طالبان علیه تحصیل دختران

در نگاه طالبان وظیفۀ زن شوهرداری و مراقبت از فرزندان است؛ آن‌ها تاکید می‌کنند که زن در حد لزوم می‌تواند تا پایان دبستان درس بخواند؛ اما تحصیلات دبیرستانی و دانشگاهی مانع از انجام وظایف اصلی زن است.

در خبرها آمده بود که یکی از مقامات ارشد حکومت طالبان، شیرمحمد عباس ستانکزی معاون سیاسی وزارت خارجۀ افغانستان در سخنانی از رهبر طالبان تقاضا کرده بود ممنوعیت تحصیل برای دختران و زنان افغانستانی را لغو کند.

شیرمحمد عباس ستانکزی در ویدئویی که در حساب رسمی خود در شبکه «ایکس» هم منتشر کرده گفت: «ما بار دیگر از رهبری می‌خواهیم که درها به روی آموزش را باز کند. ما اکنون به ۲۰ میلیون نفر از جمعیت ۴۰ میلیونی افغانستان ظلم می‌کنیم و همه حقوق آنها را سلب می‌کنیم. چنین چیزی در شریعت اسلام نیست، بلکه انتخاب شخصی ماست.»

رهبر گروه طالبان، هبت‌الله آخوندزاده است که به دستور او از سپتامبر سال ۲۰۲۱ دبیرستان‌های دخترانه در افغانستان تعطیل شده و ورود دختران به دانشگاه نیز ممنوع اعلام شده است. دختران افغانستانی تنها می‌توانند تا پایان دبستان، یعنی تا کلاس ششم، تحصیل کنند.

فلسفۀ این ممنوعیت در این نگاه ریشه دارد که وظیفۀ زن شوهرداری و مراقبت از فرزندان است؛ اما چون ضروری است که زنان سواد خواندن و نوشتن داشته باشند، پس دختران باید تا پایان مقطع تحصیلی دبستان درس بخوانند؛ اما تحصیلات دبیرستان و دانشگاه، مانع انجام وظایف اصلی زن است.

در نگاه آن‌ها چون در دورانی که دین اسلام در عربستان و دیگر مناطق جهان گسترش پیدا کرد، از مدارس دخترانه خبری نبود و دختران اغلب کمی بعد از بلوغ، ازدواج می‌کردند و از همان سنین نوجوانی فرزندانشان متولد می‌شدند، الآن نیز تحصیل دختران در مدارس ضروری نیست.

یک دختربچه کلاس ششم یا دورۀ تحصیلی دبستان را در سن ۱۱ یا ۱۲ سالگی تمام می‌کند. در حال حاضر که طالبان به تحصیلات دبستانی دختران رضایت داده‌اند، انتظار دارند دختران حداکثر بعد از پایان دورۀ دبستان ازدواج کنند و در سنین ۱۵ یا ۱۶ سالگی نخستین زایمان‌شان را انجام دهند.

در این صورت بدیهی است که تحصیل در مقطع تحصیلی دبیرستان، اولا کار راحتی برای زن جوان نیست و دوما او را از وظایف اصلی‌اش، یعنی فرزندپروری و شوهرداری دور می‌کند. در نتیجه عجیب نیست که رهبر طالبان در برابر درخواست شیرمحمد عباس ستانکزی و در برابر انتقادات جامعۀ جهانی تا به حال مقاومت کرده و حق تحصیل زنان در دبیرستان و دانشگاه را از آن‌ها سلب کرده است.

حکومت طالبان بارها درخواست کرده است که توسط جامعۀ جهانی به رسمیت شناخته شود اما سازمان ملل تاکید کرده است که به رسمیت شناختن حکومت طالبان در افغانستان، آن هم درحالی‌که ممنوعیت تحصیل و اشتغال زنان همچنان وجود دارد و زنان نمی‌توانند بدون سرپرست مرد از منزل خارج شوند، غیرممکن است.

در چند سال اخیر، ولادیمیر پوتین بارها در انتقاد از جهان غرب، مداخله در امور داخلی کشورها را محکوم کرده است. به‌عنوان مثال در بهمن ماه ۱۴۰۰ شی جین پینگ، رئیس جمهور چین و پوتین در آستانۀ برگزاری المپیک زمستانی پکن با انتشار بیانیه‌ای، از مداخلۀ جهان غرب در امور داخلی دیگر کشورها انتقاد کردند.

این بیانیۀ رهبران روسیه و چین ناظر بر تحریم المپیک زمستانی پکن توسط کشورهای غربی بود؛ تحریمی که دلیلش رفتار دولت چین یا مسلمانان اویغور در این کشور بود. پوتین و شی جین پینگ نحوه رفتار دولت چین با مسلمانان اویغور را جزو «امور داخلی چین» می‌دانند و موضع‌گیری غرب علیه رفتار چین با اویغورها را مصداق مداخله در امور داخلی چین تلقی می‌کنند.

فرض کنیم اویغورها تجزیه‌طلب‌ و داعشی‌مسلک‌ هستند و چهار صباح دیگر هم موفق شدند قسمتی از چین را تبدیل کنند به کشور خودشان. با این وجود، اگر آن‌ها به سبک داعش حکومت کنند، آیا هیچ کشوری حق ندارد در «امور داخلی ایغورها» مداخله کند؟

فرض مربوط به ایغورها، در مورد طالبان واقعیت پیدا کرده است. در افغانستان حکومت به طالبان رسیده و طالبان نیز مانند پوتین و شی جین پینگ خواهان آن است که جامعۀ جهانی، به‌خصوص جهان غرب، در امور داخلی کشورشان مداخله نکند تا آن‌ها آزادانه هر چه خواستند، انجام دهند!

اما خوشبختانه چنین حاکمانی بابت نحوۀ حکم رانی‌شان با موضع‌گیری جامعۀ جهانی مواجه می‌شوند. اگر قرار بود هر کشور جزیره‌ای دور افتاده باشد و هیچ یک از این جزایر حساسیتی نسبت به «امور داخلی» دیگر جزیره‌ها نداشته باشند، پس به چه دلیل سازمان ملل متحد تشکیل شد و اعلامیۀ جهانی حقوق بشر و انواع و اقسام پیمان‌های بین‌المللی تدوین می‌شوند؟

گلوبالیسم، که در سال‌های اخیر مورد انتقاد بسیاری از افراد در سراسر جهان قرار گرفته، معنایی ندارد جز جهانی‌شدن ارزش‌هایی که در کشورهای غربی بر مسند قبول نشسته‌اند؛ ارزش‌هایی برآمده از لیبرالیسم، که البته مورد پسند هبت‌الله آخوندزاده نیستند اما تحقق شان برای دختران و زنان در افغانستان و پاکستان آزادی تحصیل و پیشرفت را به ارمغان می‌آورد.

عصر ایران