زنان بوشهری، نیمه پنهان مبارزه با استعمار انگلیس

زنان بوشهری در مقابله با استعمار انگلیس، نقش تعیین‌کننده و نادیده‌ای داشتند؛ آنان نه تنها پشتوانه مردان در میدان نبرد بودند، بلکه با مدیریت عقبه، تأمین مایحتاج و مشارکت مستقیم نظامی، ستون‌های اصلی مقاومت مردمی جنوب ایران را تشکیل دادند و بخشی از تاریخ مبارزه با استعمار را رقم زدند

در تاریخ مبارزات ضد استعماری ایران، همیشه از دلاورمردان نام‌آور سخن گفته شده است، مردانی که هنگام تجاوز دشمن به خاک وطن، با پشتیبانی زنان شجاع، توانسته‌اند دشمن را از قصد پلید خود بازدارند و درس عبرتی برای آنان فراهم کنند؛ زنانی که حتی در شرایط دشوار، پشتوانه مردان و جامعه بودند و نقش‌های حیاتی در نبردها ایفا کردند.

تاریخ ایران پر است از روایت‌هایی که زنان ایرانی پا به پای مردان در میدان‌های نبرد حضور داشته و حتی خود در صحنه جنگیده‌اند؛ زنانی که با توانایی و اراده خود موانع غیرممکن را ممکن کردند و در لباس ظریف و صدای نازک، فریاد ظلم‌ستیزی سر دادند. آثار مکتوب بسیاری از رشادت‌های آنان موجود است و نمونه‌های برجسته آن در دوران دفاع مقدس و همچنین در جنگ ۱۲ روزه رژیم متجاوز اسرائیل علیه ایران اسلامی نیز قابل مشاهده است.

در مبارزات مردم استان بوشهر علیه استعمار انگلیس، زنان نقش متفاوت و برجسته‌ای داشتند؛ مادران، دختران و زنان این منطقه نه تنها در پشت جبهه بلکه در کسری از ثانیه به رهبران یک مبارزه تبدیل می‌شدند. این زنان هوشیار و آگاه، پشتوانه مردان و نقطه امید نیروهای مقاومت بودند و در بسیاری از موارد، مدیریت نبرد و تأمین نیازهای روزمره را بر عهده می‌گرفتند.

زمینه تاریخی و اجتماعی جنگ رئیسعلی دلواری بازمی‌گردد به اوایل قرن بیستم. دشمن که به خیال نفوذ به کشور از مرزهای بوشهر و استان فارس برنامه‌ریزی کرده بود، با مقاومت مردم دلیر تنگستان و فرماندهی رئیسعلی دلواری مواجه شد. انگلیسی‌ها با پیشنهاد ۴۰ هزار پوند رشوه به رئیسعلی تلاش کردند او را از مبارزه منصرف کنند، اما وی نه تنها نپذیرفت، بلکه پاسخ داد: «خانه ما کوه است و انهدام و تخریب آن خارج از قدرت و امکان امپراتوری بریتانیا است. در صورت اقدام، تا آخرین حد مقاومت خواهیم کرد.»

در چنین شرایط سخت، همسر و مادر رئیسعلی دلواری نیز با او همراه شدند و نه تنها مانع مبارزه‌اش نشدند، بلکه در تمامی زمینه‌ها او را پشتیبانی کردند. در آخرین مصاحبه با همسر او، خیری، وی اظهار داشت: «من خیری هستم! زن رئیسعلی، هیچ ندارم و هیچ هم نمی‌خواهم، فقط اینکه رئیسعلی شهید شد، اما برادرهای فرداها برخاستند و جای او را پر کردند.»

مبارزه رئیسعلی تنها یک نبرد نظامی نبود؛ بلکه جنگی فرهنگی، اجتماعی و روانی بود که همه اقشار جامعه، به ویژه زنان، در آن نقش‌آفرینی کردند. زنان دلیر تنگستان و دشتستان با چادر به کمر و تفنگ به دست، نه تنها پشتوانه مردان بودند، بلکه به شکل مستقیم در نبرد شرکت کرده و روحیه نیروهای مقاومت را تقویت می‌کردند.

نقش زنان در حمایت‌های اجتماعی و فرهنگی

بر اساس مستندات، زنانی همچون فاطمه آقا، خیری همسر رئیسعلی، سکینه و پری خواهران او، گلناز از شورکی، گل‌اندام از باغک و خیرالنسا از دلوار، در تأمین نیازهای رزمندگان و حفاظت از خانواده‌ها نقش حیاتی داشتند. آن‌ها با تهیه آب، غذا، پرکردن خشاب‌های تفنگ و رساندن مهمات، در تمامی لحظات شبانه‌روز همراه مجاهدان بودند. همچنین، مسئولیت انتقال زنان، کودکان و سالمندان به مکان‌های امن (کلات بوجیر) را بر عهده داشتند و این فعالیت‌ها در هماهنگی کامل با مردان مجاهد انجام می‌شد.

بانوان تنگستان علاوه بر یادگیری مهارت‌های جنگی و اسب‌سواری، این مهارت‌ها را به یکدیگر آموزش می‌دادند و جمعیت زنان مبارز گاهی زودتر از مردان حاضر در میدان نبرد، موجب تضعیف لشکر دشمن می‌شد. خیری انبارکی، همسر رئیسعلی، مسئولیت دلداری و حمایت روانی زنان و کودکان را برعهده داشت و فاطمه آقا با اشعار و حماسه‌سرایی، روحیه سربازان و مردم را تقویت می‌کرد.

زنان با برگزاری مراسم و آیین‌های محلی، جهاد و مقاومت را در جامعه تبیین می‌کردند، انگیزه و وحدت میان مردم ایجاد می‌کردند و پیام قیام علیه استعمار را منتقل می‌ساختند. هرچند اسناد معتبر درباره حضور زنان محدود است، اما مصاحبه‌های دهه ۴۰ شمسی با همسر رئیسعلی، بر همبستگی و اتحاد زنان تأکید دارد و نشان می‌دهد که آنان ضمن حمایت از یکدیگر، روحیه کودکان خردسال را با بازی و شعرهای محلی حفظ می‌کردند.

فاطمه آقا به عنوان سخنران و الهام‌بخش مردان و زنان تنگستان، نقش برجسته‌ای در تهییج آنان در نبرد با انگلیسی‌ها داشت. همچنین، زنانی همچون کفایت برای یافتن کودکان مفقود، سوار بر اسب به مقابله با دشمن می‌شتافتند.

حضور زنان مبارز در جبهه و مشارکت نظامی

زنانی همچون پری‌خان، خواهر رئیسعلی، نه تنها در پشت صحنه فعال بودند، بلکه به صورت مستقیم در نبردها شرکت کرده و در مواقع ضروری در صفوف جبهه حضور داشتند. دختران و زنان خانواده رئیسعلی در زمان خطر، مدیریت عقبه نیروهای مدافع دلوار را برعهده می‌گرفتند و در مقابله با سربازان انگلیسی و هندی، تاکتیک‌های نظامی به کار می‌بردند.

زنان ۲۰۰ کلاه نمدی و حصیری بافته و در نخلستان‌ها بر سر چوب‌ها آویزان می‌کردند تا توان دشمن را کاهش دهند و موقعیت تک‌تیراندازها را مشخص سازند. خیری در خاطراتش روایت می‌کند که در سنگر کنار رئیسعلی حضور داشته و اسلحه‌های او را مسلح می‌کرده است. زنان بوشهری در فعالیت‌های سیاسی نیز نقش مؤثری داشتند، اگرچه تحقیقات محدودی در این زمینه انجام شده است.

نقش زنان در تأمین مایحتاج زندگی در روزهای جنگ

زنان جنوب ایران با بهره‌گیری از کشاورزی، دامداری و صنایع دستی، غذا، پوشاک و دارو برای رزمندگان فراهم می‌کردند. زنان تنگستان، علاوه بر خدمات پزشکی سنتی و مراقبت از مجروحان، روحیه رزمندگان را تقویت می‌کردند. آنان با تهیه نان، پنیر، گوشت و داروهای سنتی، ستون‌های لجستیکی قیام را تشکیل می‌دادند.

در شرایط جنگ و محاصره، زنان به صورت مخفیانه مهمات و تجهیزات را به نیروهای مقاومت می‌رساندند و لباس محلی آنان امکان پنهان کردن مهمات، دارو و تجهیزات را فراهم می‌آورد. نقش زنان در عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی، ستون‌های اصلی مقاومت مردمی جنوب ایران را تشکیل می‌داد و تأثیر عمیقی بر مبارزه با استعمار داشت.

اسناد مکتوب محدود است، اما روایت‌های خیری و دختران به یادگار مانده از سکینه، پری و خیرالنسا، تصویر زنانی را نشان می‌دهد که همزمان گهواره و اسلحه را به دست گرفته و با شجاعت و فداکاری، مقاومت را ادامه داده‌اند. سوز صدای فاطمه آقا در گوش فرزندان دیارش، همچنان تپش اقتدار و غرور ایرانیان را القا می‌کند و نشان‌دهنده استمرار دلاوری زنان ایران است، همان‌طور که در جنگ ۱۲ روزه نیز شاهد ایستادگی آنان بودیم.

رئیسعلی دلواری، فرزند رئیس محمد، در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی در دهستان دلوار بوشهر متولد شد و پس از اشغال بوشهر توسط قوای انگلیس، با آنان مقابله کرده و شکست‌های سنگینی بر آن‌ها وارد کرد. پس از اشغال بوشهر در رمضان سال ۱۳۳۳ هجری قمری، انگلیسی‌ها قصد تصرف دلوار را داشتند، اما رئیسعلی و یارانش آنان را تار و مار کردند. جنگ میان رئیسعلی و دلیران تنگستان با انگلیسی‌ها و خوانین متحد آنان تا شوال ۱۳۳۳ هجری قمری ادامه یافت.

سرانجام، رئیسعلی دلواری در دوازدهم شهریور ۱۲۹۴ هجری شمسی برابر با ۲۳ شوال ۱۳۳۳ هجری قمری، در ۳۳ سالگی، از پشت مورد هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. خانه او در دلوار مرمت و به موزه تبدیل شده و مقبره‌اش در قبرستان وادی السلام نجف قرار دارد. ۱۲ شهریور، سالروز شهادت رئیسعلی دلواری، در تقویم رسمی کشور به عنوان روز ملی مبارزه با استعمار نامگذاری شده است.

خبرگزاری ایرنا