نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
«گاردین در گزارشی تکان دهنده عنوان میکند در حالی که مداخلات آشکار و توهینآمیز مردان در ورزش زنان مانند حمله با اسباببازیهای جنسی کاهش یافته، پدیدهای نوین و نگرانکنندهتر جای آن را گرفته است: شرط بندی مردان بر روی چرخه قاعدگی ورزشکاران زن. این رفتار، که عمدتاً در میان برخی طرفداران مرد لیگ بسکتبال زنان آمریکا رخ داده، شامل پیشبینی فازهای مختلف چرخه ماهانه بازیکنان و شرطبندی بر اساس آن برای حدس عملکرد آنها در مسابقات است. تا جایی که حتی برخی از حسابهای معروف در اینستاگرام، مانند «FadeMeBets» که بیش از ۲۹ هزار دنبالکننده دارد، مشاورههایی برای این نوع شرط بندی ارائه میدهند. این اقدام نهتنها نقضی فاحش از حریم خصوصی شخصی و بیولوژیکی زنان است، بلکه نشاندهنده تحول آزار جنسیتی به شکلی ظریفتر، سیستماتیکتر و در عین حال، سودآورتر است.»
خبر گاردین با لحنی طنزآمیز اما تلخ آغاز میشود:
خبر خوب این است که مردان دیگر با اسباب بازی های جنسی ورزش زنان را مختل نمیکنند بلکه حالا روی دوره قاعدگی آنها شرط میبندند؛ این جمله ساده، حقیقتی تلخ را آشکار میکند: آزار جنسیتی در ورزش از بین نمیرود، بلکه شکل عوض میکند. وقتی جامعه در برابر یک نوع آزار واکنش نشان میدهد، شکل دیگری از همان آزار، زیرکانهتر و بیصداتر، سر برمیآورد. این بار اما، تمرکز بر بدن زنان است. بدنی که حتی فرآیندهای بیولوژیکی سادهاش نیز به کالایی برای تحلیل و سود تبدیل گشته است. برخی شرطبندان مدعیاند میتوانند از روی چرخه قاعدگی بازیکنان، انرژی، تمرکز یا حتی احتمال مصدومیت آنها را پیشبینی کنند؛ ادعایی که نهتنها پایه علمی ندارد، بلکه بدن زن را به الگوریتمی سودآور و قابل کنترل تقلیل میدهد.
بیشک این رفتار نوعی استعمار بیولوژیکی است؛ در این پدیده بدن زن حتی به مالکیت عمومی درمیآید، دیگران دربارهاش حدس میزنند، شوخی میکنند و از آن سود میبرند. و این فقط یک شوخی و شیطنت ساده نیست، بلکه نوعی خشونت نمادین است که حریم خصوصی زنان را از بین میبرد و بدنشان را به عرصه قضاوت عمومی میکشاند.
انتشار این خبر موجی از خشم و انزجار را میان هواداران ورزش زنان بهراه انداخته است. کاربران شبکههای اجتماعی این رفتار را غیراخلاقی، توهینآمیز و غیرقابل تحمل خواندهاند. اما ریشه این پدیده در فرهنگی عمیقتر نهفته است: فرهنگ شرطبندی ورزشی که بهطور سیستماتیک، بدن ورزشکاران بهویژه زنان را به کالایی برای تحلیل و پیشبینی تبدیل میکند.
حسابهایی مانند FadeMeBets با زبانی ظاهراً علمی و فنی، به دنبالکنندگان خود یاد میدهند که از روی تغییر رفتار یا لباس بازیکنان، فاز قاعدگیشان را تشخیص دهند. این کار، در ظاهر تحلیل ورزشی به نظر میرسد، اما در واقع مرزهای اخلاق را در هم میشکند و جامعه را عادت میدهد که چنین رفتارهایی عادی یا جزئی از بازی هستند.
در پس این عمل به ظاهر حاشیهای، میتوان نشانهای از یک ابزار جدید برای کنترل و بازدارندگی دید. زمانی که زنان در عرصهای بهطور سنتی مردانه میدرخشند و قدرت و برتری خود را به نمایش میگذارند، مکانیسمهای مختلفی برای به چالش کشیدن این موقعیت فعال میشود. شرطبندی بر قاعدگی، پیامی پنهان و شرمآور دارد: حتی اگر تو قوی هستی، ما بر شخصیترین و آسیبپذیرترین بخش وجودت مسلطیم و آن را به بازی گرفتهایم.
