی مادری که توانسته در کنار تحصیلات، امور همسرداری و خانه داری، ۵ فرزند نمونه را تربیت کند را به تصویر بکشیم و در این نوشتار، بُرشی از زندگی بانویی دیگر را می‌خوانید:

 لیلا رمضانی، بانوی موفق و پزشک ملایری که از روزهای گرم و شیرین زندگی اش و تلاش ها و سختی ها می گوید:

مادر سه فرزند هستم

لیلا رمضانی هستم، متولد ۲۸ آذرماه سال ۱۳۶۲؛ در سال ۱۳۸۱ با کسب رتبه ۵۲ در دانشگاه آزاد اسلامی تهران در رشته دندانپزشکی عمومی پذیرفته و مشغول به تحصیل شدم. در سال ۸۷ در رشته دندانپزشکی عمومی فارغ‌التحصیل شدم و در سال ۱۳۸۸ ازدواج کردم که همسرم نیز از نخبگان کنکور با رتبه ۱۷ در رشته دندانپزشکی است و در حال حاضر نیز در شهرستان ملایر در حال خدمت‌رسانی به مردم در این حوزه است.

بعد از فارغ‌التحصیلی یکی از بزرگترین برنامه‌ها و اهدافم خدمت به مناطق کم‌برخوردار و محروم بود، در این راستا از سال ۸۸ تا ۹۴ در شهرستان فامنین همدان مشغول به خدمات دندانپزشکی عمومی شدم و در این مدت در روستاهای مختلف بخش‌های شیرین‌سو، کبودرآهنگ و… اقدامات جهادی داشتم.

خدمت در مناطق کم برخوردار را دوست دارم، در این راستا با ارائه خدمات آموزشی، پیشگیری و درمان به خانواده‌های نیازمند و محروم از امکانات را ارائه کردم. در حال حاضر، دارای سه فرزند هستم.

سال ۱۳۹۰ خدوند به من دو فرزند دو قلو عطا کرد که یک فرزند دختر و یک فرزند پسر هستند که با وجود دو فرزند مشکلات زندگی در فامنین، دوری از خانواده و اقوام آشنایان بر مشکلات غلبه کردم.

زندگی با بچه‌هایم برایم لذت‌بخش و زیبایی خاصی دارد

در سال ۹۴ تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدهم و شروع به مطالعه و خواندن کتب درسی کردم که در آزمون تخصصی در رشته رادیولوژی دهان، فک و صورت همدان پذیرفته شدم و با همه سختی‌، زندگی با بچه‌هایم برایم لذت‌بخش و زیبایی خاص خود را داشت.

از سال ۹۴ تا سال ۹۷ توانستم دوره تخصص را بگذرانم و در این سه سال به‌عنوان دانشجوی برتر در دانشکده انتخاب و در این مدت علاوه بر چاپ مقالات مختلف داخلی ۶ مقاله نیز در مجلات خارجی به چاپ رساندم.

در همان زمانی که دانشجوی تخصص بودم، فرزند سوم را در سال ۹۶ باردار شدم، اما این امر مشکل و لطمه‌ای به ادامه تحصیل و علم و پیشرفت من وارد نکرد، و در شهریورماه سال ۹۷ در آزمون دانشنامه تخصصی شرکت کردم و با رتبه عالی این مرحله را گذراندم و به‌عنوان هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان در رادیولوژی انتخاب شدم.

با توجه به اینکه شهرستان ملایر مرکز تخصصی رادیولوژی دهان، فک و صورت نداشت، تصمیم گرفتم که یک مرکز را در این شهرستان راه‌اندازی کنم و به همین خاطر از عضویت هیئت علمی خارج شدم و اولین مرکز را در این شهرستان ملایر راه‌اندازی کردم که خودم و همسرم در این مرکز فعالیت داریم و برای ۱۰ نفر نیز اشتغال زایی داشتیم.

فرزندانم نعمت و هدیه خدا هستند

وجود سه فرزند کوچک برای زندگی و پیشرفتش مانعی ایجاد نکرده است؛ من تمام مراحل کار و زندگی را در کنار مشکلاتش با عشق و علاقه طی کردم و در این راه ذره‌ای به خود شک و شبهه راه ندادم که موفق نمی‌شوم.

