نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
عناوین رسمی زنان درباری بهاحتمال زیاد از فرهنگهای قدیمیتر عیلامی و امپراتوری ماد در ایران باستان نشأت گرفتهاند که پیش از امپراتوری هخامنشی قرار داشتند. کورش کبیر، بنیانگذار امپراتوری هخامنشی، الگوی آزادی دین و ابراز عقیده را در امپراتوری خود برقرار کرد و پاسداری از حرمت و استقلال زنان در تمام طبقات اجتماعی بخشی از این الگو بود.
این الگو در امپراتوری اشکانی (یا پارتیان؛ ۲۲۷ پیش از میلاد تا ۲۲۴ میلادی) نیز ادامه داشت، اما بهدلیل از دست رفتن نوشتهها و آثار هنری پس از سقوط اشکانیان بهدست دولت ساسانی (۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی)، اطلاعات دقیقی از وضعیت زندگی زنان در این دوره در دست نیست.
بااینحال، مدارک و شواهد زیادی از دوره ساسانی بهجامانده که نشان میدهند حقوق زنان در همان سطح یا بالاتر از دوره هخامنشی همچنان محفوظ بوده است.
زنان ایرانی در فرهنگ ایران باستان تا سقوط امپراتوری ساسانی با تهاجم اعراب مسلمان در ۶۵۱ میلادی همواره از جایگاهی والا برخوردار بودند.
پس از آن، منزلت طولانی زن بهعنوان انسانی مستقل و صاحباختیار سرنوشت خود، جایش را به تصوری داد که زن را در قالب شهروند درجهدو، با سرشتی متمایل به گناه و نیازمند سرپرستی و هدایت مرد معرفی میکرد.
در امپراتوری هخامنشی، الگوی پدرسالاری بر جامعه حاکم بود، اما زنان در مقایسه با سایر تمدنهای باستانی، بهجز مصر، از حقوق و مسئولیتهای اجتماعی بیشتری برخوردار بودند.
جایگاه هر زن، مانند هر مرد، بر اساس طبقه اجتماعی و ردههای موجود در آن طبقه تعریف میشد. سلسلهمراتب اجتماعی برای زنان به این صورت بود:
مدارک مستندی که به استقلال و شاغل بودن زنان گواهی میدهند از «الواح استحکامات»، «کتیبههای خزانه» و «کتیبههای مسافرت» بهدستآمده که همگی در خرابههای تختجمشید یافت شدهاند.
در آتشسوزی شهر پارسه و تختجمشید به دست اسکندر مقدونی در ۳۳۰ پیش از میلاد، نوشتههای ثبتشده روی کاغذهای پوستی نابود شدند، اما کتیبههای حکشده روی لوحههای گلی باقی ماندند.
«الواح استحکامات» به دوران سلطنت داریوش اول (۵۲۲ تا ۴۸۶ پیش از میلاد) تعلق دارند، «کتیبههای خزانه» به زمان اردشیر اول (حکمرانی ۴۶۵ تا ۴۲۴ پیش از میلاد) و «کتیبههای مسافرت» به دورههای مختلف مربوط میشوند.
تمام این مدارک به امور اداری و اقتصادی امپراتوری ایران مربوط میشدند و «کتیبههای مسافرت» فهرست هزینهها و جیرههایی را نشان میدهند که از خزانه شاهی برای سفر زنان پرداخت شده است.
در این نوشتهها، تعداد زیادی تراکنش بین خزانه و زنان که بهتنهایی برای تجارت یا تفریح سفر میکردند، مشاهده میشود.
زنان درباری و اشرافی
ملکۀ مادر و بانوی اول (ملقب به شهبانو)، میتوانستند بهتنهایی سفر کنند و همچنین در کنار پادشاه در لشکرکشیها و عملیات نظامی حضور داشته باشند یا بر امور اداره مملکت نظارت کنند.
این زنان دارای همراهان مخصوص و خدمتکاران جداگانه بودند و در ضیافتها در جایگاه ویژهای در کنار مهمانان برجسته مرد مینشستند.
بانوی اول دارای درباری جداگانه بود، میتوانست با مُهر مخصوص خود توافقنامهها را امضا کند و بدون محدودیت به پادشاه دسترسی داشته باشد.
همچنین حضور او در بازدیدهای رسمی هیئتهای خارجی و جلسات مشاوره رسمی بسیار ارزشمند بود.
از معروفترین زنان دربار هخامنشی میتوان به ماندانا (مادر کورش کبیر، درگذشت حدود ۵۵۹ پیش از میلاد)، شهبانو کاساندانه (همسر کورش کبیر، حیات حدود ۵۷۵ تا ۵۱۹ پیش از میلاد) که درگذشت او کل امپراتوری را سوگوار کرد، و شهبانو آتوسا (حیات حدود ۵۵۰ تا ۴۷۵ پیش از میلاد)، دختر کورش کبیر و همسر کامبیز دوم و داریوش اول، اشاره کرد.
همچنین سیتراجَم (سیسیگامبیس)، مادر داریوش سوم (حکمرانی ۳۳۶ تا ۳۳۰ پیش از میلاد) که پس از شکست پسرش از اسکندر مقدونی رفتار شایستهتری از خود نشان داد، و رکسانا (همسر ایرانی اسکندر، حیات حدود ۳۴۰ تا ۳۱۰ پیش از میلاد) که به شجاعت در برابر دشمن مشهور بود، از دیگر زنان برجسته هستند.
ملکه استر، همسر خشایارشا در کتاب مقدس، نیز با اینکه در اصل ایرانی نبوده، در زمره زنان هخامنشی قرار میگیرد، هرچند وجود تاریخی او محل بحث است.
دختران و خواهران پادشاه نقش تاریخی پررنگتری نداشتند و بیشتر برای تضمین پایداری عهدنامهها و پیمانهای نظامی و تجاری شوهر داده میشدند، اما مانند سایر همسران شاه، میتوانستند صاحب زمین و کسبوکار باشند.
زنان حق تصمیمگیری در مورد ازدواج خود را داشتند و اگر ازدواج آنها برای پیشبرد مقاصد سیاسی نبود، اغلب خود شوهر آیندهشان را انتخاب میکردند.
زنان صیغه معمولاً ایرانی نبودند و به همین دلیل نمیتوانستند با مردی از خاندان پادشاهی وصلت کنند، اما همچنان از جایگاه ویژهای برخوردار بودند.
خشایارشای اول (حکمرانی ۴۸۶ تا ۴۶۵ پیش از میلاد) یک ساختمان جداگانه برای حرمسرا به مجموعه تخت جمشید اضافه کرد که نشانی از منزلت بالای زنان بود.
حتی دختران نامشروع نیز میتوانستند به قدرت دسترسی پیدا کنند که نمونهای از آن پریساتیس، دختر نامشروع اردشیر اول (حکمرانی ۴۶۵ تا ۴۲۴ پیش از میلاد) است که به شهبانوی داریوش دوم (حکمرانی ۴۲۴ تا ۴۰۴ پیش از میلاد) تبدیل شد و در رأس شبکهای از خبرچینان و ایادی شخصی خود به حفظ قدرت تاجوتخت پرداخت.
یکی از معروفترین ماجراهای تاریخی مرتبط با او، حمایت از پسر کوچکترش، کورش کوچک (درگذشت ۴۰۱ پیش از میلاد)، در تلاش او برای سرنگونی برادرش اردشیر دوم (حکمرانی ۴۰۴ تا ۳۵۸ پیش از میلاد) از تخت سلطنت بود.
این رویداد توسط سه تاریخنویس بزرگ، یعنی کتسیاس، هرودوت و گزنوفون، در اثر خود به نام آناباسیس روایت شده است.
زنان ارتشی
زنان در دوره هخامنشی میتوانستند به خدمت نظامی بپردازند و شواهد و اشیای باستانی زیادی این موضوع را تأیید میکنند.
کاوه فرخ، پژوهشگر این حوزه، مینویسد که «مقبرههایی در تأیید وجود زنان جنگجوی فارسیزبان در کاوشهای باستانشناسی (در ایران و همچنین در) اروپای شرقی یافت شدهاند» (۱۲۸).
معروفترین زن جنگجوی این دوره آرتمیسیای اول، ملکۀ کاریا، است که در زمان فرمانروایی خشایارشای اول زندگی میکرد.
او از دریاسالاران ناوگان ارتش ایران در نبرد سالامیس در ۴۸۰ پیش از میلاد بود و دلاوری و مهارتی مثالزدنی از خود نشان داد. خشایارشا او را ستایش کرد و پس از نبرد، افتخار همراهی و تأمین امنیت پسرانش در بازگشت به ایران را به او سپرد.
دیگر زنان دلیر و جنگاور دوره هخامنشی شامل ارتشبد پانتهآ که در زمان فرمانروایی کورش کبیر زندگی میکرد و به همراه شوهرش سازماندهی و سرپرستی واحد ۱۰,۰۰۰ نفری نخبگان ارتش معروف به «ایرانیان جاودان» را بر عهده داشت، و آرتونیس (حیات حدود ۵۴۰ تا ۵۰۰ پیش از میلاد)، سرگرد فرمانده ارتش که به شجاعت در نبرد مشهور بود، میشوند.
همچنین یکتا (یوتاب) آریوبرزن (درگذشت ۳۳۰ پیش از میلاد) که در ارتش خدمت میکرد و در دفاع از «دروازههای پارس» در برابر نیروهای اسکندر مقدونی در کنار برادرش آریوبرزن (حیات ۳۸۶ تا ۳۳۰ پیش از میلاد) کشته شد.
زنان صاحب کسبوکار
فعالیتهای تجاری و سفرهای زنان بازرگان و صاحب کسبوکار، همچنین میزان دستمزد کارگران آنان، از دیگر موضوعاتی است که در کتیبههای تختجمشید به ثبت رسیده است.
یکی از زنان اشرافزاده که به تجارت مشغول بود، هیرادبانو (ایرداباما) بود که در زمان داریوش اول زندگی میکرد.
او به سفرهای تجاری متعددی میرفت و شخصاً بر تولید و دادوستدهای منطقه امروزی شیراز و همچنین سرزمینهای بابل، مصر، ماد و سوریه نظارت داشت.
هیرادبانو یکی از ثروتمندترین افراد زمان خود به شمار میرفت و بیش از ۴۸۰ کارگر در استخدام او بودند و او با خدموحشم فراوان سفر میکرد. زنان درباری نیز در تجارت فعالیت داشتند، از جمله پریساتیس که در سرزمین بابل صاحب چندین آبادی بود و برای جمعآوری اجاره از آنها شخصاً به بابل سفر میکرد.
زنان کارگر، خدمتکاران و کنیزان
زنان در نیروی کار بهصورت همزمان با مردان حضور داشتند و اغلب به مقامهای سرکارگری و مدیریت میرسیدند. زنان سرکارگر با دستمزد بالا به آرششَره («رئیس بزرگ») معروف بودند و بهعنوان پاداش برای سرپرستی گروههای بزرگ از زیردستان، مقادیر زیادی شراب و غله دریافت میکردند.
در واقع، جنسیت افراد تأثیری بر میزان دستمزد آنها نداشت و دستمزدها تنها بر اساس مهارت و تجربۀ حرفهای تعیین میشد.
بااینحال، زنان باردار و مادران شیرده تا یک ماه پس از تولد فرزندشان، اضافهحقوق دریافت میکردند. اگر فرزند پسر بود، مادر، قابله و پزشکی که بر زایمان نظارت میکرد، پاداش ویژهای دریافت میکردند. فرزند پسر به دختر ترجیح داده میشد، اما هیچ مدرکی مبنی بر کشتن نوزادان دختر یا رهایی از نوزادان ناخواسته وجود ندارد.
کنیزان در دوره هخامنشی و در طول تاریخ ایران باستان، نقش خدمتکاران معمولی را ایفا میکردند و در ازای کار خود، زندگیشان تأمین میشد.
سطح و کیفیت زندگی آنها بهمراتب بهتر از بردگان در سایر تمدنهای باستانی بود. بر اساس قوانینی که داریوش اول وضع کرده بود، بدرفتاری، کتکزدن یا کشتن بردگان ممنوع بود و ارباب یا بردهداری که مرتکب این اعمال میشد، اگر قربانی او شهروند آزاد امپراتوری بود، به مجازاتی مشابه محکوم میشد.
زنان اشکانی
درباره زنان دوره اشکانی اطلاعات بهاندازه زنان دوره هخامنشی در دسترس نیست، زیرا بسیاری از شواهد و مدارک پس از سقوط امپراتوری اشکانی به دست ساسانیان در ۲۲۴ میلادی از بین رفتهاند.
بااینحال، میدانیم که اشکانیان به دلیل ضعف نهاد سیاسی پیشین خود، یعنی امپراتوری سلوکی (۳۱۲ تا ۳۶۳ پیش از میلاد)، که ناشی از تمرکز قدرت در پایتخت بود، مرکزیت را در حکومت ایران کاهش دادند و مانند هخامنشیان خزانهای برای نگهداری اسناد و مدارک ایجاد نکردند. ماریا بروزیوس، پژوهشگر این حوزه، مینویسد:
«برای بحث دقیق دربارۀ ردهبندی و جایگاه زنان در دربار، یا هرگونه نفوذ سیاسی و استقلال اقتصادی آنان، منابع کافی وجود ندارد. تنها باتکیهبر آدابورسوم رایج در زمان هخامنشیان و سلوکیان میتوان حدس زد که زنان دربار اشکانی نیز صاحبملک و زمین بوده و در فعالیتهای تولیدی نقش داشتهاند.» (دانشنامۀ ایرانیکا، زنان، ۱۰).
بروزیوس بهصراحت بیان میکند که در مورد وضعیت حقوقی یا اقتصادی زنان در این دوره نیز اطلاعات دقیقی در دست نیست و حتی نمیدانیم لباس آنها چگونه بوده یا تا چه حد استقلال داشتهاند.
تنها باور کلی، بر اساس شواهد محدود موجود، این است که زنان همان میزان استقلال و منزلتی را که در دوره هخامنشی داشتند، در دوره اشکانی نیز حفظ کردند.
زنان درباری
سبک زندگی و فعالیتهای زنان در دربار پارت احتمالاً بازتابدهنده وضعیت زنان درباری دوره هخامنشی یا حداقل دوره سلوکی بوده است، زیرا سلوکیان در بسیاری از جنبهها سیاستها و روشهای هخامنشیان را ادامه میدادند.
یکی از نمونههای این استمرار، قبالههای ازدواج در دوره اشکانی است که نشان میدهد اشکانیان نیز مانند هخامنشیان با اعضای خاندان خود وصلت میکردند و این عمل تنها برای خانواده سلطنتی مجاز شمرده میشد.
تغییر عمدهای که اشکانیان در این الگو ایجاد کردند، این بود که برای زنان صیغه نیز امکان ازدواج با اعضای خاندان شاهی و حتی در اختیار گرفتن عنوان ملکه فراهم شد.
بهترین نمونه در این زمینه موسا (یا تِرموسا، حکمرانی ۲ پیش از میلاد تا ۲ میلادی) است که بهعنوان هدیهای از سوی امپراتور روم، آگوستوس (حکمرانی ۲۷ پیش از میلاد تا ۱۴ میلادی) برای فرهاد چهارم (حکمرانی ۳۷ تا ۲ پیش از میلاد) بهعنوان تضمین عهدنامه صلح بر سر حکومت بر ارمنستان در سال ۲۰ پیش از میلاد ارسال شد.
موسا توانست توجه خاص فرهاد چهارم را جلب کند و به مقام بانوی اول برسد، تا اینکه بعداً او را با زهر بکشد و پسرش، فرهاد پنجم (حکمرانی ۲ پیش از میلاد تا ۲ میلادی) را بهجای او بنشاند و در کنار او بر تخت حکومت بنشیند.
شواهدی که نشاندهنده حضور زنان در ارتش در این دوره هستند، از کتیبهها و سنگ مزارها به دست آمدهاند. کاوه فرخ مینویسد:
«خلاصهای از گزارش حفاری در خبرگزاری رویترز به تاریخ سوم دسامبر ۲۰۰۴ با عنوان «استخوانها گواهی میدهند که زنان ایران باستان به جنگ میرفتند» به ما میگوید که آزمایش ژنتیکی روی اسکلت ۲۰۰۰ساله یک جنگجو با شمشیر در شمال غربی ایران نشان داده که استخوانها متعلق به یک زن هستند.
تخمین زمان ۲۰۰۰ساله گواه این است که این زن جنگجو در دوره اشکانی زندگی میکرده. همچنین گورهای باستانی دیگری نیز متعلق به زنان ایرانی جنگجو در حفاریهای منطقه دریای خزر در شمال ایران کشف شدهاند». (۱۲۸)
معروفترین زن جنگجو در این دوره سورا (درگذشت حدود ۲۲۴ میلادی) است که دختر اردوان چهارم (حکمرانی ۲۱۳ تا ۲۲۴ میلادی) بوده و سمت مشاور و فرماندهی ارتش او را نیز داشته است.
سورا فرماندهی نیروهای پدرش را در نبرد با لشکر اردشیر اول ساسانی (حکمرانی ۲۲۴ تا ۲۴۰ میلادی) بر عهده داشت.
اردشیر امپراتوری اشکانی را سرنگون کرد و سلسله ساسانی را بنیان گذاشت. پس از کشتهشدن اردوان چهارم به دست اردشیر اول در میدان جنگ، سورا به خونخواهی پدر برخاست و تصور میشود که او نیز مدتی بعد در میدان نبرد کشته شده است.
زنان بازرگان و کارگر
درباره زنان بازرگان یا کارگر در دوره اشکانی اطلاعات چندانی در دست نیست و تنها فرض بر این است که مردم در این دوره نیز مانند سایر زمینهها به ادامه روشهای هخامنشیان پرداختهاند.
بردهداری در این دوره به دنبال پیروی از سرمشقهای گذشته همچنان کمرنگتر شد و در مقایسه با همتایان خود در تمدنهای دیگر، حضور قابلتوجهی در جامعه نداشت.
زنان ساسانی
ساسانیان سنت هخامنشی در زمینه منزلت اجتماعی زنان را حفظ کردند، اما آزادی بیشتری در ابراز وجود و استقلال به آنان اعطا کردند.
زنان دربار ساسانی از همتایان خود درگذشته بسیار قدرتمندتر و پرنفوذتر بودند و نام آنها بهعنوان مقامهای برجسته بیشتر در مدارک رسمی به چشم میخورد.
همچنین، تصویرهای نقش شده از زنان در آثار هنری این دوره بیشتر است.
پژوهشگران در بسیاری از موارد، زنان والامقام و جایگاه آنها در تصویرسازیهای هنری را با زنان اثیری و ایزدبانوان اشتباه گرفتهاند.
هرچند که نقش ایزدبانوان در هنر ساسانی وجود دارد، اما حضور زنان خاکی بهمراتب بیشتر است.
زنان درباری همگی «شهبانو» نامیده میشدند و تفاوتی نداشت که خواهر یا دختر پادشاه باشند یا خویشاوندی دیگر.
زنان صیغه از این افتخار محروم بودند، زیرا معمولاً از سرزمینهای دیگر به دربار ایران راه مییافتند. «شهبانوی شهبانوان» لقب والامقامترین زن بین همسران پادشاه بود.
مادر پادشاه بهعنوان «مادر شاهنشاه» شناخته میشد و بانوی اول «شهبانوی امپراتوری» نام داشت. دختران و خواهران پادشاه، مانند دورههای پیشین، برای تحکیم عهدنامهها، پیمانها و قراردادهای تجاری به همسری شاهزادگان خارجی درمیآمدند، اما زنان همچنان در انتخاب شوهر نقش داشتند و تمامی ازدواجها به شیوه انحصاری توسط پدر دختر ترتیب داده نمیشد. حتی در ازدواجهای توافقی نیز زنان میتوانستند تأثیرگذار باشند و به طور مستقل عمل کنند.
شهبانو آذر – آناهید، دختر شاپور اول ساسانی (حکمرانی ۲۴۰ تا ۲۷۰ میلادی)، از جایگاهی برابر با پادشاه برخوردار بود.
برخی پژوهشگران بر این باورند که این شهبانو که برخی او را همسر شاپور میدانند، نخستین کسی بود که پزشکان یونانی را به دربار دعوت کرد و دانشگاه گندی شاپور را به همراه کتابخانهای بزرگ برای آموزش پزشکی بنیان نهاد.
از دیگر زنان دربار ساسانی میتوان به اَسپا، فرمانده پلیسمخفی در زمان اردشیر دوم (حکمرانی ۳۷۹ تا ۳۸۳ میلادی)؛ شاهدخت پَرین، دختر یک درباری بلندپایه در زمان قباد اول (حکمرانی ۴۸۸ تا ۵۳۱ میلادی) که در مذاکرات بین دربار ساسانی و امپراتوری بیزانس نقش فعالی داشت؛ شهبانو خزر، همسر خسرو اول انوشیروان (حکمرانی ۵۳۱ تا ۵۷۹ میلادی) که مشاور او نیز بود؛ و پوراندخت، دختر خسرو دوم یا خسرو پرویز (حکمرانی ۵۹۰ تا ۶۲۸ میلادی) و همسر قباد دوم (حکمرانی ۶۲۸ میلادی) اشاره کرد که در نهایت به حکومت امپراتوری ساسانی رسید و از ۶۲۹ تا ۶۳۱ در ایران فرمانروایی کرد.
زنان ارتشی و سایر زنان
به نوشته کاوه فرخ، «حضور تعداد زیادی از زنان در لشکرکشیهای ارتش ایران» در این زمان و مشارکت آنان در عملیات نظامی «با لباس و سلاح مردانه» توجه تاریخنگاران رومی را به خود جلب میکرد. فرخ در ادامه میگوید:
زنان احتمالاً در موقعیتهای حساس به خدمت در ارتش فراخوانده میشدند، یکی از نمونههای آن نبرد شنگال یا سینگارا (۳۴۳ یا ۳۴۴ میلادی) بود که بین شاپور دوم ساسانی و امپراتور رومی کنستانتیوس دوم رخ داد و لیبانیوس [آموزگار یونانی اهل انطاکیه] درباره آن میگوید «ایرانیان از زنان خود کمک گرفتند».
بنابراین، این احتمال وجود دارد که زنان ایرانی، مانند مردان، آموزش نظامی میدیدند و در مواقع ضروری میتوانستند برای خدمت در ارتش سلاح به دست بگیرند.
در حقیقت، از شهبانو آذر دخت و مهارت او در شمشیرزنی و هنرهای رزمی دیگر بارها یاد شده و شواهد مشابهی در مورد اَسپاس نیز وجود دارد.
اما بزرگترین زن جنگجوی اواخر دوره ساسانی، آپرانیک (درگذشت حدود ۶۵۱) نام دارد که در زمان یزدگرد سوم (۶۳۲ تا ۶۵۱ میلادی) از فرماندهان ارتش ایران در مقاومت علیه تهاجم عربهای مسلمان بود.
او باوجود محاصره شدن توسط سپاهی عظیم، همچنان به جنگیدن ادامه داد و در میدان نبرد کشته شد.
زنان در دوره ساسانی نیز آزاد بودند که در سراسر امپراتوری به کسبوکار و تجارت بپردازند، هرچند نامی از آنان بهجا نمانده که همتای هیرادبانو در دوره هخامنشی باشد.
کارگران، خدمتکاران و کنیزان نیز مانند دوره هخامنشی از دستمزد برابر و تأمین هزینههای زندگی برخوردار بودند.
تفاوت عمدهای که بین دوره ساسانی و دورههای قبل وجود داشت، نقش پررنگ رقص بود. رقص و موسیقی و نقالی همواره در زندگی ایرانیان حضوری محوری داشت، اما ساسانیان از حامیان بزرگ رقص برای زنان و مردان بودند.
یکی از معروفترین رقصندگان این دوره زِنون نام داشت که در دوره حکمرانی اردشیر دوم از محبوبیت بالایی برخوردار بود.
با سقوط امپراتوری ساسانی در ۶۵۱ میلادی، جایگاه اجتماعی زنان دستخوش تغییرات بنیادینی شد و آزادیهای آنان در زمینه سفر، کسب و کار و انتخاب همسر با محدودیتهای جدیدی مواجه گردید.
البته این محدودیتها بدون واکنش نماند و با مقاومتها و مرزشکنیهای فراوانی در سدههای بعدی روبهرو شد.
در این زمینه از بانو، همسر بابک خرمدین (درگذشت ۸۳۸ میلادی)، یاد شده که همراه او در تشکیل یک هسته مقاومت شرکت داشت و وقتی این مقاومت با خیانت درهم شکست، توسط حکومت عباسی همراه همسرش دستگیر و اعدام شد.
اما یادگار منزلت زنان در ایران باستان در عیدها و مناسبتهایی برای بزرگداشت زمین یا سایر عناصر طبیعی باقیمانده که از جمله آنها میتوان به عید اسفندگان با آیینهای مخصوص برای گرامیداشت زن اشاره کرد.
دانشنامه تاریخ جهان
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت