عاشقانه های فانتزی و عجیب و تاثیر مخربی که بر مخاطب می گذارند

پایان سریال «تاسیان» و واکنش‌های پررنگ کاربران به رابطه عاشقانه آن، بحث درباره «عشق سمی» در رسانه‌های داخلی را داغ کرده است؛ عشقی که به‌جای رشد و امنیت، با وابستگی و آسیب همراه است.

روایت عشق یا بازتولید وابستگی سمی؟ نگاهی روان‌شناسانه به عاشقانه‌های سریال‌های ایرانی

پس از پخش قسمت پایانی سریال «تاسیان»، کاربران شبکه‌های اجتماعی با کلیدواژه‌هایی مثل «عشق تاکسیک»، «عشق بیمارگونه» و «عاشق استاکر» نسبت به روابط عاشقانه در این سریال واکنش نشان دادند. ماجرا اما فراتر از نقد فنی و ارجاعات تاریخی سریال بود؛ این‌بار روان‌شناسان و کارشناسان حوزه خانواده نیز وارد میدان شدند و عشق میان شخصیت‌های اصلی این سریال را مصداقی از وابستگی ناسالم و رفتارهای افراطی در قالب عشق دانستند.

عشقی که شخصیت «امیر» نسبت به «شیرین» دارد، نه‌تنها کمکی به رشد شخصیت مقابل نمی‌کند، بلکه باعث آسیب جدی به شیرین و خانواده‌اش می‌شود. نمونه‌هایی از این دست، پیش‌تر نیز در آثار پرمخاطبی مانند سریال «شهرزاد» (عشق قباد به شهرزاد) یا «خاتون» (عشق شیرزاد به خاتون) دیده‌ایم؛ روابطی پر از هیجان کاذب، بدون منطق یا مسئولیت‌پذیری واقعی.

وقتی عشق اصیل جای خود را به رفتارهای خودخواهانه می‌دهد

مریم وکیلی، فعال حوزه زنان و خانواده، با انتقاد از تصویرسازی رایج از عشق در سریال‌ها می‌گوید: «در بیشتر این روایت‌ها، عشق پیش از ازدواج رخ می‌دهد اما به ازدواج و تشکیل خانواده ختم نمی‌شود. این عشق‌ها اغلب پرتنش، هیجانی و مثلثی‌اند و به جای پیوند محبت‌آمیز میان زن و مرد، بر رفتارهای نامتعارف، خودخواهانه و پرکشمکش تمرکز دارند.»

او معتقد است که جذابیت در این داستان‌ها به «نرسیدن» گره خورده و فیلم‌سازان تصور می‌کنند که روایت عشق موفق و پایدار، جذابیتی برای مخاطب ندارد. در حالی‌که به گفته او، عشق اصیل پس از ازدواج و در بستر خانواده تازه شکل می‌گیرد، نیازمند مراقبت است و در طول زمان رشد می‌کند.

تخدیر ذهن مخاطب با فانتزی‌سازی از عشق

به گفته وکیلی، سریال‌های عاشقانه رایج نه‌تنها در انتقال مفهوم صحیح عشق موفق نیستند، بلکه با فانتزی‌سازی مفرط، درک درست از رابطه عاطفی را در مخاطب جوان تخریب می‌کنند. او می‌افزاید: «مخاطب با تماشای این سریال‌ها به‌جای رسیدن به درکی عمیق، تصویری غلط و اغواگر از عشق در ذهن خود می‌سازد؛ عشقی که صرفاً با حواس پنج‌گانه تعریف می‌شود، نه مفاهیمی چون احترام، رشد مشترک و آرامش.»

وکیلی همچنین تأکید می‌کند که بسیاری از فیلم‌ها، عشق را ابزاری برای روایت‌گری اهداف پنهان قرار داده‌اند و بدون در نظر گرفتن واقعیت‌های انسانی و اجتماعی، تصویری سطحی، اغواگر و گمراه‌کننده از آن ارائه می‌دهند.

وقتی عشق، ابزار بازار می‌شود

سیدکمیل حسینی، روان‌شناس خانواده نیز در تحلیل این موضوع، تأکید می‌کند که مفهوم عشق در دنیای امروز به شدت دچار تغییر و تقلیل شده است. او می‌گوید: «عشق از یک تجربه عمیق انسانی و حتی عرفانی، به یک ابزار تجاری و رسانه‌ای بدل شده است. وقتی عشق وارد چرخه سرمایه و رسانه می‌شود، دیگر آن بار معنوی و اخلاقی خود را از دست می‌دهد و صرفاً برای جذب مخاطب به کار گرفته می‌شود.»

او با مقایسه ادبیات کلاسیک با وضعیت کنونی می‌گوید: «در گذشته، معشوق در شعر و ادب، مظهر کمال و متعالی بود، اما امروز در تولیدات رسانه‌ای، معشوق تبدیل به شریک جنسی شده است و این نگاه، تصویری مخدوش از عشق را در ذهن جوانان حک می‌کند.»

درماندگی پس از شکست عشقی و بن‌بست ازدواج

حسینی در ادامه با اشاره به اثرات این نگاه بر جوانان می‌گوید: «وقتی جوانی با تصور فانتزی از عشق وارد رابطه می‌شود و رابطه به هر دلیلی شکست می‌خورد، دچار سرخوردگی، افسردگی و گاه بی‌انگیزگی برای ازدواج می‌شود. چنین فردی بعدها هم نمی‌تواند شریک مناسبی برای ازدواج پیدا کند چون معیارهای ذهنی‌اش از عشق دچار اختلال شده‌اند.»

او در مثالی واقعی می‌گوید: «استاد دانشگاهی به من مراجعه کرده بود که به دانشجویش علاقه‌مند شده بود اما نمی‌توانست از او چشم بپوشد، چون تصویر ایده‌آلش از عشق به شدت درگیر فانتزی ذهنی‌اش شده بود. نتیجه چنین ذهنیتی، اغلب بن‌بست در تصمیم‌گیری و از دست دادن موقعیت‌های مناسب ازدواج است.»

آغاز سردی و پایان تلخ یک رابطه این روان‌شناس با اشاره به واقعیت‌های پس از ازدواج نیز هشدار می‌دهد: «وقتی تب اولیه عشق فروکش می‌کند و فرد با مشکلات طبیعی همسرش مواجه می‌شود، ممکن است دچار تردید شود که آیا اصلاً انتخابش درست بوده یا نه. این تردید می‌تواند زمینه‌ساز نارضایتی، دل‌زدگی و حتی طلاق شود».

حسینی تأکید دارد که عشق اگر با مهارت و درک صحیح همراه نباشد، نمی‌تواند ضامن خوشبختی باشد: «اگر کسی زندگی عاشقانه را بلد نباشد، حتی با فردی عالی هم نمی‌تواند رابطه موفقی بسازد. اما اگر مهارت عاشق‌بودن و ساختن را بداند، حتی با فردی معمولی هم می‌تواند زندگی زیبایی خلق کند.»

ازدواج بدون مهارت، عشق را نابود می‌کند

به باور حسینی، بسیاری از طلاق‌ها در سال‌های ابتدایی زندگی مشترک به دلیل برداشت‌های غلط و فانتزی از عشق است. او می‌گوید: «امروزه اغلب افراد با میل و علاقه ازدواج می‌کنند، اما چون درک درستی از زندگی مشترک ندارند، خیلی زود دچار اختلاف می‌شوند. پنجاه درصد طلاق‌ها در پنج سال اول ازدواج اتفاق می‌افتد و دلیل اصلی آن، برخورد سطحی و احساساتی با مفهوم عشق و ازدواج است.»

فرهیختگان