ترجمه اختصاصی؛

«رحمة» قربانی خیانت و استانداردهای دوگانه در رسانه‌های اروپایی است

رحمة، زن جوان مسلمان الجزایری که در آلمان زندگی می‌کرد، به محض پایان دوران کارآموزی و آماده شدن برای شروع زندگی حرفه‌ای، قربانی دست‌های خائن و خیانت شد! شادی موفقیتش دیری نپایید، زیرا رویاهایش در آستانه خانه‌اش در صحنه‌ای خونین و دلخراش دفن شد و او بی‌خبر از گناهش کشته شد.

به گزارش شبکه خبری الجزیرة، این جنایت با انگیزه‌های نژادپرستانه و تغذیه‌شده از نفرت مذهبی نسبت به اسلام، به دلیل اینکه قربانی با حجاب و مقید بود، صورت گرفته است. اگرچه تحقیقات هنوز ادامه دارد، اما آنچه جلب توجه می‌کند – بلکه باعث تعجب است – نحوه برخورد رسانه‌ها، که بسیار محتاطانه – بلکه سرد – به این جنایت پرداخته‌اند.

بنا بر گزارش شبکه الجزیرة،‌اروپا مهاجران را به نام اقتصاد جذب می‌کند، سپس با فرهنگ و باورهایشان مبارزه می‌کند! وشعار آزادی سر می‌دهد، اما در برابر آزادی حجاب یا ساخت مساجد تردید می‌کند! تنوع را تحسین می‌کند، اما فضایی امن برای شکوفایی این تنوع فراهم نمی‌کند!

اگر نقش‌ها معکوس می‌شد و قاتل یک مسلمان الجزایری و قربانی یک دختر آلمانی بود، این حادثه به یک زلزله رسانه‌ای تبدیل می‌شد؛ رسانه‌ها برای ربط دادن جنایت به افراط ‌گرایی اسلامی با هم رقابت می‌کردند، زندگی قاتل را برای یافتن هر نشانه‌ای از دین‌داری جستجو می‌کردند، جامعه مسلمان را مسئول جمعی می‌دانستند و همه را به محکومیت صریح و بی‌ابهام فرا می‌خواندند.

در مقابل، وقتی قاتل غیرمسلمان باشد، عنوان رسانه‌ها ناگهان به : «بیمار روانی»، «دچار اختلالات روانی» یا «تحت تأثیر مواد مخدر» تغییر می کند.

و قربانی تنها یک سطر در صفحه حوادث می‌شود، و سوالات بزرگی درباره نژادپرستی مطرح نمی‌شود، و بحث گسترده‌ای درباره دلایل اسلام‌هراسی در اروپا باز نمی‌شود، بلکه جستجو برای اسلامی که از دیگران متنفر است، همچنان ادامه دارد.

آلمان در سال‌های اخیر شاهد ده‌ها حادثه نژادپرستانه بوده است، از جمله:

–  آتش زدن خانه‌های پناهندگان در مولن و زولینگن در دهه نود، که منجر به کشته شدن تمام خانواده‌ها شد.

–   حمله «شب سال نو» در بوتروپ، که در آن مردی با انگیزه نفرت آشکار، به گروه‌هایی از خارجی‌ها حمله کرد.

–   متلاشی شدن باندهای نئونازی که برای حملات به مهاجران و مساجد برنامه‌ریزی می‌کردند.

–   حملات مکرر به زنان محجبه در فضای عمومی.

با این حال، این حوادث تنها پوشش حاشیه‌ای داشته و عناوین بزرگ و کمپین‌های محکومیت گسترده که معمولاً زمانی که عامل مسلمان بود، اجرا می‌شد، غایب بود.

زمان آن فرا رسیده است که گفتمان رسانه‌ای و نهادی در غرب، به ویژه در قبال مسلمانان، با شجاعت و شفافیت مورد بازنگری قرار گیرد؛ یا همه ما به حق کرامت و عدالت انسانی – صرف نظر از عقیده یا پیشینه او – ایمان بیاوریم، یا در عمق بخشیدن به شکاف و کاشتن بذر خشم و ناامیدی سهیم باشیم.

اروپا امروز با بحران جمعیتی شدید و کمبود جدی نیروی کار ماهر روبرو است. به همین دلیل، کمپین‌های خود را برای جذب استعدادها از خارج از قاره، به ویژه از جهان عرب و اسلام، تشدید می‌کند.

اما تناقض آشکار است؛ آنها مهاجران را به نام اقتصاد جذب می‌کنند، سپس با فرهنگ و باورهایشان مبارزه می‌کنند! شعار آزادی سر می‌دهند، اما در برابر آزادی حجاب یا ساخت مساجد تردید می‌کنند! تنوع را تحسین می‌کنند، اما فضایی امن برای شکوفایی این تنوع فراهم نمی‌کنند! آنها با این کار، راه آنگلوساکسون‌ها را در به بردگی کشیدن آفریقایی‌های مسلمان تا زمان تشکیل دولتشان، اما با مسخ عقیده بردگان، دنبال می‌کنند.

ادامه این تبعیض، چه از نظر رسانه‌ای، چه سیاسی و چه اجتماعی، نه تنها مهاجران را تهدید می‌کند، بلکه پایه‌های عدالت را در جوامع اروپایی تضعیف می‌کند. و اگر ظلم گسترش یابد و تبعیض حاکم شود، تمدن رو به زوال می‌رود، هرچند به رفاه یا پیشرفت دست یافته باشد.

شاعر مبارز، البحری العرفاوی، می‌گوید: «تاریخ رودخانه‌ای است… که به عقب جریان نمی‌یابد.»

زمان آن فرا رسیده است که گفتمان رسانه‌ای و نهادی در غرب، به ویژه در قبال مسلمانان، با شجاعت و شفافیت مورد بازنگری قرار گیرد؛ یا همه ما به حق کرامت و عدالت انسانی – صرف نظر از عقیده یا پیشینه او – ایمان بیاوریم، یا در عمق بخشیدن به شکاف و کاشتن بذر خشم و ناامیدی سهیم باشیم.

نام تو، «رحمة»، تصادفی نبود… تو قربانی نفرت شدی، اما صدایت همچنان طنین‌انداز است: انسان را در انسان نکشید.

خدا رحمتت کند و تو را در بهشت خود جای دهد و از خون پاکت نوری بسازد که راه‌های عدالت را روشن کند و وجدان‌های خفته را بیدار سازد.