از سوی دیگر، در عمق این بحران، پرسشی بنیادیتر نهفته است: جامعه چگونه میخواهد با حریم خصوصی بیولوژیکی و جسمانی زن مواجه شود؟ این واقعه، نقطه تلاقی دو نگاه متعارض را آشکار میسازد: از یک طرف، نگاه به ظاهر مترقی و فمینیستی رایج امروزی قرار دارد که معتقد است باید تمام مسائل مرتبط با بدن زن را از حالت «تابو» خارج کرد و به طور کامل و بیپرده در مورد آنها صحبت کرد. طرفداران این دیدگاه با برگزاری کمپینهایی چون #از_قاعدگی_ بگو و یا #پریود_ تابو_ نیست معتقدند باید مطرح کردن حتی شخصیترین مسائل زنان در عرصه عمومی عادیسازی شود. اما مشکل اینجاست که گاهی، این عادیسازی بدون در نظر گرفتن کرامت و حریم شخصی زن پیش میرود.
وقتی خصوصیترین ریتمهای بدن یک زن مثل چرخه قاعدگیاش به یک موضوع عمومی برای گفتوگو تبدیل شود، در عمل این دادههای شخصی را در اختیار همه قرار میدهد؛ حتی در اختیار کسانی که میخواهند از آن سوءاستفاده کنند، مسخره کنند، یا مثل این مورد، روی آن شرطبندی کنند. اینجاست که میبینیم صحبت کردن بیپرده از همه چیز، اگر همراه با حفظ حریم نباشد، میتواند نتیجهای عکس دهد و به جایی برسد که بدن زن تبدیل به یک کالای عمومی برای تحلیل و سودجویی شود.
در طرف مقابل، نگاه حکیمانهای قرار دارد که ریشه در فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی دارد. در قلب این نگاه، مفهومی به نام حکمت حیای زنانه و حجاب وجود دارد. حجاب در این نگاه، فقط یک پوشش نیست؛ بلکه یک سیستم محافظتی هوشمند است.
این فلسفه بر این اصل استوار است که بدن و حریم شخصی هر فرد، بهویژه زنان، دارای حرمت و ارزش ذاتی است و باید از تبدیل شدن به موضوع کنجکاوی، قضاوت، تجاریسازی یا بهرهکشی دیگران مصون بماند. در این چارچوب، حفظ حریم نه از سر شرم یا انزوا، بلکه از سر عزت، احترام و خردمندی است. این نگاه در پی ایجاد فضایی است که در آن، فردیت و جسمانیت انسان با همه ابعاد بیولوژیک و شخصی آن از دایره مالکیت عمومی، شوخیهای بیجا و تحقیرآمیز و استفادههای ابزاری خارج شود.
ای کاش کسانی که در غرب و برخی جریانهای فمینیستی از آزادی و حریم بدن سخن میگویند، خود را به خواب نزنند و با نگاهی دقیقتر فلسفه عمیق حجاب را ببینند؛ فلسفهای که تنها یک سنت نیست، بلکه سپری اخلاقی و انسانی برای حفظ کرامت و حریم زن است. که اگر چنین بود و این حکمت شناخته میشد، جهان امروز برخوردی محترمانهتر و سالمتر با بدن زنان داشت.
با این همه برای مقابله با این پدیده باید چند کار همزمان انجام شود: پلتفرمهای شرطبندی چنین رفتارهایی را ممنوع و آن را مصداق آزار جنسیتی اعلام کنند. شبکههای اجتماعی باید حسابهایی را که چنین محتوایی تولید میکنند، فوراً مسدود کنند و فدراسیونها و لیگهای ورزشی، از جمله WNBA، بهطور رسمی اعلام کنند که بدن ورزشکاران زن خط قرمز است. مهمتر از همه، جامعه باید درباره حریم خصوصی بیولوژیکی نه بهعنوان تابو، بلکه بهعنوان حق انسانی پایه به طور شفاف صحبت کند.
گزارش گاردین به ما میگوید که آزار جنسیتی به راحتی از بین نمیرود؛ فقط نقاب عوض میکند. وقتی جلوی یک نوع آزار را میگیریم، از راهی دیگر مثلاً اینبار با کنترل بدن زنان خودش را نشان میدهد.پس چه باید کرد؟ واکنش ما باید هوشمندانه و اساسی باشد. درمان این درد، قرص مسکن مقطعی نمیخواهد. نمیشود آفت را یکی یکی چید. باید خاک را عوض کرد. باید جهانی ساخت که بنیانش بر احترام، کرامت و عدالت استوار باشد. جامعهای که در ساختارش از اساس هیچ جایی برای آزار تعبیه نشده باشد.
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت