نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
نسبت جنسی ایران در گروه سالمندان به نفع زنان است و سالمندی در کشورمان در سالهای پیش رو، بیشتر چهرهای زنانه خواهد داشت. سلامت زنان (مانند مردان) تابع عوامل مستقیم و غیرمستقیم فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است. در کنار فقدان برنامههای آموزشی و ترویجی برای گذار موفق به دوره سالمندی و گذران بهینه این دوره توسط مردم و در واقع ضعف کلی فرهنگ سالمندی در ایران، یکی از مسائلی که منجر به آسیبپذیری شدید زنان در دوره سالمندی میگردد، عدم استقلال مالی و وابستگی زنان به مردان یا سایر نزدیکان است که با توجه به انباشت تجمعی اثرات تورم و مسائل اقتصادی در جامعه و همچنین تغییرات ارزشی جامعه و شدت فردگرایی، بهنظر میرسد در سال های پیش رو میزان «طرد اجتماعی» زنان در سنین سالخوردگی افزایش یابد که این موضوع در عین حال به مفهوم افزایش جدی مسئولیت دولت در چارهجویی و اتخاذ چارچوب اقدام و مدیریت این مساله مهم اجتماعی برمبنای متغیرهای طول دوره زندگی، جنسیت و سن نیمی از جمعیت کشور است.
همچنین از آنجایی که بیش از نیمی از زنان شاغل ایرانی، در حال حاضر در مشاغل غیررسمی مشارکت دارند، در سالهای بعد نیز موضوع عدم امنیت مالی و اقتصادی و طرد اجتماعی زنان به عنوان یک مساله اجتماعی مهم به قوت خود باقی خواهد ماند. با عنایت به جایگزینی گروههای سنی در هرم ترکیب سنی جمعیت ایران و اهمیت حوزههای مختلف اعم از بازار کار و سرمایه، صندوقهای بازنشستگی، بودجه دولت، سرمایه و منابع انسانی کشور، حوزههای مصرف و پسانداز و…، لازم است «برنامهریزی چندسطحی مرتبط به هم» برای عبور موفق نسلهای جوانتر به دوره سالمندی صورت پذیرد. در صورت عدم تدبیر فوری و موثر، مساله «زنان سالمند مطرود» به نسلهای آینده نیز سرایت خواهد داشت که علاوه بر تهدید سلامت و رفاه بخشی از جامعه، از منظر ارزشهای اخلاقی و اجتماعی واجد ارزش ملاحظه جدی است.
نیروی کار مردانه تر می شود
سوی دیگر با توجه به شکل بالا، مردان بیشتری در سن کار قرار دارند و به این ترتیب مردان نیروی غالب بازار کار را تشکیل میدهند. البته هم در سنین کار و هم در گروه زیر چهارده سال، نسبت جنسی به نفع مردان است، پس میتوان پیشبینی کرد بازار عرضه نیروی کار در ایران، همچنان بیشتر مردانه خواهد بود که این وضعیت اگرچه با نسبت جنسی در ایران (۱۰۳ مرد به نسبت ۱۰۰ زن) تناسب دارد، اما فینفسه به معنای تداوم مضیقه اشتغال و حقوق و دستمزد پایینتر به دلیل بالا بودن نسبت عرضه نیروی کار زنان به نسبت تقاضای موثر در این بازار در مقایسه با مردان است. البته نسبت جنسی در گروه سنی زیر۱۵ سال نسبت به گروه جمعیتی بالای پانزده تا ۵۹ سال روبه تعدیل است که بیشک در الگوهای مشارکت اقتصادی، ازدواج، نرخ زاد و ولد و ساختار خانواده تاثیرگذار خواهد بود اما به طور کلی درحالیکه مشارکت اقتصادی زنان ایرانی بسیار پایین است، نرخ بیکاری در این قشر نیز دوبرابر مردان است و زنانی که در سن کاری قرار داشته و توانمندی و آمادگی برای کار دارند، به نسبت مردان در همین وضعیت، شانس کمتری برای اشتغال دارند.
