نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
سردار «حاج شعبان نصیری»، یکی از یادگاران ۸ سال دفاع مقدس و مدافع حرم، در ۵ خردادماه ۱۳۹۶، در جبهه عراق و طی عملیات آزادسازی موصل از اشغال داعش به شهادت رسید.
وی در اسفند ۱۳۳۶ در کرج به دنیا آمد و از جوانی به سپاه پاسداران پیوست و در جنگ تحمیلی و عملیاتهای مختلف حضور فعال داشت.
نصیری به دلیل اخلاق نیکو و ارتباط نزدیکش با مجاهدان عراقی، در مبارزه با داعش در عراق نقش مؤثری ایفا کرد. وی همچنین در زمینههای فرهنگی و اجتماعی فعالیتهای زیادی انجام داد و به تربیت نسلهای جدید پرداخت. با وجود مجروحیت شدید، او هرگز از ادامه مبارزه دست نکشید و در نهایت در شب اول رمضان ۱۴۳۸، در کمین داعش به شهادت رسید.
«معصومه مؤذنیان» درباره همسر شهیدش گفت: بعد از پیروزی انقلاب، هم من و هم شعبان تصمیم گرفتیم زندگی سادهای داشته باشیم. برای مراسم عروسیام نه لباس عروس پوشیدم و نه لباس مجلسی خاصی. خرید عروسیمان به یک حلقه و کمی وسایل ضروری محدود شد.
مؤذنیان ادامه داد: حتی وقتی پدرشوهرم گفت «معصومه جان برو کفش عروسی بخر»، پاسخ دادم که «دوست دارم کتانی بخرم که بتوانم همهجا با آن راه بروم.» وقتی به کرج رفتیم، نه ماشین گل زدهای داشتیم و نه تشریفاتی. خانواده شعبان برای ما یک اتاق آماده کردند و با جاریام یک آشپزخانه مشترک داشتیم و در کنار مادرشوهرم زندگی میکردیم. هرگز نگفتم «چرا خانهمان جدا نیست؟» یا «چرا اتاق کوچک است؟» زیرا واقعاً این سبک زندگی را دوست داشتم.
همسر شهید نصیری افزود: الگویی که از زندگی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) گرفته بودم، به من کمک کرد. این سادگی فقط برای خودم نبود؛ به بچههایم هم یاد میدادم. اگر گاهی میگفتند: «مامان، فلانی اینجوری زندگی میکند»، میگفتم: «او زندگی خودش را دارد، ما هم زندگی خودمان.» نمیخواستم یاد بگیرند که هرچه میبینند، باید داشته باشند.
مؤذنیان اظهار کرد: الحمدلله امروز هم همان روحیه را دارند. پسر بزرگم خانه و زندگی دارد، اما تجملاتی نیست. برای ازدواجش هم ابتدا میخواستیم مراسمی شبیه دهه پنجاه برگزار کنیم، اما کمی با شرایط زمانه هماهنگ شدیم. دخترم هم همینطور؛ نه سختگیری کرده و نه زیادهخواه بوده است. میتوان گفت بچههایم هم مثل خودمان زندگی میکنند؛ ساده، بی تجمل، اما آرام و پر از برکت.
وی خاطرنشان کرد: گاهی که به گذشته برمیگردم، با خودم میگویم اگر دوباره آن روزها تکرار میشد، سعی میکردم بیشتر از آنچه انجام دادم، قدم بردارم. البته آن زمان هم کم نمیگذاشتم، اما چون فکر میکردم اصل زندگیام تربیت فرزند است، بیشتر وقتم را برای بچهها گذاشتم. دخترم گاهی با لبخند میگوید «مامان، خدا خیرت بده که ما را اینگونه تربیت کردی؛ هم بچهداری بلدیم، هم در جامعه فعالیم.» و راست هم میگوید. اگر آن روزها فقط دنبال درس و کار خودم میرفتم، شاید امروز دختر و پسرم اینطور اهل خانواده و مسئولیت نمیشدند.
همسر شهید نصیری ادامه داد: بارها دیدهام کسانی را که امروز بازنشستهاند و حسرت میخورند که چرا در گذشته کمتر زمان را برای فرزندان خود گذاشتهاند. بعضی از آنها میگویند «کاش به جای این همه کار اداری، بیشتر بچههایمان را زیر بال و پر میگرفتیم تا امروز یادگاری از جنس باقیات الصالحات داشته باشیم.» اما من خدا را شکر میکنم که این مسیر را انتخاب کردم. البته همیشه هم دوست داشتم فرزندان بیشتری داشته باشم. ولی اوایل دهه هفتاد سیاستها عوض شد و گفتند «دو تا بچه کافی است» و ما هم دلمان را با همان سه تا خوش کردیم. اگر دست خودم بود، شاید ده تا بچه هم کم بود! (با خنده)
وی افزود: حالا هم که دخترم چهار فرزند دارد و پسرم سه تا مدام تشویقشان میکنم که «بچه برکت زندگی است. سختی دارد، اما زندگی را گرم میکند.» حالا که مشغلهها کمتر شده، توانم بهاندازه قبل نیست. بااینحال سعی میکنم خانهنشین نباشم؛ کتاب میخوانم، سریال میبینم، با دوستان و همسران شهدا رفتوآمد دارم و در کارهای خیر مشارکت میکنم. حتی در زمان کرونا، وقتی مسجد محل ماسک و گان میدوخت، پارچهها را میآوردم خانه و با دخترم میدوختیم. شاید دیگر مثل گذشته پرجنبوجوش نباشم، اما هنوز هم دلم برای کار و خدمت میتپد.
معصومه مؤذنیان گفت: من همیشه به بچهها و نوههایم یک چیز را تأکید میکنم، آن هم اینکه «سادهزیستی را فراموش نکنید و در کنار درس، برای زندگی خود برنامه داشته باشید.» وقت، سرمایهای است که اگر بیهوده بگذرد، دیگر برنمیگردد. خودم همیشه تلاش کردهام روزی که میگذرانم، بهتر از روز قبل باشد؛ نه اینکه فقط وقتگذرانی کرده باشم. در دوران مدرسه بچهها، هیچوقت به آنها سخت نگرفتم که مثلاً باید حتماً فلان نمره را بگیری، اما همیشه دوست داشتم درسشان را خوب بخوانند و جدی بگیرند.
وی ادامه داد: به همان اندازه که سواد مهم است، یادگرفتن مهارتهای زندگی نیز اهمیت دارد. به خانوادهها هم میگویم که جلوی فعالیتهای مفید فرزندانشان را نگیرند. اگر میخواهند به مسجد بروند یا در بسیج و کارهای فرهنگی شرکت کنند، اجازه بدهند فرزندانشان تجربه کنند و یاد بگیرند. حالا هم که نوههایم بزرگ شدهاند، دوست دارم همراهشان به مسجد و پایگاه بسیج بروم تا از همان کودکی یاد بگیرند در کنار درس، برای جامعه هم مفید باشند.
کلمات کلیدی: همسر شهید، شعبان نصیری، خاطرات، تربیت فرزندان، سادهزیستی، معصومه مؤذنیان، زندگی ساده، مسئولیت اجتماعی، خانواده، مهارتهای زندگی.
خبرگزاری دفاع پرس
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت