سفرنامه‌هایی میان رنگ و آیین، از بانوی نویسنده‌ی ایرانی

معصومه صفایی‌راد به عنوان یکی از نویسندگان پرکار سفرنامه‌نویسی معاصر ایران شناخته می‌شود که با آثار متعددی همچون «استانبولچی»، «به صرف قهوه و پیتا» و «بدو دجله بدو»، توانسته است تصویری فرهنگی و آیینی از جوامع مختلف ارائه دهد.

سفرنامه به‌عنوان یکی از ژانرهای ادبی و روایی، تاریخی بلند و کهنی در ادبیات جهان و به ویژه ادبیات ایران دارد. این ژانر، که ریشه در کنجکاوی و جستجوی انسان برای کشف دنیاهای تازه و آشنایی با فرهنگ‌ها و انسان‌های دیگر دارد، همواره یکی از گونه‌های پرطرفدار بوده است. در ایران، سفرنامه‌نویسی از قرون وسطی و دوران صفوی تا امروز حضور مستمری داشته و شکل‌های مختلفی به خود گرفته است؛ از گزارش‌های دقیق و رسمی گرفته تا روایت‌های تجربی و شخصی.

در سال‌های اخیر، تغییراتی بنیادین در نگاه و شیوه سفرنامه‌نویسی به وجود آمده است. سفرنامه‌های معاصر دیگر صرفاً بازتاب‌دهنده جغرافیا و تاریخ نیستند، بلکه با زاویه دیدهای متفاوت و شخصی، به تجربه زیسته، روابط اجتماعی، مناسک فرهنگی و تحلیل‌های فرهنگی نزدیک‌تر شده‌اند. نویسندگان زن، به ویژه، با ورود به این حوزه، نگاه‌های تازه‌ای به سفرنامه آورده‌اند که فراتر از روایت‌های صرفاً مردانه و رسمی است و بر احساسات، جزییات روزمره و فضای زنانه تأکید دارد.

در این میان، معصومه صفایی‌راد به عنوان یکی از نویسندگان برجسته سفرنامه‌نویسی معاصر ایران شناخته می‌شود که با آثار متعددی همچون «استانبولچی»، «به صرف قهوه و پیتا» و «بدو دجله بدو»، توانسته است تصویری فرهنگی و آیینی از جوامع مختلف ارائه دهد؛ تصاویری که بیشتر بر تجربه زیسته و حضور فعال در مناسک تکیه دارند تا یک بازدید صرف توریستی.

«گاندی و شرکا» جدیدترین اثر اوست که در آن به کشور هند سفر کرده و در بستر فرهنگی و آیینی این سرزمین، به ویژه در ایام محرم، لحظات و تجربیات متنوعی را ثبت کرده است. این سفرنامه، نه تنها گزارش یک سفر، بلکه بازتابی از تلاش نویسنده برای درک هند معاصر از خلال عینک مناسک دینی، سنت‌ها و زندگی روزمره مردم است.

در نقد پیش رو، تلاش شده است تا با تمرکز بر ویژگی‌های زبانی، فرهنگی، تاریخی و آیینی این اثر، جایگاه آن در میان سفرنامه‌های معاصر و وجه تمایز آن نسبت به آثار مشابه بررسی شود. همچنین، نقش عکس‌ها به عنوان زبان تصویری مکمل متن نیز تحلیل خواهد شد.

معرفی دقیق‌تر کتاب «گاندی و شرکا» و تحلیل نثر و زبان نویسنده

«گاندی و شرکا» سفرنامه‌ای است که تجربه ده روزه معصومه صفایی‌راد را در دو شهر بمبئی و حیدرآباد هند روایت می‌کند. این سفر در ایام دهه محرم انجام شده و کتاب تلاش دارد با زبانی ساده و در عین حال تأمل‌برانگیز، تصویری زنده و چندلایه از هند معاصر ارائه دهد. هند کشوری است با تنوع فرهنگی، تاریخی و آیینی بسیار بالا؛ جایی که سنت و مدرنیته، فقر و ثروت، خرافه و عقلانیت، همه در کنار هم زندگی می‌کنند.

یکی از ویژگی‌های برجسته کتاب، نثر روان و صمیمی نویسنده است. صفایی‌راد از زبان ساده و قابل فهم برای همه استفاده کرده است، اما این سادگی در خدمت عمق است؛ یعنی خواننده به راحتی می‌تواند با متن ارتباط برقرار کند و در عین حال، از کنایه‌ها و نقدهای اجتماعی او بهره ببرد. توصیف‌ها به گونه‌ای است که مخاطب نه تنها هند را می‌بیند، بلکه آن را حس می‌کند؛ از بوق‌های ممتد و ترافیک بمبئی گرفته تا شمایل روضه‌های خانگی و زبان محاوره‌ای مردم.

زبان اثر خودمانی و گاه طنزآلود است، اما این طنز به‌گونه‌ای نیست که فضای متن را سبک یا سطحی کند، بلکه در خدمت ایجاد تعادل میان گزارش و تحلیل است. به عنوان نمونه، جمله‌ای مانند: «باور کنید بین آن همه بوق و شلوغی و ترافیک هم کسی یقه کسی را نمی‌گرفت و فحشی به نسوان خانواده همدیگر نمی‌دادند… اگر توی دنیا گاندی نماد نه به خشونت بود مردم هند همه گاندی بودند.» این جمله نه تنها تصویری زنده و ملموس از زندگی شهری ارائه می‌دهد، بلکه با یک نگاه کنایه‌آمیز و نقد اجتماعی، رفتار جمعی را تحلیل می‌کند.

نویسنده همچنین با به کار بردن اصطلاحات محلی و بازگویی تجربیات فردی، حس حضور در مکان و زمان را به خواننده منتقل می‌کند؛ مثل تعریف از «صغری دی‌دی» و نحوه خطاب مردم به یکدیگر. این زبان روایت، باعث شده سفرنامه علاوه بر جنبه اطلاع‌رسانی، ارزش ادبی و هنری هم داشته باشد.

تحلیل نگاه فرهنگی و آیینی و تجربه حضور در هند

یکی از شاخصه‌های بارز سفرنامه «گاندی و شرکا» توجه ویژه نویسنده به مناسک و آداب آیینی مردم هند، به خصوص مراسم‌های محرم است. این کتاب فراتر از گزارش یک گردشگری معمولی است و به عمق زندگی فرهنگی و مذهبی جامعه هند، به ویژه جامعه شیعه در شهرهای بمبئی و حیدرآباد می‌پردازد.

معصومه صفایی‌راد در این سفر به دنبال کشف «زیر پوست شهر» است؛ یعنی به جای پرداختن صرف به جاذبه‌های توریستی و سطحی، وارد فضاهای آیینی می‌شود که کمتر مورد توجه گردشگران قرار می‌گیرند. حضورش در روضه‌های خانگی، مجالس عزاداری محرم و حتی گفتگو با زنان محلی، وجهی زنانه و بسیار شخصی به سفرنامه بخشیده است.

در بخشی از کتاب، نویسنده از جست‌وجوی طولانی خود برای یافتن روضه‌ای زنانه در شهرهای مختلف می‌گوید؛ روضه‌هایی که برایش نه فقط مراسم مذهبی، بلکه مکانی برای درک زندگی، زبان، و احساسات مردم هستند. این روایت نشان می‌دهد که برای صفایی‌راد، مناسک دینی وسیله‌ای برای فهم فرهنگ و انسان‌های آن سرزمین بوده است.

نگاه فرهنگی کتاب محدود به آیین‌های مذهبی نیست؛ بلکه نویسنده به ابعاد مختلف زندگی مردم، از جمله عادات روزمره (مثل مصرف پان به جای سیگار)، رفتار اجتماعی، پوشش زنان (ساری‌پوش‌ها)، حضور فرقه‌های مختلف، و حتی جزییاتی مثل بارندگی‌های موسمی اشاره می‌کند. این دقت در جزئیات فرهنگی، هند را به عنوان جامعه‌ای زنده، پیچیده و چندوجهی معرفی می‌کند.

تجربه آیین‌های مذهبی در بستر تفاوت فرهنگی؛ زن، محرم، و مرزهای تعلق

یکی از پیچیده‌ترین و در عین حال گیراترین سطوح سفرنامه «گاندی و شرکا» ورود نویسنده به تجربه‌ای آیینی است که هم برایش آشناست و هم بیگانه. محرم، با تمام بار عاطفی، دینی و فرهنگی‌اش، در متن زندگی مردم هند چهره‌ای متفاوت دارد؛ نه شبیه به ایران امروز است، نه شبیه به الگوهای شیعه در عراق یا لبنان. نویسنده با عبور از لایه‌های سطحی، تلاش می‌کند به عمق این تفاوت‌ها برسد و آن‌ها را نه فقط ببیند، بلکه زندگی کند.

این تجربه، به شکلی دوگانه است: از یک‌سو، محرم برای نویسنده بُعدی شخصی و نوستالژیک دارد، از سوی دیگر، در هند، در میان مردمی با زبان، لباس، سبک روضه‌خوانی و زیست اجتماعی متفاوت، تبدیل به آیینی ناشناخته می‌شود. تماشای عزاداری‌ها در فضای خیابان یا داخل خانه‌ها، مواجهه با آداب‌ خاص، شنیدن لحن‌ها و لهجه‌ها، همه تبدیل به نوعی تجربه مهاجرت معنوی می‌شوند: «این همان محرم است، اما نه آنی که من می‌شناختم.»

نویسنده در این بخش نقش ناظری منفعل ندارد؛ او به دنبال مجلس می‌گردد، سراغ میزبان‌ها می‌رود، با زنان محلی وارد گفتگو می‌شود و برایش مهم است که روضه را در فضای خصوصی و زنانه تجربه کند.

خبرگزاری فارس