نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
گزارش اختصاصی پایگاه خبری تحلیلی جهانبانو با خانم فاطمه هوشینو، مبلغ دین اسلام را در ادامه میخوانید؛
*در خدمت خانم فاطمه هوشینو از کشور ژاپن هستیم. ایشان ۱۹ سال هست که مسلمان شدند. خانم هوشینو لطفاً خودتان را معرفی کنید:
فاطمه اتسوکو هوشینو از کشور ژاپن هستم. در خانواده بودا شینتویی در ژاپن متولد شدم. در واقع در ژاپن به صورت اینترنتی و تحقیقی با اسلام آشنا شدم و الحمدلله بعد از آن هم با قرآن و اهلبیت آشنا شدم و به این مسیر هدایت شدم و حدوداً ۱۴ساله به سرزمین خجسته ایران مهاجرت کردم و چند سال هست که ساکن قم هستم. بنده در ژاپن در رشته روابط بینالملل تا سطح لیسانس تحصیل کردم و در ایران هم در حال تحصیل حوزوی هستم و به فعالیت تبلیغی میپردازم.
سؤالات فلسفی که از دوران نوجوانی در ذهنم شکلگرفته بود، مرا به مطالعه و تحقیق در فضای مجازی برای جستجوی گمشدهای واداشت که آن را در قرآن یافتم!
*خانم هوشینو، شما قبل از مسلمان شدن، با چه چالشها و خلأهایی مواجه بودید که باعث شد به سمت دین اسلام سوق پیدا کنید؟
من از ۹ سالگی سؤالات عمیق فلسفی داشتم. همان سؤالات معروف که میگوید ما کجا هستیم، کجا بودیم و به کجا خواهیم رفت؟ احساس میکردم که مثل یک مسافر هستم و مسافر باید مقصد سفر را بداند؛ چون در غیر اینصورت سفر بیهوده میشود و من ابتدا به سراغ همان ادیانی که در ژاپن بود، یعنی بوداییت و شینتو رفتم، اما جوابی پیدا نکردم.
البته من یک عمویی داشتم که در آمریکا تحصیل کردند و آنجا مسیحی شدند و الان هم در ژاپن استاد انجیل و همینطور کشیش هستند و چون ایشان سعی میکردند که من را هم مسیحی کنند، بنابراین با مسیحیت هم آشنا شدم؛ اما در دین مسیحیت نیز، جواب قانعکننده و منطقی را پیدا نکردم.
سپس وارد دانشگاه شدم و چون من هدف زندگی را نمیدانستم و به همین دلیل احساس میکردم که دارم هر روز فرسوده میشوم. یعنی فرهنگ و سبک زندگی طوری طراحی شده بود که ظاهر هر چیزی مهم بود. فقط ظاهر زندگی و ظاهر انسان مدنظر بود.
در همان حال از درون خودم یک فریادی را میشنیدم که میگفت ارزش واقعی من نباید توی این پوست و گوشت و استخوان خلاصه شود.
در همان ایام بود که در تلویزیون در مورد اسلام زیاد صحبت میکردند البته به طور منفی. بهطوریکه اسلام را به عنوان یک دین خشن نشان میدادند و مدام اینطور القا میکردند که مسلمانان تروریست و خطرناک هستند.
و این در حالی بود که من میدانستم که دین اسلام با یک تاریخچه طولانی، یک دین جهانی است و پیروان زیادی در سراسر دنیا دارد. اگر واقعاً این دین بد و منفی است چرا تا اکنون ادامه داشته است؟!
اینجا بود که تصمیم گرفتم مسلمان شوم
به خاطر سؤالاتی که در ذهنم شکل گرفت، از روی کنجکاوی شروع به مطالعه کردم و متوجه شدم حقیقت اسلام اصلاً اینطور نیست که رسانهها میگویند و خیلی برای من جالب بود. مدام مطالعه کردم البته مطالعات بیشتر به زبان انگلیسی بود.
مطالب راجع به اسلام به زبان ژاپنی به ندرت پیدا میشد و من کتابها و مقالهها را در فضای مجازی مطالعه کردم؛ چون منابع به شکل چاپ شده در دسترس نبود.
سپس با قرآن آشنا شدم و قرآن را کتابی یافتم که پاسخ همه چیز را میشد در آن پیدا کرد و من همان موقع میخواستم هدف و معنی زندگی خودم را پیدا کنم. در آخر هم در قرآن با یک آیه کوتاه جوابش رو پیدا کردم: “و من خلقت الجن و الانس الا لیعبدون” و اینجا بود که تصمیم گرفتم مسلمان شوم.
البته آن موقع فقط برای اینکه پیرو قرآن باشم مسلمان شدم و در ژاپن هم مثل خیلی از کشورها تبلیغ تشیع نسبت به تبلیغات اهلتسنن بسیار کمتر است.
بنابراین، ابتدا توسط مرکز اسلامی اهل تسنن من مسلمان شدم؛ اما تقریباً ده ماه بعد مسافرتی داشتم به کره جنوبی و آنجا با یک دانشجو آشنا شدم که اهل مالزی بود و ایشان خیلی در مورد شیعیان منفی صحبت میکردند و شیعیان را مسلمان نمیدانستند بلکه حتی کافر و مشرک معرفی میکردند.
دوباره کنجکاو شدم که خود شیعهها چه حرفی برای گفتن دارند.
*یعنی تا قبل از آن در ژاپن با مذهب شیعه آشنایی نداشتید؟
نه به هیچوجه، کلاً در ژاپن من با شخص مسلمانی به طور مستقیم ارتباط نداشتم. همیشه تحقیقات را خودم در فضای مجازی انجام دادم و سؤالات هم در فضای مجازی مینوشتم که چند نفر همیشه به من پاسخ میدادند.
تنها زبانی که به زوج میگوید زن و شوهر، زبان فارسی است که نشانه احترام به زنان است
*خانم هوشینو شما بهعنوان یک زن مسلمان و درعین حال ژاپنی و این که در ایران هم زندگی میکنید آیا با چالش فرهنگی مواجه نشدید که شما را دچار هویت دوگانه کند؟ یا به عبارتی چطور بین فرهنگ ایرانی و ژاپنی ارتباط برقرار میکنید؟
صددرصد هویت مسلمانی من خیلی مهمتر از هویت ژاپنی من است. الحمدلله من دوستان زیادی از کشورهای مختلف دارم و زبان و فرهنگ مشترک ما اسلام است نه چیز دیگری.
البته فرهنگ کشوری که در آن رشد پیدا کردیم تأثیرگذار است. اما ملاک ما باید دین ما باشد. اگر ما بر این اصل محکم باشیم دچار مشکل نخواهیم شد.
خوشبختانه من نکات مثبت زیادی را در ایران دیدم. در ژاپن و فرهنگ بودایی زنان جایگاه بالایی ندارند و مردسالاری مطلق وجود دارد. اما بالاخره بعد از جنگ جهانی دوم فرهنگ غربی وارد ژاپن شده و البته این موجب شده که در کنار ظلم قدیم به زنان، ظلم جدید که متأثر از فرهنگ غرب است هم به وجود بیاید.
دررابطه با نفقه زن در ژاپن به این صورت است که فرهنگ و عرف رایج در جامعه مرد را ملزم به پرداخت نفقه همسر و فرزندان میکند؛ اما عدم پرداخت نفقه ضمانت اجرای قانونی ندارد.
یا در رابطه با استقلال مالی زن، گاهی اوقات ممکن است به علت ورشکستگی زوج، زن و مرد به علت حفظ اموال زن از هم جدا شوند؛ چون در غیر این صورت بدهی شوهر از اموال زن پرداخت میشود.
خوشبختانه من با زبانهای مختلف آشنا شدم تنها زبانی که به زوج میگویند زن و شوهر، نه شوهر و زن، زبان فارسی است.
این یک جمله است، یک کلمه است. اما نشاندهنده این موضوع است که گویندگان این زبان چقدر به زنان احترام میگذارند.
مسئله مهم این موضوع است که در اسلام مردسالاری یا زنسالاری وجود ندارد. تنها چیزی که وجود دارد خداسالاری است.
کارکرد حجاب برای زن، احترام و عزت زن است تا بدون هیچ آسیبی در جامعه فعالیت کند و از نشانههای حمایت حقوق زن در اسلام است
*در ادامه صحبتهای شما میخواستم بپرسم که آیا فکر نمیکنید که اسلام در تضاد با حقوق زنان است؟
اتفاقاً اسلام به شدت از حقوق زنان حمایت میکند. خیلی از غیر مسلمانان گمان میکنند که چون در اسلام دیه زنان کمتر از دیه مردان است، پس اسلام برای جان زنان ارزشی قائل نیست. درصورتیکه هیچ وقت ارزش جان انسان با پول حساب نمیشود.
فلسفه تفاوت در دیه زن و مرد در واقع به دلیل حمایت از زن است. زیرا پشتوانه مالی یک خانواده متکی به مرد است. این زن و خانواده متوفی هستند که دیه را دریافت میکنند. در واقع این نوعی حمایت از زن و خانواده است و به هیچ عنوان به این معنی نیست که ارزش و مقام مردها بالاتر باشد.
یا مثلاً دررابطه با موضوع حجاب. همانطور که پیشتر اشاره کردم در نوجوانیم دچار این مشکل شده بودم که هر روز احساس میکردم که من دارم مصرف میشوم. من مدام پول خرج میکنم و همش دنبال مد و اینجور چیزها هستم. فکر میکردم و اگر دنبال جریان مد و لباس نباشم، مقبول نیستم و این باعث مشکل درونی من شده بود.
مثلاً در ابتدا من نمیدانستم حجاب چیست و فقط به این خاطر که خداوند به یک مسلمان دستور داده که تو باید نماز بخوانی، در ماه رمضان روزه بگیری و چون زن هستی حجاب داشته باشی، حجاب را رعایت میکردم. اما با کارکرد آن آشنا نبودم.
با گذر زمان متوجه شدم که این حجاب برای ما چهکارکردی دارد؛ یعنی چقدر باعث احترام و عزت زن میشود و ما با این پوشش میتوانیم بدون این که در جامعه آسیب ببینیم فعالیت داشته باشیم و احترام خودمان را هم حفظ کنیم و این هم در واقع یکی از نشانههایی است که اسلام از حقوق زن حمایت میکند و در واقع زنان را محترم میدارد.
زنان، تاریخنویسان واقعی هستند. نقش تربیتی آنها در خانواده بسیار مهم است
*شما بهعنوان یک زن مسلمان چه درکی از مفهوم مقاومت دارید؟
مطابق با دین اسلام زن و مرد بیشتر در مسائل جسمانی و دنیوی با هم تفاوت دارند و در مسائل معنوی، زن و مرد در نزد خدا یکسان هستند و از این جهت زن و مرد فرقی با هم ندارند. در اسلام زنان به عنوان مربی و تربیتکننده انسانها جایگاه مهمی دارند.
یک ضربالمثلی هست که میگوید زنان، تاریخنویسان واقعی هستند. یعنی از آن جهت که زنان، هم زنان را تربیت میکنند و هم مردان را، نقش بسیار مهمی در جامعه دارند.
در مقاومت زنان میتوانند در جبهه باشند و هم در پشت جبهه حضور داشته باشند و به همین خاطر دشمنان تلاش میکنند که ابتدا زنان را به انحراف بکشانند. چون اگر زنان از راه راست منحرف شوند، قطعاً مردان نیز به انحراف کشیده خواهند شد. زیرا زنان نقش مربی را در جامعه ایفا میکنند.
بیداری مردم، موجب درک حقیقت اسلام در سایه تشخیص حق از باطل است
*باتوجه به اتفاقات اخیر فلسطین و جنگ غزه، زنان ژاپنی، چه دیدگاهی نسبت به زنان فلسطینی دارند؟
به طورکلی اکنون مردم خیلی بیدارتر از قبل شدند. در واقع من هم در واقعه ۱۱ سپتامبر که یک توطئه خیلی بزرگ علیه اسلام و مسلمانان بود با اسلام آشنا شدم و به این سمت هدایت یافتم.
در حال حاضر جریانی در حال رخدادن است و دشمن تمام تلاشش را میکند تا اسلام را خراب کند. اما در واقع مردم بیدارتر میشوند. مردم قدرت تشخیص حق از باطل را دارند و حقیقت اسلام را بیشتر درک میکنند.
رسانههای غربی در حال ایجاد تصویر منفی و سیاهنمایی مدام از اسلام هستند
*به نظر شما چه تفاوتی در نگاه رسانههای غربی و رسانههای شرقی نسبت به زنان فلسطین وجود دارد؟
متأسفانه، رسانهها در ژاپن و اکثریت کشورهای غیراسلامی در شرق، تحت پوشش رسانههای غربی هستند.
همان محتوایی که در برنامه کشورهای غرب پخش میشود، دقیقاً در کشورهای دیگر بازپخش میشوند. یعنی دقیقاً ترجمه همان رسانههای غربی که اغلب هم در حال ایجاد یک تصویر منفی از اسلام هستند و مدام سیاهنمایی میکنند.
اما در رسانههای کشورهایی مثل ایران کیفیت و محتوای رسانه خیلی متفاوت است. مثلاً در چند سال گذشته که اخبار راجع به داعش بیشتر بود، در رسانههای غربی که این شامل رسانههای ژاپنی هم هست هیچوقت به اسم ایران اشاره نشده بود.
یعنی طوری وانمود میکردند که همه تلاشها برای مردم سوریه توسط آمریکاییها انجام میشود و آمریکاییها منجی مردم فلسطین هستند.
نقش رسانهای زنان مقاومت، دربرگیرنده آموزش و تربیت است
* به نظر شما مهمترین پیامی که زنان مقاومت چه در حزبالله لبنان و چه در فلسطین به جهان میدهند چیست؟
نقشی که زنان میتوانند بهخوبی ایفا کنند، همان نقش حضرت زینب است. ایشان و اسرای کربلا در جریان واقعه عاشورا، نقش رسانهای داشتند و این نقش رسانهای میتواند حتی مسئله آموزش و تربیت را نیز در بر بگیرد.
خاطرات دانشجویی «تولد در توکیو» مسیر هدایت دختری است که از آخرین مد و آرایش، به زیارت اربعین گذر کرده است!
*خانم هوشینو درباره کتابی که نوشتید هم توضیح میدهید؟
بله در واقع من سوژه کتاب بودم. چند سال پیش کتاب خاطرات بنده به نام تولد در توکیو منتشر شد و الان فکر کنم الحمدلله به چاپ ۲۲ یا ۲۳ رسیده و خیلی مورد استقبال قرار گرفته است.
اسم کتاب «تولد در توکیو» است درحالیکه من متولد استان دیگری از ژاپن هستم. اما وقتی من در توکیو دانشجو بودم و در همان جا اسلام آوردم و بهعنوان یک مسلمان متولد شدم، به همین علت اسم کتاب “تولد در توکیو“ است.
این در واقع از خاطرات دانشجویی من شروع میشود که من همیشه به دنبال آخرین مد و جدیدترین آرایش و پاساژ و کنسرت بودم. این کتاب از خاطرات دانشجویی من شروع میشود و از خاطرات کودکی من هم گذر میکند و سیر هدایت را توضیح میدهد و با خاطراتم از اولین زیارت اربعین به پایان میرسد.
من در سال ۱۳۹۴ برای اولین بار در سفر اربعین شرکت کردم و بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم.
سراب زندگی غربی، بنبستی است که انسان را از مسیر هدایت دور کرده و این کتاب، تجربه زیستهای است برای درکِ درد شکستن استخوانِ اعتقادیِ یک زن!
*چه شد که تصمیم به نگارش کتاب گرفتید؟
راستش خودم خیلی مایل نبودم؛ اما دوستان زیادی به من پیشنهاد دادند که این داستان شما برای کسانی که تحت تأثیر رسانههای غربی و تهاجم فرهنگی هستند خیلی مفید و نجاتبخش است.
چون دقیقاً از جایی آمدم که شاید خیلیها آرزوی مهاجرت به آنجا را داشته باشند. من سبک زندگی غربی را تجربه کردم و میگویم سبک زندگی غربی سرابی بیش نیست. در آخر به بنبست رسیدم. درد کشیدم و زمین خوردم و الحمدلله توانستم بلند شوم و مسیر هدایت را پیدا کنم.
برخی افراد معتقدند ما باید خودمان تجربه کنیم. درصورتیکه عقل انسان اقتضا میکند که از تجربیات دیگران استفاده کند. به قول معروف اگر میخواهیم درد شکستن استخوان را درک کنیم، قطعاً لازم نیست که استخوان خودمان را بشکنیم.
از خانم فاطمه اتسوکو هوشینو به خاطر مشارکت در این گفتگو بسیار سپاسگزاریم.
گزارشگر: فائزه آقامحمدی
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت