نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
همانگونه که در آیینهای اربعین، زنان با برپایی کاروانهای نمادین، سوگ خود را به زبان فرهنگ جمعی و مقاومت سیاسی ترجمه میکنند.
آیا حالا که از جنگی برگشتهایم و در معرض جنگ دیگری هستیم، سوگ به کارمان میآید؟ آری. ما در تجربۀ فرهنگی زن مسلمان (ایرانی) با معنا و صورت جدیدی از سوگواری و عزاداربودن مواجه هستیم که در آن نه سوگ نشان انفعال است و نه به هوای ژستهای قهرمانانه در مقاومت، تعطیل و سرکوب میشود. زن در بستر مقاومت، واقعاً سوگوار است و بهطرز جالبی و بهعنوان یکی از کارهای گوناگونی که میکند، سوگش را هم نشان میدهد؛ اما سوگ او جزع و فزع و ترس تجلییافته نیست. از سوی دیگر هم او به خاطر الهیاتی که در مقاومت به آن باور دارد، اقتضائات نبرد، حفظ روحیه یا به این اتکا که بالاخره «حق پیروز است» سوگ و مناسک عزا را دستکم نمیگیرد.
درحقیقت اصلاً منطقی نیست قلب پراستعداد و شکوفایی که او دارد در برابر مصائب این راه عظیم نجوشد و لبریز نشود و در بین تمام کارهای لازم در مقاومت و جنگ، تنها این سوگ نیست که سهم زنان میشود، بلکه این سوگ حرکتآفرین تنها از زنان برمیآید؛ چرا که او بهطرز خاصی وارد جهان مقاومت میشود؛ شیوۀ نبرد او از مصدر زندگی است و زندگی را نمیتوان از جنبههای روحی انسانی تهی کرد. زن نیز به طریق اولی با همین مختصات قلبانی و روحانی پا به میدان سخت جنگ میگذارد و این شرایط سوگ او در مصائب نیست کیفیت منحصربهفردی دارد. او خود میدانید کجا و چطور باید سوگواری کند که نیروی سوگ او در میدان جنگ کارگر بیاید اما سوگ را تعطیل نمیکند.
او به خلاف مردان حرفهای وظیفه ندارد ژست سلحشورانه بگیرد و مصائب را انکار کند بلکه او با سوگ چند محور اساسی را پیگیری میکند. نخست این سوگ عهد انتقام است. اگر سوگ نباشد و داغها سرد شوند، ادامۀ پیکار تا پیروزی مخدوش خواهد بود. دوم، این سوگ منتهیالیه واقعگرایی و واقعبینی است و اجازه نمیدهد در هپروت، ما یا عجولانه و نابخردانه بجنگیم یا خوشخیالانه و عافیتطلبانه از جنگ بگریزیم.
سوم، این سوگ از آنجا که از وجود زنان شجاع، دلیر و فداکار صادر میشود، نحوی از تولید قدرت و نوعی کار زینبی است. همچنان که حضرت صدیقه (س) در مزار عموی شهیدش روضه بهپا کرده بود و در غصب خلافت شهر خوابآلود و نامسئول را میرنجاند. همچنان که زینب در میانۀ مصائب «ما رأیت» میگفت و اینها همه سوگ سیاسی است. چهارم، سوگ زنانه عامل وحدت و پیوند است. پیوندهای انسانی و وحدت جمعی از ناحیه قلب و عمیقترین گرایشات پدید میآید. سوگ زنانه درد را مشترک میسازد و به میانجی درد انسانها را یگانه میکند. پنجم، سوگ زنانه مانع از فراموشی خون شهید است. خون شهید مظهر اقتدار است، لباس حاجیزاده تولید قدرت میکند اگر زنان دلیر و دستبرندار برایش روضه بخوانند.
اما در سطحی بالاتر وقتی زن در یک طراحی ارادهورزانه سوگش را از درون را به میدان میآورد و به کالبد نماد، کلمه، تصویر و میزانسن میکند، این ظرفیتها را در ساحت فرهنگ جمعی و نه فقط در بستر روابط شخصی جاری میسازد. باید از سوگ زنانه بحث کرد و سیاهی این واژههای درست را به سرخی شهادت آورد و بازخوانی نمود.
مهدی تکلو، مدیر مسئول مجله اقلیما
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت