عرف بی‌سلاح در میدان لایف‌استایل‌های مهاجم؛ جامعه‌ای که دیگر نمی‌جنگد

بارها از زبان جامعه‌شناسان این سخن درست و متقن را شنیده‌ایم که «جامعه موجودی پویا و خودتنظیم‌گر است» و در تحقق تام خود در برگیرنده نیروهای هم‌افزا و متعارض می‌باشد و تعادل اجتماعی از رهگذر برهم‌کنش این نیروها در بستر جامعه رقم می‌خورد. لذا هرگونه مداخله نادرست و نسنجیده از موضع سیاستگذاری و تقنین در مسیر حرکت جامعه باعث ایجاد اختلال در فرآیند خودتنظیمی آن خواهد شد.

ایده مرکزی این گفتار، «استقلال عرف (فرهنگ) در برابر قانون» است و در سال‌های اخیر به ویژه در ماجرای تصویب و ابلاغ قانون حجاب، این گفتار واجد قدرت و نفوذ بالا در تصمیم‌سازی‌ها بود.

واقعیت این است که من اگرچه روی کاغذ چنین درکی از جامعه (عرف) را می‌پذیرم و سازوکارهای آن در تنظیم مناسبات فرهنگی و اخلاقی جامعه را کارآمدتر از قانون می‌دانم، اما در سال‌های اخیر همواره با این گفتار مخالفت ورزیده‌ام زیرا معتقدم انگاره‌ی «عرفِ ناب»در وضعیت کنونی جامعه ایران یک سوءتفاهم است.

عرف در جامعه ما در روند بازتولید فرهنگ و ارزش‌های اخلاقی خود با موانع و مزاحمت‌هایی روبرو است و این عنصر شاید در جوامعی مثل عراق حضور نداشته و مخلّ کارکردهای عرف جامعه عشیره‌ای آنجا نباشد.

یکی از این موانع، «هجومِ سازمان یافته و حمایت‌شونده‌ی اباحه‌گری» به عرف جامعه ایرانی در ۴ دهه اخیر به ویژه در ده سال گذشته است. چگونه می‌توان گفتاری ناظر به وضعیت اجتماعی ایران طرح کرد اما نسبت به این عنصر عفلت ورزید؟ به عنوان مثال آیا می‌توان درباره تحولات پوشش و حجاب در ده دهه اخیر کشور سخن گفت و سهم این عنصر را نادیده گرفت؟

آیا حرکت پرشتاب جامعه ایرانی به سمت اباحه‌گری در پوشش صرفا متاثر از نیروهای درون‌‌زا بوده است؟ خیر! باید گفت که جامعه (عرف) ایرانی سال‌هاست که در فرآیند خودتنظیمی خود دچار اختلالات جدی و موانع تحمیلی از بیرون شده و ابزارهای خود را از دست داده است.

مسئولیت اجتماعی، غیرت، خیرخواهی، نصیحت، حرمت بزرگتر و… از جمله ابزارهای تنظیم‌گریِ عرف در مناسبات اخلاقی جامعه ایرانی بودند که همگی در هجوم سازمان‌یافته اباحه‌گری و فردیتِ قدرتمند و فراگیر دنیای مدرن از کار افتاده‌‌اند. در جامعه ایران سال‌هاست که خیرخواهی و نهی از منکر دخالت تلقی می‌شود و غیرت با دگماتیسم پیوند خورده است و مسئولیت‌پذیری اجتماعی و نگرانی درباره جامعه معنای مزاحمت و تندروی به خود گرفته است. عرف ایرانی مدت‌هاست که خلع سلاح شده و دیگر یارای مقابله با جنبش اباحه‌گری را ندارد.

شاید به همین دلیل هم هست که رهبری سال‌ها پیش در دیدار با فعالان عفاف و حجاب چنین مضمونی را بیان فرمودند که «اگر حجاب در ایران آزاد شود وضع اینجا از ترکیه هم بدتر خواهد شد». صدق این سخن ایشان را امروز در خیابان‌های کشور مشاهده می‌کنیم.

من هیچ تعبیری برای وضعیت این روزهای خیابان به جز «عریانی» سراغ ندارم. چیزی که وقتی اسفند ۱۴۰۱ تحت عنوان «سونامی برهنگی» مطرح می‌کردیم رفقای جامعه‌شناس ما می‏گفتند «نگران نباشید! عرفِ مقابل اینها خواهد ایستاد» اما امروز می‌بینیم که نه تنها عرف هیچ واکنشی در قبال برهنگی و عریانی نشان نداد بلکه مرزهای اخلاقی دیگر نیز پشت سر هم در حال رنگ باختن و مضمحل شدن هستند.

چندی پیش در یک برنامه تلویزیونی گفتم که کشف حجاب نشانه‌ای از یک «لایف استایلِ مهاجم» است که قصد اکتفا کردن به روسری ندارد و سودای تصرف تمام قلمروهای زندگی اجتماعی از خیابان تا کافه و دانشگاه و پارک و اداره را در سر دارد. آن روز جملات من را تحریف و من را تخطئه کردند، امروز اما اکثریت شهروندان این جامعه جایی در ساحل و کافه و پارک و سینما ندارند. چون شرم و حیا مانع حضورشان در این مکان‌ها می‌شود.

این روزها که بخشی از بدنه مردم به بهانه جنگ و انسجام ملی محکوم به سکوت در برابر این وضع هستند، عده‌ای هر روز یک کلیپ از مال‌پارتی‌ها و کافه‌پارتی‌های خود در فضای مجازی منتشر می‌کنند و هم به قوانین کشور پوزخند می‌زنند و هم حرمت ایام عزای اهل بیت را می‌شکنند. جالب اینجاست که مدعیان «کار فرهنگی برای حجاب» و گفتارپردازان «جامعه خودتنظیم‌گر» حتی کوچکترین واکنشی به این وضعیت در حد یک استوری و توییت هم نشان نمی‌دهند!

دکتر ابوالفضل اقبالی؛ مدیر اندیشکده زوج