وضعیت صفر
اکنون از واژه «NEET» برای توصیف بخشی از جامعه که در بازه سنی ۱۵ تا ۲۴ سال قرار دارند؛ درحالیکه نه به تحصیل اشتغال دارند (ترک تحصیل کردهاند) و نه در حال کار یا مهارتآموزی هستند، استفاده میشود. این واژه معادل فارسی ندارد اما با کمی اهمال میتوان از این دوره به عنوان «وضعیت صفر» یاد میکرد. در ایران جمعیت NEETها ، معادل ۴۰% از جمعیت زنان و شامل دو گروه سنی در هرم جنسی جمعیت کشور در بعد زنان است. بروز پدیده NEETشدگی در جامعه ایران دلایل متنوعی از جمله ناکارآمدی نهاد دانش و دانشگاهها در موقعیتسازی برای ورود جوانان به بازار کار، تنزیل ارزش و جایگاه نهاد علم در جامعه، جریان مهاجرت از مناطق محروم به کلان شهرها و… دارد. به هر روی، حضور NEETها در جامعه، ضمن آنکه اصولاً باعث هرزروی بخش مهمی از سرمایههای انسانی کشور میشود، دارای تبعات یا آثار فرهنگی اجتماعی پردامنهای مانند تولید قشری از «معترضین بیهنجار» نیز هست که این افراد به دلیل قرار گرفتن در وضعیت نارضایتی و حس طردشدگی، ظرفیت بیتوجهی یا فراروی از ارزشهای اجتماعی و تبدیل شدن به عناصر ضداجتماعی را دارند.
نکته مهم دیگر آن است که زنان با توجه به افزایش تحصیلات از یک سو و کمبود شغل از سوی دیگر و همچنین مسائل و موانع فرهنگی مشارکت اقتصادی، با احتمال بالاتری در معرض NEETشدن و توقف طولانیمدتتر در این وضعیت مواجه هستند که نهایتاً این وضعیت منجر به بازتولید الگوی وابستگی زنان به دیگران خصوصاً به مردان و بروز یا تشدید الگوهای رابطهای «شیرینبچه – شیرینپدر» در سطح جامعه میگردد.
رواج الگوهای جدید
اگرچه با توجه به ترکیب جنسی کشور، مردان بیشتری نسبت به زنان وجود دارند و بنابراین از منظر کمی، زنان با کمبود «همسر» مواجه نیستند اما با توجه به نزول آهنگ رشد جمعیت کشور و سیاستهای ترویج فرزندآوری و از سوی دیگر با عنایت به افزایش سرمایه فرهنگی و تحصیلات زنان و تمایل آنها به مشارکت اقتصادی، در غیاب سیاستهای حمایت از نقشهای چندگانه زنان، به نظر میرسد در سالهای پیش رو زنان ایرانی در ادامه حیات خود مجبور به «انتخاب نقش» باشند و از آنجا که استقلال مالی خصوصاً برای زنان تحصیلکرده اهمیت فراوانی دارد، ممکن است زنان به دلیل رقابت فشرده با مردان در بازار کار، اصولاً فرصت و تمایلی برای ازدواج نداشته باشند که از تبعات آن میتوان به عدم فرزندآوری و تجدید نسل اشاره کرد که این روند، در تقویت تغییرات فرهنگی و تغییر در الگوی خانوار و جایگزینی الگوهای زیست «همباشی»، «خانوار تکنفره»، «خانوار چندنفره غیرخویشاوند همخرج» به جای الگوی سنتی خانوار و تغییر هرم جمعیتی کشور بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
آزادانه مشاغل یا ارتقا در سطوح مدیریتی سازمانها، تنها مساله زنان ایران نیست. به استناد اغلب پژوهشها از جمله پژوهشی توسط موسسه گالوپ، زنان ۴۰درصد بیش از مردان کار میکنند و صرفنظر از داشتن فرزند در منزل، زنان از مردان فعالتر هستند؛ با اینحال هنوز در اغلب جوامع برخی مشاغل برای زنان دستیافتنی نیست و موانع ساختاری مانند فرهنگ یا قوانین یا به زنان اجازه اشتغال در این مشاغل را نمیدهند و یا زنان به دشواری میتوانند به این مشاغل دست یابند. از این وضعیت میتوان به «سقف سیمانی» تعبیر کرد که حاکی از مقاومت سخت جامعه در برابر اشتغال زنان در مشاغل به اصطلاح «مردانه» است که البته آماری از آن ارائه نشده و یا اصولاً چنین آماری به سختی قابل استحصال است. دستیابی زنان به پستهای کلیدی مدیریتی اما موضوع دیگر و مهمی است که در سراسر جهان با چالشهای فراوانی روبهرو است و علاوه بر محدودیتهای مشارکت اقتصادی زنان، مجموعهای از نگرشها و تعصبات منفی فرهنگی اجتماعی باعث میشود زنان تنها در سطحی معین از سلسله مراتب سازمانی بالابروند یا روند تحرک صعودی آنها در سلسله مراتب سازمانی بسیار کند باشد. از این وضعیت به عنوان «سقف شیشهای» یاد میشود و آن نقطهای در حیات حرفهای زنانی است که با شایستگی به پستهای عالی سازمان نزدیک اما متوجه میشوند موانع مرئی و نامرئی بسیاری برای رسیدن آنها به این پستها وجود دارد. این وضعیت مختص جوامع خاصی نیست و در بیشتر کشورها این چالش برای زنان وجود داد.
«نهاد سازمان ملل متحد برای برابری جنسیتی و قدرت بخشیدن به زنان» روایت و پیشبینی آماری تکاندهندهای را براساس مدل «زنان درموقعیت رهبری» از وضعیت فتح پستهای مدیریتی توسط زنان در کشورهای مختلف (برای سالهای ۲۰۲۳، ۲۰۳۰ و ۲۰۵۰) ارائه داده است که آمار کشورهای منتخب به شرح زیر ارائه میگردد:
همانگونه که ملاحظه میشود اردن بهترین وضعیت در منطقه را دارد و وضعیت ایران نیز در بین کشورهای یادشده را میتوان متوسط ارزیابی کرد.
بهرغم افزایش مشارکت اقتصادی زنان و به تبع آن افزایش دسترسی به مشاغل مدیریتی در سالهای اخیر، اما هنوز در اغلب کشورها زنان سهم مناسبی از مناصب کلیدی سازمانها یا محیط کار خود را به دست نیاوردهاند.
این وضعیت در کشور ما نیز برقرار است؛ هرچند براساس گزارش ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران (۱۴۰۳) انتصابات زنان در بخشهای مدیریتی دستگاههای دولتی افزایش یافته است، اما بیشک هنوز برای رسیدن به این مناصب برای زنان موانع و دشواریهای فراوانی دارد و زنان برای ارتقاء سازمانی، وقت و انرژی بیشتری مصروف مینمایند و با موانع پیدا و پنهان بسیاری مواجه هستند. همچنین با توجه به افزایش تحصیلات تکمیلی و ارتقاء مهارتهای شغلی، زنان هنوز سهم قابل توجهی از پستهای مدیریتی را کسب نکردهاند و گیسوان بخش مهمی از جمعیت فعال کشورمان (یعنی جمعیت ۲۹.۶ میلیون نفری زنان) در زیر سقفهای سیمانی و شیشهای در حال سفید شدن است؛ بیکه مسیری برای تخلیه انرژی جوانی و پیادهسازی دانش آموخته و تجارب و مهارتهای کسب شده توسط این قشر عظیم، در مسیر توسعه کشور، باز باشد.
آیندهنگر
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت