لزوم وجود عدالت جنسیتی برای ابراز شایستگی زنان در جوامع

زن به عنوان نیمی از پیکره اجتماع و دارای‬ نقشی تعیین‏‌کننده‏‬ در بقا، گسترش نسل انسان و پرورش و تربیت فرزندان مورد توجه اسلام بوده است و عقیده اسلام و جهان‌بینی آن درباره زن و حقوق انسانی او، رویکرد نوینی را پایه‌ریزی کرد؛ درواقع مقام زن در اسلام، مقامی منحصر به فرد است و مشابهی برای آن وجود ندارد.

زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه، نقشی حیاتی در سلامت روانی جامعه و خانواده ایفا می‌کنند؛ آن‌ها برای خلق موقعیت‌های فوق‌العاده‌، دشواری‌های بسیاری را برمی‌تابند، بنابراین لازم است عدالت در تمام حوزه‌ها نسبت به آنان اجرا شود تا شاهد احقاق‌حقوق زنان در جوامع بود.

زن، زیربنایی‌ترین پایه‌های اخلاقی را در یک جامعه رقم می‌زند و با استفاده از پایگاه‌های اجتماعی مختلف، نقش‌های گوناگونی را عهده‌دار می‌شود که در نهایت منجربه ترویج عدالت خواهد شد و نحوه حضور زنان در محیط جامعه، یکی از شاخص‌های مهم سنجش توسعه هر کشور است. با شروع روند مدرنیزاسیون، جامعه از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی تغییر شکل یافت و این امر سبب تغییرات گسترده‌ای در تمام ساختارهای جامعه از جمله بهبود سلامتی، افزایش امید به زندگی، بالا رفتن تحصیلات، کاهش نرخ باروری و تغییر ساختار خانواده شد.

همچنین امروزه در بسیاری از جوامع شاهد افزایش نرخ رو به رشد طلاق هستیم که منجر به افزایش نرخ زنان سرپرست خانوار می‌شود. زنان سرپرست خانوار از اقشار ضعیف و کم‌توان جامعه هستند که از فرصت‌های شغلی، مهارت‌های فنی‌وحرفه‌ای و سطح سواد پایینی برخوردار و با مشکلات اقتصادی زیادی به علت تأمین هزینه‌های زندگی مواجهه هستند و این امر زمینه آسیب‌پذیری آن‌ها را در جامعه افزایش می‌دهد، درواقع تغییرات ایجاد شده در نقش‌ها اهمیت توانمندسازی زنان در جامعه را بیش از پیش متذکر می‌شود.

زنان به اندازه مردان مهارت و استعداد دارند، اما در بسیاری از جوامع به آنان اجازه آموزش‌های پیشرفته همچون مردان داده نشده است، در صورتی که تقویت و توانمندسازی زنان به آن‌ها کمک می‌کند تا روی پای خود بایستند و علاوه‌بر کسب درآمد برای خانواده، به اقتصاد جامعه نیز کمک کنند.

در این بین احساس خودارزشمندی، داشتن حق انتخاب، حق دستیابی به فرصت‌ها و منابع، حق داشتن قدرت و کنترل زندگی خود و داشتن قدرت اقتصادی از مؤلفه‌های توانمندسازی زنان تعریف شده است و توانمندسازی آن‌ها منجر به شکوفایی قابلیت‌ها و توانایی‌های بسیاری می‌شود و آزادی انتخاب و فعالیت بهتر و مؤثرتر آن‌ها را میسر می‌سازد. درواقع توانمندسازی، آگاهی زنان را در زمینه‌های مختلف افزایش می‌دهد و زمینه فعالیت مؤثر آن‌ها را در جامعه ممکن می‌کند. در ادامه اظهارات رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران خصوص توجه به توانمندسازی زنان و نگاه درست به زنان در اجتماع را می خوانیم.

اهمیت آشکار شدن ظرفیت‌های پنهان زنان در جوامع

 طی چند دهه اخیر، زنان برخی از ظرفیت‌های پنهانی که تاکنون برای جامعه زنان نادیده گرفته شده است را برای جامعه آشکار کردند. امروزه حضور زنان در عرصه‌های متفاوت به مراتب بهتر از گذشته بوده و گام‌هایی در راستای آن برداشته شده، اما هنوز به شرایط آرمانی و مناسب شأن و حقوق آن‌ها، نرسیده است.

گام‌های برداشته شده، در راستای ترمیم افکار و اندیشه‌های مردسالارانه که همچنان در بعضی جوامع حاکمیت دارد و تقویت توانمندی‌هایی که زنان می‌توانند در عرصه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی از خود نشان دهند، بوده است. عمده‌ترین مشکل جمعیت زنان به خصوص در جوامع در حال توسعه، وجود تفکر و اندیشه مردسالاری بوده که در ریشه افکار و عقاید نفوذ کرده است و حضور دارد.

 تفکر مردسالاری بر جامعه زنان نیز تأثیرگذار بوده است و زن را در قاموس جنسیتی ارزیابی می‌کند؛ به همین علت زنان تاکنون به شرایطی که شایسته آن هستند، دست نیافته‌اند. درواقع، موضوعی که امروزه جوامع به آن نیازمند هستند، برابری جنستی نیست. برابری جنسیتی ممکن است در برخی شرایط مؤثر باشد، اما در بسیاری از موقعیت‌ها به ضرر جامعه و حتی زنان پایان می‌یابد.

لزوم وجود فرصت برابر برای ابراز شایستگی زنان

با توجه به اینکه جوامع نیازمند عدالت جنستی هستند، زنان باید برمبنای حقوق انسانی و شهروندی خود از دسترسی به تمام حقوق اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه برخوردار باشند. در بسیاری از جوامع، زنان با جنسیت خود ارزیابی می‌شوند و این موضوع خطری بالقوه محسوب می‌شود که همواره به جامعه زنان، آسیب رسانده است.

زن باید در مفهوم و قامت انسان، دیده و ارزیابی شود و زنان نیز باید مانند سایر شهروندان، با شایستگی‌های خود ارزیابی شوند. عدالت جنسیتی زمینه‌ساز فراهم شدن شرایط اکتساب و استفاده از فرصت‌های برابر برای هر دو جنس مرد و زن است. با داشتن تفکر عدالت جنسیتی، افراد شایسته از فرصت‌ها استفاده بیشتری می‌کنند و ممکن است زنان در برخی موقعیت‌ها، شایستگی‌های بیشتری برای رسیدن به موقعیت‌های بالاتر داشته باشند.

 اتفاقات مبارکی در جوامع در راستای توانمندسازی زنان رقم نخورده است و برنامه‌هایی که امروزه تحت عنوان برنامه‌های توانمندسازی زنان در حال اجرا است، بدون داشتن کارایی کافی، نگاه جنسیتی به زنان دارد. توانمندسازی زنان تنها در صورتی مفهوم می‌یابد که فرصت ابراز شایستگی برای زنان، برابر با مردان باشد. بیشتر آموزش‌های امروز که تحت عنوان توانمندسازی زنان به کار برده می‌شود، تنها در قالب شعار است.

آغاز توانمندسازی زنان از حوزه تعلیم و تربیت و نهاد خانواده

توانمندسازی هنگامی ایجاد می‌شود که اعتماد به نفس، عزت نفس و منزلت زنان بر مبنای حقوق شهروندی آن‌ها به خوبی دیده و این موضوع در تمام ارکان تربیتی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در نظر گرفته شود.  در راستای توانمندسازی حقیقی زنان، برنامه‌ریزی مبتنی بر حقوق اجتماعی، شهروندی و انسانی آنها در جامعه نیاز است و در صورتی که زنان برنامه‌های خود را بر اساس توانایی، دانش و حقوق خود کسب کنند، می‌توان گفت توانمندی صورت گرفته است و در صورتی که این مسیر در تمام ارکان یک جامعه نهادینه شود، پس از چند سال شاهد از بین رفتن نگرش جنسیتی خواهیم بود.

محمدی با بیان اینکه با کمتر شدن نگرش و افکار آشکار و پنهان جنسیتی در جامعه، می‌توان گفت: زنان به عنوان شهروندانی فعال در جامعه نقش دارند، تصریح می‌کند: سهمیه‌بندی حقوق زنان در دولت‌های جوامع، خطای بزرگی است که اتفاق می‌افتد و فضا باید به سمتی پیش رود که زنان بر اساس شایستگی‌ها، اعتبار درونی و اعتماد به نفس خود در جامعه حضور یابند.

