تحلیل خبر؛

فرهنگ ملی جدی گرفته نمی‌شود!

عباس عبدی در جدیدترین اظهارات خود پیرامون پوشش اجتماعی با بیان آنکه باید از خود مردم پرسید کدام پوشش را حق زنان می‌دانند، مجرم و غیر مجرم را تعیین کرد.

ایشان در رابطه با محتوای این نظرسنجی گفتند: «این طیف می‌تواند از نداشتن روسری آغاز و تا شکل‌های شدید برهنگی ادامه یابد و از مردم پرسیده شود که فارغ از موافقت یا مخالفت شما با این پوشش‌ها، کدام‌ها را حق زنان می‌دانید که بدون هیچ مانع سیاسی و حقوقی در انظار عمومی ظاهر شوند و کدام‌ها را باید منع و جرم تلقی کرد؟»

آنچه در وضع کنونی جامعه ایرانی ۱۴۰۴ غیرقابل کتمان است تنزل‌یافتن جایگاه امر فرهنگی است. گواه این ادعا نیز بسیار است. کمبود نمایندگان مجلس شورای اسلامی در چند دوره‌ی اخیر جهت عضویت در کمیسیون فرهنگی مجلس، کم‌کاری و نداشتن ادراکات منسجم از آشفتگی فرهنگی و تورم نظرات سیاستمدارانی که از امر فرهنگی سردر نمی‌آورند از جمله ادله‌های تنزل یافتن امر فرهنگی در جامعه ایران ما است.

سخنان عبدی در وهله‌ی اول برای مخاطب نوجوانی که هنوز آشوب‌های ۱۴۰۱ را نتیجه‌ی توجه به تار موی دختری می‌داند و پر از همهمه‌ی ذهنی از روایت‌های ضد جمهوری اسلامی است، چه بسا خوشایند و درست به نظر آید اما برای بسیاری از فعالان علمی، پژوهشی و انجمن‌های مردمی فعال در عرصه فرهنگی این جملات بیانگر یک سیاسی کاری مسبوق به سابقه است.

فرهنگ هر ملتی شناسنامه‌‌ی تمدنی آن ملت است. در هر شناسنامه‌ای علاوه بر نام شخص، نام والدینی که آن شخص به آنان منتسب می‌گردد نیز نوشته می‌شود. یقینا این سرزمین و مردمان آن نیز دارای شناسنامه ای هستند که حکایت از ریشه‌ی عمیق آن‌ها دارد.

تاریخ و فرهنگ ایرانی ریشه ملت ایران است. استقلال فرهنگی ایران از دیرباز حتی در هنگامی که ایران توسط مغول ها و مقدونی ها تصرف گردید، فرهنگ ایرانی با صلابت حفظ شد. فرهنگی که در آداب و رسوم، غذا، کشاورزی و دامداری و پوشش متبلور شده و کنش ایرانیان را رقم می‌زند.

عباس عبدی اگرچه در ظاهر از مردم، نظر و قانون سخن می‌گوید اما جانِ کلامِ او روبه‌روی مردم قد علم کرده است. او عملا برخورد تمدن‌ها در عصر پست‌مدرن  و تهاجم گسترده فرهنگ آمریکایی به فرهنگ ملت‌های مختلف اعم از انگلیس و فرانسه تا چین و ایران را نادیده می‌گیرد! همچنین ساحات گسترده در این تهاجم را که وسعتی جهانی دارد، نادیده می‌گیرد.

علاوه بر این که ایشان نمی‌داند نمی‌توان امر فرهنگی که دارای معیارهای متعدد از جانب افراد مختلف است را  به رای گذاشت، بلکه نیاز است با معیاری واحد و تعریف شده مبتنی بر شرع اسلام، حدود را تعیین کرد، نه معیارهای عرفی و سکولار.

این صحبت‌های آقای عبدی در حالی است که عامه‌ ملت ایران، به فرهنگ دیرینه و سرشار از نجابت خود افتخار می‌کنند و پوشش عفیفانه ایرانی را نیز مایه مباهات خود می‌دانند، دلبسته به اسلام‌اند و دولت‌ها را موظف به بالندگی این فرهنگ می‌دانند.

آقای عبدی بدون دقت کافی توجه نمی‌کنند که گفتارشان اگرچه در سیاست پوپولیستی دلنشین است اما در قامت فرهنگی_اجتماعی جایگاه کنش‌گری فعالانه، ایرانی‌ها را در عرصه فرهنگی به جایگاه منفعلانه تبدیل می‌کند.

فرهنگ پوشش، متفاوت از رزرو غذا در رستوران است که انتخاب‌های شخصی در آن جریان یابد. فرهنگ پوشش ملت‌ها برگرفته از جریان ملی و تاریخی اصیلی است که برمدار اصول اخلاقی_اعتقادی آن ملت شکل گرفته است و عامل وحدت انسان‌ها در راستای شکل گیری هویتی واحد می‌باشد.

این هویت شاخه‌ای از ملیت تعریف‌شده در تعاملات جهانی را شکل می‌دهد. خط اول برهم خوردگی در وحدت ملی عبور از اشتراکات شناسنامه‌ای است، مایه تعجب و حیرت این است که سیاستمداری کهنه‌کار چون عباس عبدی که در مسائل اجتماعی نیز دستی در آتش دارد تا این میزان بی‌توجه به اتصال حلقه‌ی فرهنگ ملی با وحدت اجتماعی_سیاسی است.

امید است تا اهالی سیاست، در هر جناح و حزبی نسبت به مسئله‌ی فرهنگ در سطح کلان، نگاهی عالمانه و پخته داشته باشند. امروزه فرهنگ ملی ایران اسلامی بیش از هر زمان دیگر نیازمند نگاه‌های کارشناسانه و منطقی است.

صغری عاشوری