قاتل دوم الهه؛ جنگ روانی رسانه‌ها

حادثه ناگوار قتل الهه حسین‌نژاد به دلایل مختلفی از جمله ویژگی‌های نمادین قربانی (جنسیت، سن، ابهامات اولیه) و حساسیت‌های اجتماعی پیرامون امنیت زنان، به موضوعی مناسب برای عملیات روانی دشمن تبدیل گردید.

این گزارش با رویکرد آموزشی، به تحلیل تکنیک‌های جنگ شناختی به کار رفته در این پرونده پرداخته و راهکارهای مقابله با آن را ارائه می‌دهد.

تکنیک‌های جنگ شناختی در پردازش موضوع

۱. ایجاد «وضعیت انتظار»

رسانه‌های معاند با گسترش پوشش خبری فرایند مفقودی تا کشف جسد، جامعه را در وضعیت اضطراب نگه داشتند. در حالی که در مورد مفقودی ۷۷ روزه شیلان شهبازیان (دختر کرد ایرانی در کانادا) سکوت کردند و بر جنبه‌های احساسی داستان تأکید نکردند. در این جنگ شناختی، تکنیک «مدت‌دار کردن بحران» برای افزایش تأثیر بر افکار عمومی به کار گرفته شد.

۲. تحریف واقعیت‌ها

رسانه‌ها در این پروژه، زورگیری خشن را به روایت «قتل ناموسی» یا «تجاوز سیستماتیک» تبدیل کردند. ادعاهای غیرمستند درباره وضعیت پیکر قربانی و ارتباط قتل با مسائل حجاب و امنیت زنان در ایران، از دیگر مصادیق این تلاش‌ها بود.

طبق آمارهای رسمی ایران، با ۲.۴ قتل به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر، وضعیت به مراتب بهتری نسبت به کشورهای غربی از جمله آمریکا دارد که این میزان در آنجا حدود ۱۶ قتل به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است.

۳. استاندارد دوگانه

در مورد پرونده الهه حسین‌نژاد، مطالبه اعدام فوری از سوی همان جریان‌های «نه به اعدام» شکل گرفت. این افراد در ماجرای رسیدگی به پرونده قتل روح الله عجمیان، کمپین‌های ضد مجازات برای قاتل مدافع امنیت را راه‌اندازی کردند.

۴. بمباران خرده‌روایت‌ها

رسانه‌ها چندین شایعه کلیدی را در این پرونده منتشر کردند، از جمله اینکه «پیکر سالم نشانه تجاوز بوده» که پزشکی قانونی آن را رد کرد. یا اینکه «پلیس عمداً کند عمل کرده است» در حالی که پرونده نهایتاً با دستگیری قاتل و کشف پیکر مقتول در حدود ۱۰ روز به نتیجه رسید.

راهکارهای مقابله با جنگ شناختی برای عموم مردم

یکی از مهم‌ترین گام‌ها، تمرکز بر مثلث تشخیص اخبار جعلی با این ۳ ضلع است:

۱. آیا رسانه منتشرکننده با نهادهای شناخته شده ضدایرانی مرتبط است؟

۲. آیا خبر با اظهارات مقامات قضایی یا پزشکی قانونی تناقض دارد؟

۳. آیا متن به جای استدلال، صرفاً بر تحریک احساسات تمرکز دارد؟

دومین راهکار برای در امان ماندن از تبعات جنگ شناختی، تمرین تفکر انتقادی است. این مهم با طرح پرسش‌های کلیدی مانند چرا همین رسانه‌ها درباره جنایت‌های مشابه در غرب سکوت می‌کنند؟ یا آیا این حجم از پوشش رسانه‌ای متناسب با اهمیت واقعی رویداد است؟ شکل می‌گیرد.

وظایف نهادهای مسئول

۱. رسانه‌های داخلی باید از انتشار جزئیات غیرضروری که به دامن زدن به هیجان کمک می‌کند، خودداری کرده و مستندات رسمی را به سرعت منتشر کنند. همچنین باید با تولید اینفوگرافیک‌های مقایسه‌ای وضعیت وقوع این جرایم در ایران و دیگر کشورها را بررسی کنند.

۲. دستگاه قضایی نیز باید برای ایجاد شفافیت، مراحل رسیدگی به پرونده را به زبان عمومی منتشر کرده و همزمان فهرست جرایم مشابه حل‌شده را اطلاع‌رسانی کند.

۳. نهادهای آموزشی باید با برگزاری کارگاه‌های سواد رسانه‌ای، تکنیک‌های تشخیص دستکاری‌های شناختی را به مردم آموزش دهند.

درس‌های کلیدی

۱. تراژدی‌های انسانی همیشه مستعد سوءاستفاده سیاسی هستند.

۲. جنگ شناختی از هیجان‌زدگی عمومی تغذیه می‌کند.

۳. مقابله مؤثر نیازمند ترکیب سواد رسانه‌ای مردم و پاسخگویی منسجم نهادهاست.

نکته پایانی

الهه حسین‌نژاد قربانی دو جنایت شد:

نخست – جنایت یک مجرم معمولی

دوم – جنایت رسانه‌هایی که از مرگ او سلاحی برای رسیدن به اهداف خود ساختند.

خبرگزاری فارس