وجود آنها به من آرامش می‌داد و فرندانم را مایه برکت و پیشرفت زندگی ام می‌دانم؛ آنها نعمت و هدیه خدا هستند و هزاران بار خدا را به خاطر داشتن فرزندانم شاکرم.

یک نصیحت خواهرانه به بانوان جوان

به اعتقاد من کسانی که خود را با این عقیده که فرزند را مانع موفقیت و پیشرفت می‌دانند و یا اینکه مشکلات و موانع اقتصادی را سد راهی برای فرزندآوری تلقی می‌کنند از این برکت و نعمت بزرگ محروم می‌کنند اشتباه است، من این لذت را در زندگی تجربه کرده‌ام. داشتن یک یار و همراه خوب یکی از مهمترین عوامل موفقیت یک زن متأهل است، در زندگی‌ام بهترین یار و همراه همسرم دکتر فلاحی بوده و در طی ۱۵ سال گذشته زندگی مشترکم در بزرگ کردن بچه‌ها، امور خانه و همه کارهایم کمکم کرده است و من از او بی‌نهایت سپاسگزارم.

در مقوله ازدواج مهمترین اصل که باید به آن توجه شود آسان گرفتن این امر مقدس است. آسان گرفتن از منظر و دیدگاه افراد مختلف متفاوت است اما یک اصل کلی دارد. برای تشکیل یک خانواده دو نفر از دو خانواده متفاوت با هم ازدواج می‌کنند که باید از همه لحاظ یکدیگر را بسنجند؛ در واقع، باید اخلاق و فرهنگ‌ها به هم نزدیک باشد تا یک زندگی موفق شکل گیرد و در جامعه امروز اگر مرد بتوان تأمین مالی یک زندگی را داشته باشد، تقریباً زندگی خوب پیش می‌رود. البته باید گفت اخلاق مرد و زن باید به هم نزدیک باشد و از نظر اعتقادی هم تا حدودی مثل هم باشند تا مشکلی برایشان به وجود نیاید.

برای تشکیل یک خانواده موفق باید یک سری مسائل از جانب بانوان و آقایان کم رنگ دیده شود، مواردی از جمله مهریه، جهیزیه بالا، جشن ازدواج و مراسم‌ها پر هزینه و… از این دست مسائل است. اگر این درک از سوی دختران و پسران ما و خانواده‌های آنان بالا برود، سهل گیری ازدواج رقم می‌خورد. اگر این حواشی از زندگی و اصل تشکیل یک خانواده کنار برود، یک رابطه متقابل پر از مهر و محبت شکل می‌گیرد.

اینها شعار نیست / ‏از یک سوئیت ۳۵ متری زندگی مان را آغاز کردیم

وقتی رابطه‌ها بر پایه و اساس محبت باشد نه بر اساس معامله می‌توان به این زندگی امیدوار بود؛ وقتی زندگی بر پایه مهر و محبت باشد و تقابل نباشد قطعاً در آینده ماندگاری آن بیشتر و بیشتر خواهد بود.

اینها شعار نیست و من خودم این موارد را در زندگی رعایت کردم؛ من برای ازدواج با همسرم در حقیقت با حداقل چیزهای ممکن که برای شروع یک زندگی بود شروع کردیم و در این مسیر، نکته مهمی که وجود داشت این بود که هر دوی ما تحصیل کرده و امکان اشتغال داشتیم که با آن شغل بتوانیم زندگی خوبی داشته باشیم. با این حال سخت گیری نکردیم که باید همه چیز مثل مراسم‌های پر هزینه و… را داشته باشیم.

در ابتدای شروع زندگی در یک سوئیت ۳۵ متری زندگی مان را شروع کردیم، زندگی ما با مهر و محبت و تعامل بود و تاکنون نیز که ۱۵ سال از زندگی مشترکمان می‌گذرد؛ همین مهر و عطوفت و تعامل را در زندگی حفظ کرده‌ایم.

توصیه‌ای به جوان ترها

زندگی مرکزی برای معامله نیست؛ بلکه محلی برای رسیدن به تعامل مثبت و آرامش روحی و روانی و معنوی است که بتوانیم در کنار هم در یک چار چوب به خوبی‌ها دست یابیم. در واقع، در یک زندگی مشترک باید از اختلاف سلیقه‌ها فاکتور گرفت و به یک نقطه مشترک رسید و نباید نداشته های یکدیگر را دید. اینکه ما از طرف مقابل انتظار داشته باشیم که همه خوبی‌ها را داشته باشد اشتباه است؛ برای تکمیل کار باید ما هم کاملاً مثبت باشیم.

ما در زندگی از ابتدا همه چیز نداشتیم و زندگیمان را از صفر شروع کردیم؛ ما برای رسیدن به موفقیت آهسته جلو رفتیم دنبال این نبودیم که یک شبه بخواهیم ره صد ساله را طی کنیم. هر دویمان تلاشمان را می‌کردیم و خداوند نیز مسیر را برایمان باز می‌کرد.

در ابتدا شاید فراهم کردن محل کار برایمان سخت بود و در اثر گذر زمان کم کم این هم فراهم شد و پله‌های ترقی از یکی پس از دیگری طی کردیم؛ انتظار اینکه بخواهیم جهش‌های فوق العاده داشته باشیم را هم هیچکدام نداشتیم.

از دوره دندانپزشکی عمومی و بعد از آن من با همسرم ازدواج کردم و در خانه همسر درس را ادامه دام و درس خواندم و کار کردم همه چیز برای من در زندگیم لطف خدا است. خداوند وعده کرده و وعده خدا همیشه حق است و کسی که صبر کند خداوند او را از دیگران بی نیاز می‌کند.

۱۵ سال پیش شرایط الان را نداشتیم، سخت بود ولی چون می‌خواستیم در کنار هم یک زندگی خوب را داشته باشیم و خداوند هم به تلاش ما نگاه می‌کرد و پاسخ می‌داد. برای زندگی خوب و زیبا هر چقدر با قلبمان وارد شویم و تلاش باشد و از اطرافیانت توقع بی جا نداشته باشی، موفق تر می‌شوی و آرامش بیشتری بهترین راه این است که با همدیگر بسازیم و صبور باشیم.

وقتی از دانشگاه فارغ التحصیل شدم، نه درآمدی داشتم و نه محلی برای کار

حامد فلاحی؛ همسر خانم رمضانی: ازدواج و تشکیل خانواده مهمترین مرحله زندگی یک فرد است؛ در ازدواج باید سه اصل مهم را در نظر گرفت و بقیه موارد حاشیه و فرع است.

انتخاب عاقلانه و علاقه طرفین به یکدیگر، شغل مناسب برای مردان و خصوصیات اخلاقی مناسب برای زوجین اصل یک ازدواج سالم و داشتن یک خانواده مناسب است مابقی مانند مهریه، شیربها، داشتن مراسم و… موارد فرع است و نباید به خاطر فرعیات اصل موضوع را خراب کرد.

برای تشکیل زندگی به اصل ازدواج توجه داشتم؛ وقتی از دانشگاه فارغ التحصیل شدم، نه درآمدی داشتم و نه محلی برای کار؛ اما با توجه به اینکه می‌دانستم با ارکان کاری که دارم شغلی هست که بتوانم درآمد داشته باشم، تصمیم به ازدواج گرفتم.

من و همسرم با داشتن سه فرزند زندگی را کم کم ساختیم

آرام آرام شروع به کار کردیم و در ابتدا محل کارمان و وسایل کار مربوط به خود مان نبود؛ من و همسرم با داشتن سه فرزند زندگی را کم کم ساختیم و هر آنچه که می‌خواستیم با توکل به خدا و اراده و تلاش به دست آوردیم. اگر از همان ابتدا اگر می‌خواستیم سخت بگیریم، نمی توانستیم ادامه بدهیم.

من از زندگی و همسرم و خانواده بسیار راضی هستم، همسرم همیشه سعی کرده در همه مشکلات کنار همسر و فرزندانش باشد. برای داشتن یک خانواده خوب و موفق باید اخلاق، تقوا، گذشت و عشق ورزیدن به یکدیگر را داشت تا ادامه زندگی با موفقیت و دوستی همراه باشد.

مهر