فراز و فرود تصویر زن؛ از عهد عتیق تا آیات قرآن

امکان ندارد که خداوند در یکی از ادیان، مقام زن را حقیر بشمارد و در دیگری باعظمت معرفی کند، اما متأسفانه به دلیل پیدایش تحریف در ادیان الهی پیشین، تصویری از زن نشان داده شده است که با تصویر زن در قرآن تفاوت دارد.

آموزه‌ها و فرامین الهی در رابطه با ارزش و مقام زن توسط پیامبران در همه ادیان در جهت سعادت بشر بوده است و تفاوت چشمگیری بین آن‌ها وجود ندارد. چرا که قرآن می‌فرماید: «پیامبر [خدا] به آنچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان الهی و کتاب‌های آسمانی و فرستادگانِ خداوند ایمان آورده‌اند [و می‌گویند:] میان هیچ یک از فرستادگان خدا فرق نمی‌گذاریم.»

بدون شک حقیقت شخصیت زن و مرد و فطرت الهی آن دو در نظام آفرینش، در طول حیات بشر همیشه ثابت بوده و تعالیم ادیان الهی هم در همین راستا نازل شده‌اند.

امکان ندارد که خداوند در یکی از ادیان، مقام زن را حقیر بشمارد و در دیگری باعظمت معرفی کند، اما متأسفانه به دلیل پیدایش تحریف در ادیان الهی پیشین، تصویری از زن نشان داده شده است که با تصویر زن در قرآن تفاوت دارد.

در اینجا به اختصار چهره‌ زن در مسیحیت و یهودیت را با آنچه در اسلام آمده است، مورد مقایسه قرار می‌دهیم.

گناه ذاتی زن در یهودیت و مسیحیت

دیدگاه مسیحیت و یهودیت در مورد آفرینش آدم و حوا از کتاب عهد عتیق گرفته شده است. خداوند به آنها اجازه خوردن میوه‌ درخت ممنوعه را نداد. ابلیس به شکل مار درآمد و حوّا را فریفت تا آن میوه را بخورد و آدم را فریب دهد تا او هم میوه‌ ممنوعه را بخورد.

آنگاه خداوند آدم را به خاطر آن خطا سرزنش کرد و او گناه خوردن میوه را به گردن حوّا انداخت و گفت: «زنی که در اینجا در کنار من قرار دادی، مقداری از میوه‌ی آن درخت را به من داد و من آن را خوردم.»

تصویر حوّا به منزله‌ اغواکننده‌ی آدم در انجیل، تأثیر منفی زیادی بر جایگاه زن در هر دو دین مسیحیت و یهودیت گذاشته است. آن‌ها بر این باورند که همه‌ زنان گناه مکر و نیرنگ را از مادرشان حوّا به ارث برده‌اند و همه آن‌ها از نظر اخلاقی بد ذات و غیرقابل اعتماد هستند.

در بخشی از عهد عتیق به نام مواعظ سلیمان آمده است: «زنی را که مثل دام و تله است، قلبش نیرنگ و دستانش حلقه‌های زنجیر است، تلخ‌تر از مرگ می‌بینم.»

یهودیان سنتی، در گذشته در دهای صبحگاهی هر روز چنین می‌خوانده‌اند: «سپاس خداوند جهانیان را که ما را زن نیافرید.»

گناهانی که خطای حوا دلیل آن‌ها است

گناه حوّا محور عقاید مسیحیان محسوب می‌شده، چراکه آن‌ها معتقدند علت رسالت حضرت عیسی (ع) در زمین، سرپیچی حوّا از فرمان خداوند است. حوّا مرتکب گناه شد و آدم را هم فریب داد تا او نیز خطای حوّا را مرتکب شود.

سپس خداوند هر دو را از بهشت راند و به زمین فرستاد، زمینی که به خاطر وجود آن دو نفرین شده بود. آن‌ها گناه خود را که خداوند آن را بخشیده بود، برای همه فرزندانشان به ارث گذاشتند.

به همین دلیل همه انسان‌ها گناهکار به دنیا می‌آیند. برای پاک شدن بشر از اولین گناه آدم و حوّا، خداوند مجبور شد عیسی مسیح را که پسر خدا محسوب می‌شد، روی صلیب قربانی کند. بنابراین حوّا مسئول خطای خود، معصیت همسرش، اولین گناه انسان و مرگ عیسی مسیح است.

به عبارت دیگر یک زن با عمل خود باعث سقوط بشر شد. براساس اعتقادات مسیحیان، زن دروازه‌ شیطان است، چراکه نخستین بار او بوده است که میوه‌ ممنوعه را خورده و آدم را فریب داده و باعث نابودی آدم شده است.