باید به این نکته توجه داشت که زنان نیازمند هیچ‌گونه امتیاز ویژه یا ترحم از سمت جامعه نیستند و در صورت وجود فرصت شناخت نقش‌های مؤثر در جامعه برای زنان، به طور قطع توانمندی به خودی خود ایجاد می‌شود، لذا لازم است توانمندسازی زنان ابتدا از حوزه تعلیم و تربیت آغاز شود، نهاد خانواده بر این مبنا شکل گیرد و دیدگاه‌های جنسیتی از قوانین خارج شود.

زنان، نقشی بی‌بدیل در ارتباط با تربیت انسان و انسان‌پروری ایفا می‌کنند

مهدی صفری یکی از کارشناسان مذهبی در این باره می گوید: زنان نقشی بی‌بدیل در ارتباط با تربیت انسان و انسان‌پروری ایفا می‌کنند، جامعه از نهاد کوچکی به نام خانواده تشکیل و متعالی می‌شود. طبق دیدگاه اسلام هنگامی یک جامعه سالم است و به آرمان‌های خود می‌رسد که خانواده‌های سالم آن را تشکیل دهند و موفقیت خانواده نیز در گرو مدیر خانواده یعنی زن است.

هنگامی اسلام توسط پیامبر اکرم (ص) ظهور یافت که شأن زن و دختر در زمان جاهلیت نادیده گرفته می‌شد و دختردارشدن به منزله ننگ و خسارت بود. در چنین شرایطی فرد سرافکندگی خود را می‌پذیرفت یا دست به زنده به گور کردن دختر می‌زد.

در چنین فضایی که هیچ حرمت، قداست و شخصیتی برای دختر و زن قائل نبودند، پیامبر (ص) در سایه اسلام به گونه‌ای جامعه را تربیت و شأن زن را معرفی کرد که پس از اسلام مردم برای دختردار شدن به یکدیگر مباهات می‌کردند.

پیامبر اکرم (ص) به مردم فهمانده بود که فرزند برای خانواده غنیمت است، همچنین وقتی مردم جامعه می‌دیدند دختر پیامبر شرفیاب محفل ایشان می‌شوند، پیامبر تمام‌قد جلوی دختر خود برمی‌خیزد، حتی دست دختر او را می‌بوسد و جای خود می‌نشاند، پی به شخصیت و حرمت دختران و زنان بردند.

مادر و همسر بودن نافی سایر نقش‌ها نیست

تا قبل از انقلاب زنان در تحصیلات جایگاهی نداشتند و محدود بودند، اما پس از انقلاب زنان می‌توانند هم‌پای مردان در جامعه تحصیل کنند و مراتب علمی را طی کنند. طبق دیدگاه اسلام کمال و ارزش زنان به این است که مادر و همسری شایسته باشند.

نقش مادر و همسر بودن نافی سایر نقش‌ها نیست و زن در عین حال که مادر و همسر است، می‌تواند مدارج علمی را طی کند یا اشتغالی متناسب با روحیات خود داشته باشد، اما نباید به نقش مادری یا همسری او آسیب بزند.

صفری در پایان صحبت های خود این نکته را متذکر شد که پرورش انسان بالاترین هنر است و خداوند آن را به زن اختصاص داده است. گاهی در جامعه دیده می‌شود، زنان به مشاغل یا فعالیت‌هایی پرداخته‌اند که متناسب با روحیات، ویژگی‌ها و جسم آنها نیست و اگر فردی این موضوع را مطرح کند پاسخ می‌گیرد که میان مرد و زن تفاوتی نباید قائل شد، در حالی که عدالت به این نیست که همه چیز مساوی باشد، عدالت به معنی این است که حق هر کس به او داده شود و اگر با یک چشم به تمام افراد نگاه شود، تبدیل به ظلم می‌شود. ظلم به یک زن است که کار مردانه به او سپرده شود یا انتظار فعالیت مردانه از او برود.

ایمنا