یادداشت اختصاصی؛

فتیر‌هایی که رزق عزاداری امام حسین‌اند

غروب روز هشتم محرم، همه‌ی بچه‌ها و نوه‌ها در خانه‌ی مادربزرگ جمع می‌شوند و خود را برای مراسم فتیرپزی صبح تاسوعا آماده می‌کنند؛ مادربزرگی که در فرهنگ غربی فقط یک بانوی پیرشده و از جذابیت افتاده محسوب می‌شود در فرهنگ اصیل ایرانی هرچه سن‌اش بالاتر می‌رود احترامش بیشتر می‌شود و دورش شلوغ‌تر خواهد شد.

شب تاسوعا آرد الک شده، زعفران، شیر و باقی مواد نان محلی را تهیه کرده و مرتب یک گوشه‌ی آشپزخانه می‌گذارند تا وقتی آفتاب روز تاسوعا خودش را نشان داد بی‌وقفه وضویی بگیرند و فتیری بپزند که به دست سینه‌زنان حسینی برسانند.

خمیربازی نوه‌ها در خانه مادربزرگ
وقتی که هنوز نوه و نتیجه‌ها خوابند و خانه‌ی مادربزرگ در سکوت سحری به سر می‌برد،
بزرگترها بیدار می‌شوند نمازصبحی می‌خوانند، توسلی به حضرت زهرا علیه السلام می‌کنند، خمیر اولیه‌ی فتیر را درست می‌کنند و میگذارند تا استراحت کند.
پس از ساعتی بچه‌های خانواده که از سرو صداها بیدار می‌شوند، مدام بیخ گوش مادربزرگ زمزمه می‌کنند که به ما هم کمی خمیر بدهید تا خمیر بازی کنیم!
خیلی از دهه هفتادی‌ها و شصتی‌ها از خمیربازی‌های خانه مادربزرگ خاطره دارند؛ آخرش هم فتیر کوچک خود را می‌پختند و بابت‌اش به همه فخرفروشی می‌کردند که ما هم فتیر درست کرده‌ایم.

علمدارها به محله می‌آیند
فتیرها با دستورپخت ویژه‌ی خود درست می‌شدند و یک روز پرخاطره‌ی دیگر در حوالی یک خانه‌ی قدیمی ایرانی رقم می‌خورد.
بعد هم فتیرها را شبیه برش‌های یک پیتزا، تکه تکه کرده و بسته‌بندی کرده و سپس منتظر غروب تاسوعا می‌ماندند.
کم کم پسران نوجوان محله، علم علمدار را بر می‌داشتند و پیدایشان می‌شد.
کوچه به کوچه می‌آمدند و وقتی صدای نوای «سقای حسین سیدسالار نیامد علمدار نیامد» بلند می‌شد، نوه‌ها به تک و تا می‌افتادند که بروند و قامت علم را ببینند.
یکی سینی فتیرها را بر می‌داشت؛ آن یکی پارچ شربت زعفران در دست و نوه‌ی دیگری روسری‌ای که می‌خواست به علم ببندد را می آورد.
وقتی نوجوانان به کوچه آن‌ها می‌رسیدند
میرفتند و پشت در می ایستادند.
مادربزرگ یکی یکی فتیرها و شربت را میان پسرها پخش می‌کرد.
آن‌ها نیز دعایی می‌کردند و می‌رفتند.

پیر شدن در ایران نعمت است
پیر شدن در ایران هم نعمت است؛در دنیایی که افراد مسن را فاقد نفع و سود اجتماعی می‌داند و کنارگذاشته می‌شوند، ما کشوری داریم که به افراد مسن، ارج می‌نهد و بار سنگین آداب و رسوم فرهنگی را روی دوش آن‌ها می‌گذارد تا از آن مانند یک میراث گران‌بها محافظت کنند.

زینب فاطمی