زن در قرآن چه تصویری دارد؟

دیدگاه قرآن کریم در مورد زنان کاملاً با دیدگاه مسیحیت و یهودیت تفاوت دارد. قرآن می‌گوید: «مردان و زنان باایمان، دوست و سرپرست یکدیگرند. یکدیگر را به کارهای شایسته امر می‌کنند و از کارهای ناپسند باز می‌دارند و نمار برپا می‌دارند و زکات می‌دهند و از خدا و پیامبرش فرمان می‌برند. به زودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار می‌دهد. خداوند توانا و حکیم است.»

همچنین قرآن می‌فرماید: «هر کس بدی کند جز به مانند آن کیفر داده نمی‌شود ولی هر کس کار شایسته‌ای انجام دهد خواه مرد خواه زن، در حالی که مؤمن باشد، چنین کسانی به بهشت وارد می‌شوند. در آن جا بی حساب روزی داده می‌شوند.»

قرآن، هدف از آفرینش زن و مرد را عبادت پروردگار، دوری از گناه و انجام کارهای نیک می‌داند. قرآن هرگز زن را دروازه‌ شیطان و ذاتاً فریب‌کار نمی‌داند.

قرآن آنگاه که از وسوسه‌ شیطان سخن می‌گوید، از ضمیر تثنیمه‌ی «لهما» استفاده می‌کند و وسوسه‌ی شیطان را نسبت به آدم و حوّا به طور یکسان توصیف می‌کند و می‌گوید: «فَاَزّلّهُما الشیطان» یعنی شیطان آدم و حوا را به لغزش وا داشت. آنگاه آدم و حوّا گفتند: «پروردگارا، به خویشتن ظلم کردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود.»

در هیچ یک از آیات قرآن حوّا عامل گناه آدم معرفی نشده است. در قرآن کریم نه تنها حوّا عامل گناه آدم نیست، بلکه مقام جانشینی خداوند که در قرآن ذکر شده است، مقامی ‌است که به انسان یعنی زن و مرد اعطا شده و سجده‌ ملائکه، در برابر جایگاه خلیفة‌اللهی انسان بوده است.

در نتیجه در نگاه قرآن، زن و مرد هر دو در صورتی که در مسیر بندگی خداوند حرکت کنند، جانشین خداوند بر زمین و مسجود ملائکه‌ هستند و این بالاترین مقام معنوی قابل تصور برای زن است که قرآن زنان مومن را شایسته آن دانسته است.

کتاب مقدس به صراحت می‌گوید: «تولد فرزند دختر ضرر و زیان به دنبال دارد.» اما قرآن دختر را مانند پسر هدیه‌ی الهی می‌داند و می‌فرماید: «مالکیت و حاکمیت آسمان‌ها و زمین ازآن خداست. هرچه را بخواهد می‌آفریند. به هرکس اراده کند، دختر هدیه می‌کند و به هرکس بخواهد پسر هدیه می‌کند.»

قرآن کریم با ذکر رفتار سنگدلانه اعراب جاهلی در زنده به گور کردن دختران، این رفتار غیرانسانی را به شدت محکوم می‌کند و می‌فرماید: «هرگاه به یکی از آنها مژده دهند دختر نصیبت شده است، صورتش سیاه می‌شود و به شدت خشمگین می‌گردد و به خاطر بشارت بدی که به او داده شده، از قوم و قبیله‌ی خود متواری می‌گردد و نمی‌داند آیا او را با قبول ننگ نگه دارد یا در خاک پنهانش سازد؟ چه بد حکم می‌کنند!»

قرآن در مورد دختران زنده به گور شده، به بازخواست خداوند از افرادی که این دختران بی گناه را کشته‌اند، اشاره کرده است: «و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود که به کدامین گناه کشته شدند؟»

ارث زنان در کتاب مقدس

قوانین ارث در کتاب مقدس به اختصار در باب ۲۷ آیات ۱۱-۱ ذکر شده است. زن هیچ نصیبی از اموال شوهرش نمی‌برد، درحالی‌که شوهر اولین وارث زن است، حتی قبل از پسرانش.

دختر تنها زمانی می‌تواند ارث ببرد که والدینش هیچ پسری نداشته باشند. تا زمانی که پدر هست، مادر به هیچ وجه ارث نمی‌برد. مسیحیت نیز مدت‌های طولانی همین روش را در پیش گرفته بود.

قوانین مدنی و دینی مسیحیت، مانع می‌شدند که دختران همچون برادرانشان از اموال پدر سهمی داشته باشند. زنان هیچ حقی در ثروت همسرانشان نداشتند. این قوانین ناعادلانه تا قرن‌های اخیر باقی مانده بود.

در بین اعراب کافر هم قبل از اسلام فقط مردان از ارث برخوردار بودند.

قرآن با صراحت این رسوم ناعادلانه را زیر سوال می‌برد و همه‌ زنان را در ارث سهیم می‌داند:

«برای مردان، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود برجای می‌گذارند، سهمی است و برای زنان نیز از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان می‌گذارند، سهمی است. خواه آن مال کم باشد یا زیاد، این سهمی است که [از سوی خداوند] تعیین شده است».

پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