تحلیل خبر؛

زنان کرد در حصار نمایش قدرت

رژه نمادین زنان سوارکار کرد، که در ظاهر به‌نام فرهنگ و سنت برگزار شد، در واقع نمایشی تحقیرآمیز بود که بدن زن را به ابزاری تزئینی برای نمایش قدرت مردانه تقلیل داد؛ نمادی از خشونت نمادین و بازتولید سلطه جنسیتی در پوششی فرهنگی.

«در اقدامی استانداری کردستان سوارکار بانوان را در استقبال میهمانان خارجی فرستاد. این حرکت مورد نقد در فضای مجازی قرار گرفت».

رژه نمادین زنان سوارکار کرد، که به‌تازگی در مراسم استقبال از میهمانان خارجی برگزار شد، انتقادهای بسیاری را در میان مردم و فعالان فرهنگی به دنبال داشته است. چراکه زن کرد، از تبار غیرت و آزادگی و نجابت است و نمایش او در چنین وضعیت اسفباری، نه‌تنها مایه‌ی تأسف، بلکه نشانه‌ای هشداردهنده از نوعی انحراف فرهنگی است.

این صحنه، دهن‌کجی به فرهنگ اصیل ایرانی_اسلامی زنان و به منزله به یغما بردن تاریخ هویت زنان کرد است. زنان کردی، که قرن‌هاست در خط مقدم مقاومت، فرهنگ‌سازی و دفاع از کیان سرزمین‌شان ایستاده‌اند؛ زنانی که نه‌تنها در خانه، بلکه در میدان‌های جنگ، سیاست و اندیشه نیز حضوری فعال و اثرگذار داشته‌اند. حال چگونه می‌توان این تاریخ پرغرور را با نمایشی وقیحانه، که زنان را صرفاً به ابزاری بصری در مراسم استقبال از میهمانان خارجی پائین آورده، برابر دانست؟

این نمایش نه فقط تحقیر تاریخ و هویت زن ایرانی_اسلامی است، بلکه تلاشی است برای بی‌صدا کردن عاملیت زن در نقش‌هایی که بنا بود نمایانگر فرهنگ و شکوه ملی_اسلامی باشند. چنین تقلیل فرهنگی، بازتولید سلطه‌ای‌ است که در ظاهر با لباس سنت، اما در باطن با روی مردسالاری، بدن زن را وام‌دار نمایش قدرت مردان می‌سازد.

این نوع بازنمایی از زن، دقیقا شکلی از ابزارسازی بدن زن یا شئ‌سازی جنسیتی (Objectification) است؛ مفهومی که به عنوان نشانه‌ای از انکار عاملیت و هویت زن عنوان می‌گردد. در اینجا زن، سوژه‌ی کنش نیست، بلکه «ابژه‌ای زیباشناسانه» است که در قالب فرهنگ، اما در خدمت قدرت بازنمایی می‌شود.

به بیان دیگر می‌توان گفت این نمایش، مصداقی از خشونت نمادین (symbolic violence) به تعبیر پیر بوردیو است؛ خشونتی که در ظاهر نرم و فرهنگی، اما در واقع ساختارمند و سلطه‌گر است.

در این نوع خشونت، زن نه تنها به حاشیه رانده می‌شود، بلکه با پذیرش اجتماعی این وضعیت، نابرابری نیز نهادینه می‌شود. چرا که زن در این صحنه نه شخص است و نه یک فاعل. نه صدایی دارد و نه هویت. نه شأنی دارد و نه جایگاه.

او در این صحنه، فقط یک عنصر جلوه‌گر است در خدمت کارناوال قدرت. او حضور دارد تا قاب قدرت‌نمایی مردان را خوش‌‌نماتر و دلچسب‌تر نشان دهد. او حضور دارد، برای رونق بازار سیاه قدرت‌نمایی مردان و برای تزئین این نمایش اجتماعی مردسالار، نه شنیده‌شدن و یا مورد تجلیل و احترام قرار گرفتن! به گونه‌ای که در این وضعیت، به جای آنکه حضور زن، حامل معنا باشد، به فرم و نمایش تقلیل پیدا می‌کند، و ما با شکلی از خشونت پنهان مواجه می‌شویم.

بنابراین یکی از اشکال نوین خشونت علیه زن و بازتولید نابرابری جنسیتی در جوامع معاصر، استفاده‌ی نمادین از بدن زن در مراسم‌ رسمی و نمایش‌های قدرت است که در رژه زنان سوارکار کرد جهت استقبال میهمانان خارجی مشاهده کردیم.

متاسفانه باید گفت، این نوع از اقدامات نه تنها کمکی به برابری جنسیتی نمی‌کنند، بلکه با طبیعی جلوه‌دادن ابزارسازی زن آن‌هم در پوششی فرهنگی، زمینه را برای تقلیل حرمت و جایگاه زنان و تداوم حذف سیستماتیک آنان از جایگاه اجتماعی والا در جامعه و تمدن سازی فراهم می‌سازد.

فاطمه قاسمی