فضای سنتی حوزه مانع رشد زنان است

آیت الله سیدمحمدعلی ایازی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفت: با وجود همه تحولات حوزه زنان در چند دهه‌ اخیر، فضای سنتی و قدیمی حوزه‌های علمیه، یکی از موانع جدی برای رشد بانوان مجتهده محسوب می‌شود.

روند تاریخی علم‌آموزی زنان در حوزه‌های علمیه و نقش‌آفرینی اجتماعی بانوان حوزوی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در ادبیات متون اسلامی، واژه‌‌ای با عنوان «صحابیات» ذکر شده است که به معنای زنانی است که به صورت مبرز جزو صحابه رسول اکرم (ص) بوده‌اند و از آن‌ها روایت و حدیث نقل شده است. صحابیات «مرجع تبیین احکام» و از شخصیت‌های اجتماعی بودند که در موارد مختلفی نامشان به‌عنوان ناقلان احادیث پیامبر ذکر شده است. در تاریخ تشیع نیز در کنار نام این صحابیات و سه شخصیت شاخص از زنان یعنی حضرت فاطمه (س)، حضرت معصومه (س) و حضرت زینب (س) اسامی متعدد دیگری نیز همواره مطرح بوده است.

با این حال باید به این نکته مهم اشاره کرد که عملاً نوعی مردسالاری بر فرهنگ جوامع گذشته حاکم بوده و این فضا به‌عنوان یک معضل فرهنگی، از رشد علمی زنان جلوگیری کرده و فعالیت اجتماعی آن‌ها را نیز محدود کرده است. همچنان که در غرب حالت‌های شدیدتری از آن در تاریخ ذکر شده است، این محدودیت در جوامع اسلامی گذشته نیز جریان داشته است.

به همین دلیل باید گفت، ظهور شخصیت‌های برجسته تاریخی زنان در عرصه‌های گوناگون از جمله در زمینه علوم‌ دینی، در واقع جزو استثنائات محسوب می‌شود. در ایران نیز به جز دوره معاصر به دلیل همزمانی با تحولات جهانی در حوزه زنان و همچنین در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی که شاهد افزایش حضور اجتماعی زنان در عرصه‌های مختلف بوده‌ایم، مواردی که در تاریخ ثبت شده است (از جمله بانو مجتهده امین اصفهانی) از استثنائات حوزه‌‌های علمیه محسوب می‌شود.

در کنار موارد مذکور، نمی‌توان منکر شد که یکی از اتفاقات مثبت و برجسته در چهار دهه اخیر، توجه به موضوع تحصیل زنان و همچنین افزایش فعالیت اجتماعی آن‌ها بوده است. در یک قرن اخیر زنان بزرگی ظهور کردند، اما این چند دهه نقطه عطفی تاریخی برای حرکت زنان محسوب می‌شود. بنابراین باید از این دوره تاریخی برای پیشرفت و رشد همه‌جانبه زنان بهره برد.

به طور مشخص، اگر بخواهیم در خصوص زنان مجتهده ایران در عصر حاضر سخن بگوییم، آیا شما به عنوان یک استاد سطح عالی حوزه علمیه می‌دانید که چند زن طی دهه‌های اخیر اجازه اجتهاد گرفته‌اند؟ و اینکه چرا زنان مجتهده برای جامعه ما چنین گمنام‌اند؟

در کنار تمام تحولات حوزه زنان در ۴ دهه‌ اخیر، با این حال هنوز همان فضای قدیمی و سنتی بر حوزه‌های علمیه حاکم است و یکی از موانع جدی برای رشد زنان مجتهده محسوب می‌شود. من برخی از بانوان مجتهده و شاخص در حوزه‌های علمیه قم را می‌شناسم، اما تعدادشان بسیار کم است. البته تعداد زنان نویسنده و پژوهشگر در حوزه‌های علمیه بالا است، اما زنانی که به طور مشخص به درجه اجتهاد رسیده باشند، کم هستند.

این موضوع را دیده‌ام که بعضی اساتید و حوزویان در سطوح عالی، از مشارکت علمی بانوان استقبال نمی‌کنند. به‌عنوان مثال، در یکی از نشست‌های یک کانون مهم علمی که اعضای آن از افراد نواندیش حوزه‌ علمیه محسوب می‌شوند، پیشنهاد دادیم که دو نفر از بانوان مجتهده به این مجمع اضافه شوند، اما عموماً با این پیشنهاد مخالفت کردند. یا در موردی دیگر، در یک کنفرانس علمی در قم، یک بانوی بسیار عالمه و فاضله در حال سخنرانی بودند و من دیدم که مردان حاضر در کنفرانس، سر خود را پایین انداخته بودند که به سخنران نگاه نکنند! لذا با وجود چنین فضایی که «صدای حرف زدن زن»، «چهره زن» و حتی «مقالات علمی زن» چندان مورد توجه نیست، یا در رابطه با حضور بانوان با تردید و نگرانی سخن می‌گویند، باید تصریح کرد که برای رشد بانوان مجتهده موانعی وجود دارد.

با  وجود حضور زنان در مدیریت‌های اجرایی یاشوراهای عالی، اما در نهادهای مهم دیگری همچون مجمع تشخیص مصلحت نظام یا شورای نگهبان بانوان مجتهده حضور ندارند. برای ورود زنان به این قبیل نهادها چه مراحلی باید طی شود؟

تحقق این موضوع، به تحقق شرایط فقهی ‌و علمی و مبانی نظری آن وابسته است. وقتی بانوان در مناصب فرهنگی، سیاسی و علمی به طور جدی حضور پیدا نکنند، به اندازه لازم برای دیگر مناصب رشد نمی‌کنند. در دولت آقای پزشکیان تعداد بسیاری از زنان در سمت‌های مدیریتی ورود پیدا کردند و در همین سلسله مراتب، فرصت نقش‌آفرینی زنان توانمند بسیاری را فراهم کرده‌اند. در نتیجه در عرصه اجرایی این زمینه به نحو شایسته فراهم شد و جامعه هم با آن همراهی کرد. حالا اگر همین روال در عرصه قضایی ایجاد شود، یعنی بانوان به عضویت دیوان عالی کشور درآیند یا اجازه قضاوت برای آن‌ها صادر شود، شرایط علمی و فقهی و مبانی نظری حضور زنان در مناصب بالاتر کم کم فراهم می‌شود. آن زمان می‌توان انتظار داشت که در شوراهای سطح بالاتری مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام یا شورای نگهبان، زنان نقش بیشتری ایفا کنند.

البته در بسیاری از این موارد حاکمیتی، هیچگونه مشکل قانونی، شرعی یا حقوقی برای حضور زنان وجود نداشته و ندارد و امروز فقیهانی قائل به عدم شرط مرد بودن در قضاوت و ‌صدارت هستند، بلکه مشکل بیشتر اجتماعی بوده است. بنده معتقدم بسیاری از مسائلی که امروز در زمینه بانوان نسبت به آن حساسیت وجود دارد، بیش از آنکه جنبه حقوقی یا فقهی داشته باشد، جنبه عُرفی-فرهنگی دارد و باید از این نظر برای رفع آنها چاره‌اندیشی کرد.

روزنامه ایران