نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
پرداختن به دفاع مقدس از نگاه مادران موضوعی است که جای خالی آن در میان آثار انگشت شمار دیده میشود و اما رمان «شهربانو» یکی از آثار خوب و یک نمونه موفق در این زمینه است.
کتاب شهربانو نوشتهٔ مریم قربانزاده بوده که نشر ستارهها این کتاب را روانه بازار کرده است. این کتاب با ۲۱ فصل به مادران شهدای روستای ورزگ تقدیم شده است.
مریم قربان زاده یکی از بانوان نویسندهای است که بالغ بر یک دهه به صورت مستمر در حوزه ادبیات پایداری فعالیت داشته و کتابهای زیادی را منتشر کرده است؛ از مشهورترین آثار این بانوی نویسنده میتوان به «دریادل»، «حوض شربت» و «خاتون و قوماندان» اشاره کرد.
«شهربانو» خلاصه ۲۰ سال از زندگی یک مادر ۸۰ ساله است که روایت صادقانهای از عشق، ایثار، شجاعت، آرزو و امید را در خود جای داده است قصه شهربانو میتواند نماد همه مادرانی باشد که جگرگوشههای خود را برای دفاع و حفظ وطن روانه جنگ کردند و در جامعه عنوان مادر جانباز یا مادر شهید را گرفتند اما کمتر کسی از رنج این مادران سخنی گفت شاید برای همین بود که خانم نویسنده به سراغ نوشتن شهربانو رفت تا بافت خانوادگی و اجتماعی دفاع مقدس را از زاویه دید یک مادر جانباز خاص آنهم با قلمی ساده و روان اما سرشار از احساس پاک مادرانه به رشته تحریر در بیاورد.
شهربانو از مادری میگوید که با وجود دلبستگی شدید به فرزندش راضی میشود پسر خود را روانه جنگ کند؛ پسر پر جنبوجوشی که شلوغکاری و دعوا با خواهر و برادرهایش تفریح روزمره او بوده اما با وقوع جنگ، به دلیل احساس مسئولیت، خواهان دفاع از وطن میشود که بعد از چند ماه دلاوری در جبهه، سر او مورد اصابت ترکش قرار گرفته و قطع نخاع میشود تا آن پسر رشید نوجوان در راه دفاع از وطن، دوازده سال از زندگی خود را روی تخت
سپری کرده و بعد از تحمل چندین سال درد و رنج به شهادت میرسد.
کتاب «شهر بانو» در ادبیات ایرانی به عنوان اثر فاخر به شمار آمده و دارای اعتبار و ارزش بالایی در میان اهل ادب است. به عنوان مثال سید محمد علی حامد رضوی یکی از کارشناسان برجسته کتاب در صحبتهای اخیر خود این رمان را بسیار مهم و تاثیرگذار عنوان کرد و گفت: اگر ادبیات ایران در آینده یک مادر داشته باشد، بدون شک رمان «شهر بانو» شایستگی دریافت این عنوان را خواهد داشت.
اگر شماهم به ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان علاقهمند هستید، خواندن این کتاب را از دست ندهید.
وقتی مادر شدی این دلشورهها میشوند مثل نفس کشیدنت.
اول فکر میکنی همین ۵ ماه و ۶ ماه و ۲ سال و ۴ سال و ۷ سال که بگذرد راحت میشوی اما راحتی ندارد. خوشی دارد اما راحتی نه.
دلشوره اول که برای آروق و تب و گرمی و سردی بچه است با خود بچه بزرگ و بزرگتر میشود.
راحتت کنم مادر بودن، بدون دلشورهی بچهها اصلا صفایی ندارد.
البته عبدالله هم چشم انتظار برگشت ابراهیم بود اما مثل من بروز نمیداد.
نمیدانم شاید حس میکرد پشتاش کمی خالی شده شاید هم مثل کسی شده بود که عصایش ترک برداشته.
نمیدانم ولی هر چه بود او هم بیتاب برگشتن ابراهیم بود.
یک بار توی جمعمان گفت: خدا نگهدار ابراهیم باشد کار خوبی کرد همین سیمهای برق را با لوله خرطومی پوشاند وگرنه توی باران امسال حتما میپوسیدند.
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت