تحلیل خبر؛

قواعد جدید برای زندگی زنان؛ از خانه تا محیط کار

گزارش تازه روزنامه گاردین به قلم یک اقتصاددان زن، زنان را به بازتعریف هنجارهای اجتماعی در خانه و محل کار فرا می‌خواند و با ارائه ده راهکار عملی، بر جسارت در تغییر ساختارهای سنتی و دستیابی به توازن واقعی میان زندگی شخصی و حرفه‌ای تأکید می‌کند.

بر اساس گزارش جدید روزنامه گاردین به قلم یک اقتصاددان زن، زنان می‌توانند با بازتعریف هنجارهای اجتماعی در محیط کار و خانه، به توازن بهتری در زندگی دست یابند. این گزارش بر اولویت‌دهی به خواسته‌های شخصی به جای انتظارات اجتماعی و تقسیم عادلانه‌تر مسئولیت‌ها تأکید می‌کند.

نویسنده با ارائه ده راهکار عملی، از زنان می‌خواهد به جای تطبیق با ساختارهای موجود، برای تحول این چهارچوب‌ها تلاش کنند. این راهکارها عبارتند از : اولویت‌دهی به نیازهای شخصی/بازتعریف موفقیت بر اساس معیارها و ارزش‌های شخصی/ مذاکره برای تقسیم عادلانه مسئولیت‌ها  در محیط خانه و خانواده/ برون‌سپاری کارهای خانگی/ تحول قواعد نه تطبیق با ساختارهای موجود/ جسارت در به چالش کشیدن/ ساختارها و چهارچوب‌های سنتی/ تعیین مرزهای شفاف بین کار و زندگی شخصی/ خودداری از کمال‌گرایی افراطی در همه زمینه‌های زندگی/ شهامت نه گفتن به درخواست‌های غیرضروری/ ایجاد شبکه‌های حمایتی.

پیام نهایی این گزارش، فراخوانی برای خروج از چارچوب‌های سنتی و جسارت برای تغییر قواعدی است که برای دهه‌ها بر زندگی زنان سایه افکنده است.

مقاله از تفکری صحبت می‌کند و می‌گوید که باید معنای موفقیت را عوض کرد و سیستم ناکارآمد فعلی را نیز با تغییرات اساسی اصلاح نمود. برای دهه‌ها، بحث تعادل کار و زندگی اغلب به عنوان مشکلی فردی جلوه داده می‌شد که زنان باید با مدیریت بهتر زمان یا فداکاری بیشتر آن را حل می‌کردند.

اما این اقتصاددان هوشمندانه نشان می‌دهد که مسئله، فردی نیست، بلکه ساختاری است. قواعد فعلی چه در محیط کار و چه در خانواده اغلب توسط مردان و برای یک الگوی زندگی مردانه طراحی شده‌اند. بنابراین، تلاش زنان برای تطبیق با این قواعد، نبردی نابرابر و فرسایشی است که در نهایت به هزینه قربانی‌کردن خواسته‌های شخصی تمام می‌شود.

راهکارهای ارائه‌شده در این گزارش، از مذاکره برای تقسیم کار خانگی تا ایجاد شبکه‌های حمایتی، تنها فهرستی از پیشنهادات نیستند، بلکه اجزای یک استراتژی کلان برای بازپس‌گیری و متعادل‌سازی برخی حقوق و تکالیف هستند. برای نمونه، تأکید بر به رسمیت‌شناختن ارزش مدیریت خانه، اقدامی است که اقتصاد نامرئی و طاقت‌فرسای زنان را آشکار می‌سازد. وقتی کار مدیریت خانه و مراقبت به عنوان یک شغل توانمند دیده شود، مبنایی برای مذاکره عادلانه‌تر در داخل خانواده و نیز مطالبه‌گری برای سیاست‌های حمایتی مانند مرخصی‌های عادلانه در محیط کار فراهم می‌آورد.

در بعد سازمانی نیز، مفهوم تحول در قواعد کاری دیگر یک خواسته لوکس نیست، بلکه یک ضرورت اقتصادی است. تحقیقات به وضوح نشان می‌دهند محیط‌های کاری که به رضایت شغلی و بهزیستی کارکنان و تعادل زندگی آنان اهمیت می‌دهند، بهره‌وری بالاتر و نرخ ماندگاری بیشتری دارند.

شرکت‌های پیشروی جهانی مانند گوگل، با اختصاص فضایی برای بازی و خلاقیت، به صورت عملی نشان داده‌اند که فاصله گرفتن موقت از کار متمرکز، بهره‌وری شناختی را افزایش می‌دهد. این امر مصداق عینی تحول در قواعد است: ایجاد فضایی که در آن خواب و استراحت نه یک تنبلی، که بخشی ضروری از فرآیند کار خلاق و مولد دانسته می‌شود. چنین نوآوری‌هایی به ویژه برای زنان که بار مسئولیت ذهنی بیشتری را تحمل می‌کنند، می‌تواند فضای حیاتی برای بازیابی ایجاد کند.

با این‌حال، تحقق این دگرگونی با چالش‌های ریشه‌دار فرهنگی و اجتماعی روبروست. آمارهای ایران نشان می‌دهد با آنکه حضور زنان در عرصه‌های تخصصی عادی شده، اما سهم آنان در پست‌های مدیریتی تنها ۱۹ درصد است. این رقم خود گویای تداوم همان موانع پنهان است. چنین واقعیتی، بر اهمیت راهکارهایی مانند تقویت خودپنداره مدیریتی در زنان تأکید می‌کند. زنان پیش از آنکه برای کسب موقعیت‌های رهبری تلاش کنند، باید درونی باور کنند که سزاوار چنین جایگاهی هستند و این، خود بنیادی‌ترین بازتعریف  است.

پیام این گزارش را می‌توان در یک گزاره کلیدی خلاصه کرد: عصر قربانی‌کردن خواسته‌های شخصی در پای انتظارات اجتماعی به پایان رسیده است. اکنون پرسش اصلی این نیست که چطور همه کارها را با هم انجام دهم؟ بلکه این است که چطور می‌توانم قوانینی تعریف کنم که زندگی‌ام را قابل مدیریت کند؟ این حرکت، دیگر یک انتخاب شخصی نیست، بلکه یک ضرورت برای ساخت جامعه عادلانه‌تر و اقتصادی‌ پویاتر است. جسارت زنانی که ساختارها را به چالش می‌کشند، در نهایت نه تنها زندگی خودشان، که قواعد را برای نسل‌های آینده نیز دگرگون خواهد کرد.

فائزه آقامحمدی