زن ‌ایرانی ‌مامور سیا

زنان تنها چند سال پیش، در دوران جنگ جهانی دوم، در دفتر خدمات استراتژیک (OSS) که پیش‌درآمد سیا بود، به عنوان افسران عملیات بلندپایه و تحلیلگران داده نقش‌های کلیدی را ایفا کردند.

چند سال پیش، چهار افسر قدیمی سیا با بیش از ۱۰۰ سال تجربه جمعی در چهار دهه، دعوت شدند تا به‌طور صریح درباره تجربیات خود به عنوان زنان در سازمان سیا صحبت کنند.

 رونوشتی از این گفت‌وگوها که بخشی از مجموعه اسناد اخیراً از طبقه‌بندی خارج‌شده سیا است، شامل خاطراتی طنزآمیز و مشابه با شخصیت «مارگارت پگی اولسون» است، جایی که زن بودن به‌عنوان یک مزیت به کار گرفته می‌شد، اما نه به شیوه کلیشه‌ای «زن اغواگر» در دنیای جاسوسی.

 «مارگارت پگی اولسون» یک شخصیت خیالی در سریال تلویزیونی «مَد من» از شبکه AMC است که توسط الیزابت ماس بازی شده و به عنوان شخصیت اصلی زن در سریال معرفی می‌شود. در ابتدا، پگی منشی دان دراپر با بازی «جان هم» است که مدیر خلاق آژانس تبلیغاتی استرلینگ کوپر می‌باشد. او به‌زودی شور و شوق خود را برای نویسندگی تبلیغاتی کشف می‌کند و به دلیل استعدادش، دراپر او را به عنوان شاگرد خود می‌پذیرد. رشد پگی بخش اساسی از سریال است و در هر فصل «مد من» نقش کلیدی ایفا می‌کند.

در ادامه به بررسی عملکرد هوشیارانه زنان در سیا بر اساس خاطرات جالب توجه چند تن از اعضای زن این سازمان می‌پردازیم:

مریدث (معاون وقت بخش اروپای سیا) در سال ۱۹۷۹ به‌عنوان یک «همسر قراردادی» به همراه همسرش به سازمان پیوست.

 همسری که توسط سیا به خارج فرستاده می‌شد تا پشتیبانی‌های اداری انجام دهد. او به یاد می‌آورد که هنگام لباس پوشیدن برای هماهنگی با جمعیت، عوامل مخفی اغلب به کفش‌ها و جوراب‌ها توجه نمی‌کردند. «این چیزی نبود که هرگز به ذهن شوهرم برسد.»

پاتریشیا (مأمور اطلاعاتی) در سال ۱۹۷۳ به سازمان پیوست و در سال ۲۰۰۴، هنگام بازنشستگی، مدال افتخاری سیا برای حرفه اطلاعاتی را دریافت کرد. او گفت: «زنان خیلی بهتر می‌توانستند مراقبین را شناسایی کنند» و افزود که این امر به حساسیت زنان به محیط اطراف‌شان برای محافظت فیزیکی برمی‌گردد. او توضیح داد که این موضوع حتی در فروشگاه‌ها نیز صدق می‌کرد: «چراکه مراقبین نمی‌توانند خرید کردن را به‌خوبی تقلید کنند.»

کارلا (مأمور اطلاعاتی) در سال ۱۹۶۵ به سیا پیوست و تا زمان بازنشستگی در سال ۲۰۰۴ معاون بخش آفریقا بود. او به زمانی اشاره کرد که مقام‌های مرد سیا ادعا می‌کردند زنان برای جذب عوامل و جمع‌آوری اطلاعات مؤثر نیستند. او مأموریتی موفق را به یاد آورد که این باور را رد کرد:

  • «هرگز مجبور نشدم مستقیماً از او چیزی بخواهم. نقش یک احمق را بازی می‌کردم و مدام می‌گفتم: واو! چقدر جالب!… او به من گفت: «من عاشق صحبت کردن با تو هستم چون خیلی باهوش نیستی» و من فقط با چهره‌ای معصوم نشستم. در نهایت، او همه چیز را برایم تعریف کرد، از جمله یک نقشه برای بمب‌گذاری سفارت در [حذف‌شده] و ما او و گروهش را هنگام عبور از مرز دستگیر کردیم. من اطلاعات فراوانی از او گرفتم، فقط به این دلیل که زن بودم و ظاهراً خیلی باهوش نبودم.»

سوزان (مامور ایرانی) نیز روایت جالبی از تجربه فعالیت زنان در سیا دارد. او که اصالتاً ایرانی است و در دوره تسخیر سفارت آمریکا در ایران مأمور اطلاعاتی سیا بوده، به سازمان در تقویت آموزش زبان پس از بحران گروگان‌گیری ایران و دوباره پس از ۱۱ سپتامبر کمک کرده است. سوزان گفت: «وقتی مزه این دارو که افسر عملیاتی بودن است را چشیدم مادری که بر آن اصرار داشتم، به نوعی در اولویت دوم قرار گرفت.»

او افزود: «وقتی به اولین مأموریت خارجی خود رفتم، فشار جدایی تقریباً باعث فروپاشی ازدواجش شد. اما برای این‌که من بتوانم امروز به عنوان یک افسر عملیاتی ارشد زن در این سازمان باشم، هریک از ما مجبور به فداکاری بودیم. این موضوع برای مردان هم صدق می‌کند، اما برای ما این فداکاری‌ها با نوعی احساس گناه بزرگ همراه بود: ترک همسر، ترک فرزندان و نداشتن زندگی به عنوان یک زن خانه‌دار.

 اکنون شرایط تغییر کرده است. اما حتی حالا، برای هر زنی که بخواهد به جایی که می‌خواهد برسد، باید باور داشته باشد که انتخاب‌هایی دارد و باید این انتخاب‌ها را انجام دهد.»

سیا و جایگاه افسران مرد و زن

یک نظرسنجی داخلی از سال ۱۹۵۳ با نام «پانل پتی‌کوت» نشان می‌دهد که اگرچه در آن زمان زنان ۴۰ درصد از کارکنان سیا را تشکیل می‌دادند و این عدد بهتر از میانگین ۳۰ درصدی نیروی کار زنان در کل ایالات متحده بود، اما تنها یک‌پنجم این زنان به سطوح بالاتر از درجه GS-۷ در مقیاس حقوق دولتی که تا GS-۱۸ ادامه داشت، دست یافته بودند. در مقابل، ۷۰ درصد مردان در سیا بالاتر از GS-۷ بودند و ۱۰ درصد از آن‌ها به درجه GS-۱۴ یا بالاتر رسیده بودند، سطحی که هیچ زنی در آن زمان به آن نرسیده بود.

این وضعیت با وجود این بود که زنان تنها چند سال پیش، در دوران جنگ جهانی دوم، در دفتر خدمات استراتژیک (OSS) که پیش‌درآمد سیا بود، به‌عنوان افسران عملیات بلندپایه و تحلیلگران داده نقش‌های کلیدی ایفا کرده بودند. با این حال، اگرچه مردان بیشتر موقعیت‌های پردرآمد در سیا را اشغال کرده بودند، زنان ۶۰ درصد از مشاغل مرتبط با تحلیل آماری را در این سازمان به خود اختصاص داده بودند. «لیندا مک‌کارتی»، مورخ سیا و تحلیلگر سابق این سازمان، می‌گوید این امر تعجب‌آور نیست.

او در مصاحبه با “Mother Jones” گفت: «در طول جنگ جهانی دوم، وقتی صحبت از کارهای آماری به میان می‌آمد، وزارت جنگ به دنبال زنان می‌رفت. همین مسئله برای نقشه‌کشی و رمزگشایی هم صدق می‌کرد: آن‌ها به‌طور خاص می‌خواستند زنانی را برای این نوع کارها پیدا کنند، چون آن‌ها در این زمینه‌ها بهتر بودند.»

 مک‌کارتی افزود که این باور رایج در آن زمان وجود داشت که مهارت زنان در آمار، جغرافیا و رمزگشایی ناشی از غریزه مادری است. او گفت: «آن‌ها فکر می‌کردند برای تربیت بچه‌ها باید صبور باشید و برای ترسیم نقشه‌ها هم باید صبر داشته باشید، بنابراین این دو مسئله به‌نوعی به هم مرتبط هستند.»

با این حال، مادر بودن به‌طور کلی یک امتیاز تلقی نمی‌شد. مدیران ارشد مرد، عدم پیشرفت زنان در سیا را به این مسئله نسبت می‌دادند که «این افراد ازدواج کرده و باردار می‌شوند و این وضعیت با نیازهای عملیاتی سازگار نیست.»

 ریچارد هلمز، رئیس عملیات که در سال ۱۹۶۶ مدیر سیا شد، توضیح داد که سرپرستان در هنگام ارتقای زنان محاسبات ساده‌ای انجام می‌دادند. او گفت: «شما آن‌ها را تا جایی که به درجه GS-۱۲ نزدیک شوند، پیش می‌برید و آن‌ها ازدواج می‌کنند، به جای دیگری می‌روند یا اتفاق دیگری می‌افتد که هیچ‌کس نمی‌تواند کنترلش کند و آن‌ها از چرخه خارج می‌شوند.» یک کارمند مرد که برای این گزارش مورد پرسش قرار گرفت، صریح‌تر بود: «مسئولیت اقتصادی زنان به اندازه مردان نیست. زنان نباید در موقعیت‌های پردرآمد استخدام شوند و مردان را از این فرصت‌ها محروم کنند. زنان در زمانی که مردان نیاز به شغل دارند، اصلاً نباید استخدام شوند.»

خبرآنلاین