قهرمانان بی‌صدا، روایت بانوان در جنگ

لیلا شاه‌مرادی، نویسنده‌ای که قلمش را برای به تصویر کشیدن رنج‌ها و پایداری‌های مردمان این سرزمین به کار گرفته، یکی از چهره‌های برجسته در حوزه ادبیات پایداری است.

او با نگاهی ژرف به خاطرات جنگ و دوران دفاع مقدس تلاش می‌کند روایت‌های کمتر شنیده شده‌ای از این دوره را بازگو کند. داستان‌های او، به‌ویژه درباره زنانی که در پس صحنه‌های نبرد، زندگی و مبارزه کردند، جان تازه‌ای به ادبیات معاصر کشور بخشیده است. لیلا شاه‌مرادی در مصاحبه‌اش از برخی از آثارش، چالش‌های نوشتن در حوزه ادبیات پایداری و دغدغه‌هایش برای بازتاب واقعیت‌های جنگ و تاثیر آن بر خانواده‌ها سخن گفت.

– در داستان «سال‌های چشم‌انتظاری»، شما به روایت داستانی از تأثیر فقدان یک عزیز در خانواده پرداخته‌اید. چه چیزی شما را به سمت روایت این داستان خاص سوق داد و چه دشواری‌هایی در نگارش آن داشتید؟ آیا تجربه شخصی یا روایتی خاص، الهام‌بخش این داستان بوده است؟

داستانِ سال‌های چشم انتظاری روایتی واقعی‌ست از برادرِ مفقودالاثرم، سید اسلام شاه‌مرادی. در آن زمان من فقط ۹ سال داشتم و شاهد اشک‌ها و بی‌قراری مادر در فراق گمشده‌اش بودم و همینطور پدر عزیزم که خود یک نظامی جنگ بود و سال‌ها برای وطن از جانش گذشت. نوشتن و یادآوری این مطالب در مورد گذشته برای من بسیار زجرآور بود ولی نوشتم تا شاید گوشه‌ای از غم خانواده‌های چون خودمان را به قلم بکشم.

– در داستان بانو کوکب حاتمی، چه چیزی شما را به سمت روایت زندگی این زن مبارز جذب کرد؟ با چه چالش‌هایی در تحقیق و نگارش این داستان مواجه شدید؟

‌در مورد بانو کوکب حاتمی به پیشنهاد یکی از بانوان سپاه، دست به قلم شدم. اول در اینترنت در مورد این قهرمان تحقیق کردم و سپس با ایشان وارد صحبت شدم و داستان زندگیشان را نوشتم. شاید بازماندگانِ زنانی قهرمان، همچون بانو کوکب در این جامعه کنونی به تعداد انگشتان دست هم نباشند. با نوشتن این داستان، هدفم فقط نشان دادن قطره‌ای از زجرهای انسان‌های بزرگی باشد که چه‌ها کشیدند تا این انقلاب به ثمر برسد.‌

– در آثار شما چه پیامی برای مخاطب وجود دارد؟ آیا قصد دارید با داستان‌های خود به موضوع خاصی اشاره کنید یا آگاهی مخاطب را در مورد مسئله‌ای خاص افزایش دهید؟

سال‌هاست قلم در دست دارم و می‌نویسم. به نظر من نویسنده حتی یک جمله را هم بی‌هدف نمی‌نویسد، مطمئناً پیامی پشت آن جمله نهفته است. به شخصه، بیشتر از درد و رنج زنان جامعه و بی‌عدالتی و ناحقی‌ها و قضاوت‌ها داستان نوشته‌ام. یک نویسنده باید خوب ببینید، بشنود، لمس کند، روح لطیف و حساس، باعث زیبانویسی می‌شود. در ذهن من با دیدن و شنیدن در مورد تمام آفریده‌های خداوند ایده‌ای برای خلق داستانی پردازش می‌شود. در تمام دنیا زنان قهرمانی هستند که باعث افتخار کشورشان شدند. چون جمیله بو پاشا یک مبارز الجزایری. معرفی آنان باعث آگاهی و الگوپذیری در میان بانوان می‌شود و ما کم از این بانوان قهرمان در زمان دفاع مقدس نداشتیم. آنان زنانی شجاع، خاص و قابل تقدیر هستند.

– دیگر چه کتاب‌های نوشتید؟

بالای ۵۰ اثر آماده چاپ دارم که در زمینه داستان‌هایی در مورد زندگی زنان و جامعه هستند.

– آیا به هنگام نوشتن کتاب به مشکلی برخورد کردید؟

ما نویسندگان همیشه برای مجوز گرفتن چاپ کتابِ، دچار استرس می‌شویم. گاهی سانسورِ شعر و داستان و یا هر مطلبی که می‌نویسیم باعث نقص در جمله و مطلب می‌شود اما در دو کتابِ «سال‌های چشم انتظاری» و «بغض کهنه» که به لطفِ حفظ آثار و کنگره شهدا به چاپ رسید، مشکلی نداشتم.

– به نظر شما زنان جامعه ما چه در دوران دفاع مقدس و چه بعد از آن تا چه حد توانستند اهمیت نقش خود را به عنوان یک زن نشان دهند؟

زنان و مادران در جنگ بیشترین نقش را داشتند. آنها با وجود غم و دوری از عزیزانشان به خاطر خاک و وطن پا روی حس و عاطفه مادری می‌گذاشتند و با روی گشاده آنها را بدرقه می‌کردند و راهی جبهه و جنگ می‌شدند، با وجود اینکه می‌دانستند شاید این راه بی‌بازگشت باشد و خود در پشت جبهه به جمع آوری کمک‌های مردمی می‌پرداختند. ولی امروزه وقتی با زنان جامعه صحبت می‌کنم و می‌بینم به خاطر فشار اقتصادی، تورم و بی‌عدالتی مجبور هستند تن به هر کاری بِدهند، این موضوع باعث غم و غصه‌ام می‌شود. حق و لیاقت زنان ایران زمین بیشتر از اینهاست. آنها مسئول پرورش کودکان و نوجوانان سالمی هستند که باید وارد جامعه شوند و مملکت را بسازند پس باید در سلامت و آرامش و رفاه باشند.

– نویسندگی بانوان که یا خود شاهد جنگ بودند یا با آزادگان و رزمندگان جنگ مصاحبه می‌کنند تا چه میزان می‌تواند واقعیت‌های موجود در جنگ و دشواری‌هایی که زنان، کودکان و سالمندان در آن دوران داشتند را به خوبی به نمایش بگذارد؟

باید واقعیت‌ها نوشته شود. جنگ و عواقب آن بعداز ۳۵ سال هنوز ادامه دارد. مادرانی که داغ جوان دیدند و همسرانی که در تنهایی، فرزندان شهید را با مشکلات فراوان بزرگ کردند و کودکانی که در حسرت آغوش پدر قد کشیدند و تنها یادگاری که دارند قاب عکس او بر دیوار است و تنها خطراتی که دیگران در مورد پدر برایشان تعریف کرده‌اند، باید به رشته تحریر درآید تا مقاومت آنها در بحران‌های زندگی به نمایش درآید و درسی برای زنان امروز باشد.

ایبنا