نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
جنبش فمینیستی که در نیمه دوم قرن بیستم ظهور کرد، مفاهیم فرهنگ غربی را به طور اساسی تغییر داد و خواستار برابری جنسیتی شد. شاید هیچ جنبش اجتماعی دیگری مانند این، تغییرات عمیقی در اخلاق و نگرشهای اجتماعی ایجاد نکرده باشد. این جنبش به معنای انقلاب آزادی جنسی بود، به این مفهوم که روابط جنسی باید از محدودیتهای مرتبط با فضیلت مسیحی سنتی رهایی یابد.
جنبش حقوق همجنسگرایان با مطالبه آزادی در روابط جنسی، این مفهوم را به همجنسگرایی نیز گسترش داد. سانسور اخلاقی در رسانههای چاپی، سینما و تلویزیون کاهش پیدا کرد و پرداختن به موضوعات مستهجن رونق گرفت. استانداردهای عمومی سلیقه در گفتار و رفتار در پاسخ به دیکتههای نشریات، فیلمها و برنامههای رادیویی تغییر پیدا کرد. پیوندهای خانوادگی سست شد و نرخ طلاق در بسیاری از کشورهای اروپایی و اسکاندیناوی افزایش پیدا کرد، تا جایی که تخمین زده میشود تقریباً نیمی از کودکان از مادران مجرد به دنیا میآیند.
دادگاهها با مشکلات جدید و لاعلاجی در رابطه با مسئولیتهای زناشویی یا شبه زناشویی و عناوین مالکیت مواجه شدند که به دلیل تضعیف خانواده، اختلالات عمیقتری را ایجاد کرد.
در عین حال، زنان به طور فزایندهای به نیرویی قابل اتکا در محل کار، دانشگاه و عرصه سیاست تبدیل شدند. اندیشه فمینیستی از دهه ۱۹۶۰ نیروی اصلی در ناآرامیهای اجتماعی در غرب بوده است و همچنان تأثیر خود را میگذارد. از جمله اهداف آشکاری که جنبش فمینیستی از آن دفاع کرد، سستکردن نهاد خانواده و نقشهای سنتی بود، که در نهایت به دفاع از انحراف جنسی و اختلاط جنسی منجر شد.
این جنبش موفق شد قوانینی را برای استفاده از «زبان غیر جنسیتی» در اکثر دانشگاهها و انتشارات برقرار کند و بارزترین نتیجه آن افزایش بیسابقه تعداد ضمایر مؤنث بود.
آنها همچنین توانستند خواستههای خود را در زمینههای مختلف مثل فیلمنامهنویسی، تبلیغات و شیوههای استخدام عمومی تحمیل کنند. آنها زبانی عامیانه را ساختند که از طریق آن مسائل مهم اجتماعی مورد بحث قرار میگیرد و شروع به صادرات ایدئولوژی خود به خارج از مرزهای قلمرو فرهنگی غرب کردند.
جنبش فمینیستی شروع به تثبیت خود در مناطق خارج از غرب از طریق قدرتهای استعماری در مناطق تحت کنترل خود کرد. اگرچه با مقاومتهایی بهخصوص در بین مسلمانان مواجه شد، اما ابهامات زیادی در مورد چیستی فمینیسم، اهداف، تاریخچه و شاخههای آن وجود دارد.
زن و نقش او در اسلام
مهمترین نقش زن که در منابع اسلامی ذکر شده نقش همسری و مادری است، اما نقش زن در اسلام به هیچوجه به این نقشها محدود نمیشود. زنان ممکن است کارآفرین باشند، همانطور که حضرت خدیجه، همسر حضرت محمد (ص) بود. او اولین کسی است که اسلام آورد.
آنها ممکن است موضع سیاسی قوی اتخاذ کنند حتی اگر منجر به شهادتشان شود، همانطور که حضرت فاطمه (س) دختر پیامبر اسلام (ص) این کار را انجام داد. با این وجود، برخی فتاوا مانند امامت نماز برای مردان، برای زنان نامناسب تلقی میشود.
غربیها اغلب فرض میکنند که از آنجایی که روابط اجتماعی بین مردان و زنان در جوامع اسلامی به شیوههایی محدود شده که برای آنها عجیب به نظر میرسد و زنان مسلمان از نظر اجتماعی و سیاسی فعال نیستند. زنان در جوامع مسلمان فعال بوده و هستند، حتی اگر به ندرت نقشهای رهبری قابل مشاهده برای عموم را ایفا کنند.
خداوند مستقیماً زنان را در قرآن مورد خطاب قرار میدهد، با تأکید بر اینکه اعمال آنها بینتیجه نخواهد ماند و با ارائه زنان بهعنوان الگوهایی که باید از آنها پیروی کرد، به آنها این شجاعت را میدهد که در شرایط اجتماعی نامساعد، نه فقط برای تامین منافع خود که برای اطاعت از خدا، مناصبی را به دست آورند.
به همین دلیل، یهودیان حضرت مریم (س) را سرزنش کردند چراکه حضرت عیسی (ع) را به اذن خداوند و بدون ازدواج به دنیا آورد. حضرت مریم (س) در پاسخ به تمسخرهایی که علیه او انجام میشد هیچ عذری نیاورد، بلکه به فرزندش اشاره کرد که به طرز معجزهآسایی با آنها سخن گفت. در جای دیگری از قرآن، همسر فرعون به دلیل پذیرش دعوت حضرت موسی (ع) از اطاعت از همسرش که پادشاه هم بود سرباز زد و از پرستش بتها خودداری کرد.
نقشهای اساسی که به زنان در اسلام داده شده، نقش همسری و مادری است و دقیقاً همین نقشها هستند که جنبش فمینیستی با آنها سر سازگاری ندارد، چراکه مدافعان حقوق زنان به «آزادسازی» زنان از محدودیتها، ازدواج سفید و فرزندآوری مادران مجرد اهمیت میدهند.
آنها پیشرفت را برای زنان در فرصتهای شغلی، کسب درآمد، فرصتهای تجربه روابط جنسی غیر سنتی و کسب قدرت سیاسی میبینند. اگرچه اسلام زنان را از ثروت و قدرت منع نمیکند، اما بیشتر بر ازدواج و خانواده تمرکز دارد.
به نظر میرسد این با منافع اکثریت قریب به اتفاق زنان در جهان مطابقت دارد. اگرچه آنها از ثروت و قدرت متنفر نیستند، اما دغدغههای اصلی آنها حول محور ازدواج و خانواده متمرکز است. اسلام به این دغدغههای اساسی ارزش میدهد، درحالیکه جنبش فمینیستی تمایل به تضعیف آن دارد.
البته مهمترین نقش زن در اسلام تفاوت چندانی با نقش مرد ندارد، زیرا هر دو بنده خدا هستند و زنان و مردان مسلمان نقش مادران، پدران، همسران، خریداران، فروشندگان، معلمان، شاگردان، کارگران و کارفرمایان را بر عهده میگیرند.
دکتر گری کارل لجنهاوسن
پروفسور فلسفه که علایق تحقیقاتی او بر فلسفه غرب، فلسفه دین و فلسفه اسلامی متمرکز است، در حال حاضر در دانشگاه پادربورن آلمان تدریس میکند. او دارای دکترای فلسفه از دانشگاه رایس (۱۹۸۳) است. در سال ۱۹۸۳، بعد از آشنایی با مذهب تشیع، تصمیم گرفت دین خود را از مسیحیت کاتولیک به اسلام تغییر دهد. وی بهعنوان مدافع آنچه «تکثرگرایی دینی غیر تقلیلگرا» مینامد، کتابی با عنوان اسلام و تکثرگرایی دینی نوشته است. دکتر گری کارل از طرفداران گفتگوی بینالادیانی است.
فاطمه انیسی/ ترجمه اختصاصی جهانبانو از پایگاه خبری شفقنا
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت