نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
گویی هرجایی از این خطه که زنی باشد هنری متولد میگردد. هنرهایی که تنوع بیشماری دارند. از غذاهای متنوع و فرآوردههای لبنی تا صنایع دستی و داستانسرایی و عروسکسازی. در ایران زنان خالق هنرهای بسیاری بودهاند و همچنان این خلق هنر توسط آنان ادامه دارد. اما در دنیای غرب آنچه از اصطلاح «زن در هنر» به ذهن متبادر میشود تفاوتهایی دارد.
برای آنانکه غرب را مورد مطالعه و مداقه قرار دادهاند، اصطلاح «زن در هنر» آنچه در ذهنشان متبادر میکند فعالیت زن در هنر و نه خلق هنر است! خالق هنر درغرب؛ اعم از نقاشی، مجسمهسازی، تئاتر، موسیقی و هنرهفتم؛ مردان بودهاند و زنان صرفا ابزاری برای خلق و یا عرضهی هنر بودند.
در حقیقت هنر غرب حول محور «بدن زن» میچرخید و اثر هنری خلق میکرد. این ابزار بودگی زن در هنر، اما شوربختانه در باور زنان غربی سده بیستم میلادی برایشان فرصتی جهت ابراز وجود زن در هنر تلقی شده بود. از جمله چالشهای آنان این بود که همزمان با بدن زنانه هنرورزی کنند اما ابژه نگردند و زنانگی را صرفا به بدن تقلیل ندهند! این امر به فمینیسم پست مدرن فرصت داد تا تفاسیر چندپهلو و قرائتهای مختلفی را پیرامون هنرورزی زنان و بدنمندی زنانه تولید نمایند.
به طور خاص و عینیتر اگر بخواهیم به مقایسهی نقش زن در هنر در دو ساحت غربی و شرقی بپردازیم باید چنین گفت که اگر تاریخ زن در هنر را در ساحت غرب به سه بخش تقسیم کنیم: در عصر باستان تا قرون وسطی زنان اغلب در قالب الهههای اساطیری تصویر میشدند. آفرودیت (الههی عشق)، نیمفوها (الههی طبیعت)، مدوسا (الههی قدرت تسخیر که امروزه نماد برند ورساچه است) از جمله این الههها بودند. این الههها حتی تا عصر رنسانس نیز در نقاشیها و مجسمههای ساخته شده آنچه در تشخص سازیشان پررنگ بود «تنانگی» این الههگان بود.
در این میان مجسمه و نگارگریهای حضرت مریم (س) در کلیسا نماد نجابت و پاکدامنی تصویر میشد و فارغ از بدنمندی بود. در عصر رمانتیسم (قرن ۱۸ تا ۱۹) زنان به عنوان موجودات رمز آلود و زیبا در عین حال خطرناک تصویر شدهاند.
تصویر زنان اغلب با تغییرات ناشی از مدرنیته درحال ترسیم بود. عصر مدرنیسم (قرن ۲۰ و ۲۱) با ظهور عکاسی، مد و سینما پدیدار شد. در این عصر هنر و هنرورزی با شکستن چارچوبهای هنری و ارزشهای اخلاقی همراه بود. در این عصر تنازع میان هنرمردان زن و مرد برسر تنانگی زن بالا میگیرد. این تنازع نه در جهت عدم استفاده از بدن زن به عنوان ابژه بلکه عدم تصویر یا تصویر ایدهآل از بدن زن بود.
فمینیستهای فعال در حوزههای هنری معتقد بودند بدن زن باید با تمام فاکتورهای خارج از استانداردهای زیبایی و مد تصویر شود حتی برهنه. از تفاوتهای عصر مدرن با عصرهای گذشته در غرب این بود که زنان نیز به جرگه هنرمندان وارد شدند و صرفا ابژه تصویرگری نبودند. اگرچه این ورود هنری زنان؛ فعالانه نبود و بر مدار سیطره ایدئولوژی مردسالارانه که از دیرباز در هنر غرب جاری بود، پدیدار شده بود.
در ایران کهن اما فعالیتهای زنان در هنر قدمت تاریخی دیرینه و پرباری دارد. برای بررسی زن در هنر ایران کهن میتوان آن را در سه عصر زمانی مورد بررسی قرار داد. عصر پیشا اسلام که آثار به جای مانده از آن دوران نشان میدهد زنان با آدابی مشخص از پوشش و رفتار در جایگاههایی چون ملکه؛ زنان مقدس در محراب عبادت تصویر میشدند. عصر اسلامی سبب تحولات شگرفی در هنر ایران شد. زنان هنرمند ایرانی و زنان در آثار هنری کثرت و تنوع بسیاری پیدا کردند.
زنان در نگارگریهای شعرا، آثاری چون لیلی و مجنون نظامی گنجوی با چشمان درشت، اندامی ظریف و یا حتی در مجلس بزم تصویر میشوند اما تفاوت اساسی آنان با زنان غربی این است که تنانگی آنان ابژه هنرمندان مرد نشده است بلکه در حالت مستورگی نقطهی کانونی دریافت عشق و احترام هستند. هنر در عصر مدرن (۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ ه.ش) که عصر معاصر است زنان ایرانی علاوه بر خلق هنر در متن هنر هستند.
آنان در قالب زنان شجاع تصویر میشوند که در مقاطع حساس تاریخی چون انقلاب ۵۷ و هشت سال دفاع مقدس در میانهی میدان است. در این عصر تکثر تصاویر زنان در آثار هنری بسیار دیده میشود که برخی از این تصاویر متاثر است از مدرنیته و تصویر زن مدرن! این تصویر بیشتر در صنایع مرتبط با مد قابل مشاهده است.
اما در آثار استاد بزرگی چون مرحوم فرشچیان تصویر زن دارای کرامت و احترامی سرشار است. در تابلوی عصر عاشورا که زنان اهل حرم را گرداگرد ذوالجناح را چنان تصویر میکند که از نگارههای ایشان بزرگ منشی و عظمت روح در اوج مصیبت را میتوان دریافت کرد. جالب است بدانید که در تابلوهای دیگر استاد فرشچیان که مضامین دینی و مذهبی ندارند، همچون: ماه، جادوی شب، الهه آسمان و انگیزه زندگی زنان شرقی تصویر شدهاند که بدنمندی و تن زنانه از نقوش آنان به چشم نمیخورد و در عین مستانگی، نجابت و مستوری خود را داشتند.
آنچه از اصالت هنر و هنرورزی در ایران کهن و غرب قابل فهم است تفاوت دنیای هنر و هنرورزی زنان در این ساحت است. فاصله این تفاوت به اندازهی فاصلهی معنای انسان در این دو جهان است. در دنیای غرب حتی در قرن ۲۱ام زن کماکان انسان شناخته نمیشود و این امر علت پررنگ انفعال زنانه در هنر و هنرورزی است.
در دنیای هنر ایران اما زن انسان بوده است و انسان هرگز به ابژه تقلیل نخواهد یافت مگر به خواست و اراده خود یا تحمیل انسانهای مسلط بر خود. از اینرو عمق معنایی هنر و تصویر زن در هنر غرب و ایران با یکدیگر تفاوت یافته و نوع تاثیر و ماندگاری آن را نیز با تفاوت همراه میکند. هنر معاصر و دیرینه ایران در عمق جان انسان غربی مینشیند درحالیکه هنر غربی تاریخ مصرفی دارد و کمتر هنری است که قدمت دیرینه و تحسین جهانی را در پی داشته باشد.
صغری عاشوری
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت