تحلیل خبر؛

سقط جنین چالش بی‌پایان ایالت‌های آمریکا

در پی ماجرای پرحاشیه‌ی مرگ مغزی آدریانا اسمیت، زن باردار سیاه‌پوست در ایالت جورجیا، بار دیگر مسئله‌ سقط جنین و چالش‌های اخلاقی و حقوقی آن در آمریکا به صدر اخبار بازگشت؛ جایی که تصمیم برای زنده نگه‌داشتن بدن او به‌منظور نجات جنین، تقابلی آشکار میان کرامت انسانی و آزادی فردی را به تصویر کشید.

چندی پیش، خبری در رسانه‌های آمریکا منتشر شد که عمق چالش‌های اخلاقی و حقوقی پیرامون مسأله سقط جنین را با وضوحی تلخ نشان داد. در ایالت جورجیا، آدریانا اسمیت، زن سیاه‌پوست ۳۰ ساله و پرستار سابق، در حالی که باردار بود، دچار مرگ مغزی شد. اما به دلیل محدودیت‌های سخت‌گیرانه‌ی قانونی درباره سقط جنین، بدن او به مدت بیش از ۹۰ روز با دستگاه‌های تنفس مصنوعی زنده نگه داشته شد تا امکان ادامه رشد جنین فراهم شود. هرچند این اتفاق با انتقادهایی از سوی رسانه‌های لیبرال و خانواده‌ او همراه شد، اما از منظری انسانی و اخلاقی، این تصمیم نقطه‌ای روشن در پاسداری از یکی از بنیادی‌ترین حقوق بشر بود:  حق زندگی.

سقط جنین؛ تقابل با کرامت ذاتی انسان

در جهان امروز، یکی از شگفت‌انگیزترین تناقض‌ها، دفاع پرشور از حقوق حیوانات و محیط‌ زیست، در کنار بی‌تفاوتی یا حتی حمایت قانونی از پایان‌دادن به زندگی جنین انسان است. جنینی که قلبش می‌تپد، مغزش شکل می‌گیرد و به سوی حیات کامل در حرکت است، چگونه می‌تواند تنها به‌دلیل نامطلوب بودن یا شرایط دشوار از حق زندگی محروم شود؟

سقط جنین نه یک انتخاب ساده، که قطع یک حیات است. جنین نه عضوی از بدن مادر، که موجودی با ژنتیک مستقل و هویتی مجزا است. او هیچ دفاعی از خود ندارد، نه زبان دارد، نه پناهگاه؛ و تنها امیدش، رحم مادری است که قرار بود مأمن حیاتش باشد، نه گور سردش.

انسانی که سخن از کرامت و حقوق بشر می‌گوید، نمی‌تواند چشم بر این واقعیت ببندد که با هر سقط، یک زندگی بالقوه نابود می‌شود. این همان فراموشی اخلاقی است که بشر مدرن به آن مبتلا شده: حق زندگی قربانی راحت‌طلبی و فردگرایی شده است.

 آزادی بدون مسئولیت

ایالات متحده آمریکا که خود را مدعی حقوق بشر و تمدن مدرن می‌داند، یکی از متناقض‌ترین برخوردها را با مسئله‌ی سقط جنین داشته است. در بسیاری از ایالت‌ها، تا پیش از هفته ۲۴ بارداری، سقط آزاد و قانونی است. در برخی موارد حتی پس از آن، صرفا با گواهی پزشک یا ادعای خطر روانی برای مادر، این جنایت علیه حیات مجاز شمرده می‌شود.

این در حالی‌ست که همین نظام حقوقی، مجازات‌های سنگینی برای کشتن حیوانات یا قطع درختان در مناطق خاص وضع کرده است. چگونه ممکن است که نابود کردن یک حیات انسانی، به‌عنوان حق زن توجیه شود ولی تخریب یک تخم لاک‌پشت دریایی جرم باشد؟

آزادی بدون مسئولیت، فروپاشی ارزش‌هاست. جامعه‌ای که به نام آزادی، اجازه کشتن نوزادی را می‌دهد که تنها چند هفته با تولدش فاصله دارد، نه تنها از اخلاق فاصله گرفته، بلکه به ورطه‌ای تاریک از فروپاشی انسانی رسیده است.

 مدافعان واقعی حیات چه کسانی‌اند؟

در ماجرای آدریانا اسمیت، برخلاف تمام جار و جنجال‌های رسانه‌ای، حقیقت این است که یک نهاد پزشکی، با شجاعت و احترام به قانون و حیات انسانی، تصمیم گرفت جان یک انسان در رحم را حفظ کند.
شاید مادر دیگر در میان ما نبود، اما آنچه باقی بود، امید به تولد انسانی دیگر بود، انسانی که شاید روزی معنای بودنش را با همین تصمیم امروز پیوند زند.

سقط جنین، لکه‌ای بر دامان تمدن مدرن است؛ و تنها با بازگشت به اصول فطری و اخلاقی و پذیرش اینکه زندگی، موهبت الهی و حق مسلم هر انسان است می‌توان از این سراشیبی سقوط نجات یافت.

فائزه آقامحمدی