نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
«ابوعبید»، پدر مختار، قبل از ازدواجش بسیار مشکل پسند و در پی همسری ایده آل بود، او همسری می خواست که از نظر اصالت، نجابت، وجاهت، حسب و نسب، شایسته باشد و هر کسی که به او پیشنهاد می شد نمی پذیرفت، شبی در خواب می بیند که یک نفر به او می گوید: برو «دومه زیبا» را بگیر که پشیمانی ندارد و او همان است که می خواهی.
دومة، دختر «وهب بن عمر بن معیّب» بود و به خاطر وجاهت و دیگر محسناتش، او را «دومة الحسناء» لقب داده بودند.
ابن طیفور در بلاغات النساء او را، از صاحبان بلاغت و فصاحت ذکر کرده و نوشته وقتی مصعب بن زبیر، مختار و یاران را محاصره کرد دومه در کنار فرزندش بود. کسی به دومه پیشنهاد کرد تا او را به دوش بکشد و نجات دهد، اما او نپذیرفت.
دومه میگوید: هنگامی که باردار بودم، شبی خواب دیدم که گویندهای در عالم رویا، این سرود را برایم میخواند:
اَبشِری بالوَلَدِ/ اَشَبَهُ شیءٍ باَلامة
اِذ الرِجالُ فی کَبَد/ تقَاولَوا علَی لَبَد
کانَ لَهُ حظُّ الأَسَد
یعنی: مژده به یک پسر، پسری مثل شیر در گرماگرم نبرد، او بهره کاملی از شجاعت دارد.
ابوعجین» میگوید: آن روز که تعدادی از یاران و نزدیکان مختار، در محاصره قصر کشته شد و مردم هزیمت شدند، من به مادر مختار پیشنهاد کردم که بیا تا تو را به دوش بگیرم و از معرکه نجات دهم، وی با شجاعت تمام این پیشنهاد را رد کرد و گفت: «به خدا قسم اگر دستگیرم کنند و اسیر شوم، بهتر از آن است که مرا به دوش بگیری و نجاتم دهی»
گفته شده مختار به دلیل ویژگی های شخصیتی که داشت سخت از دیگران مشورت میگرفت اما همیشه در مقابل مادرش به دلیلی سیاستی که از او میدید نرم بود و به مشورت های او عمل میکرد. برای همین بود زمانی که برای انتقام از خون امام حسین(ع) و شهدای کربلا قیام کرد، مادرش تا آخرین لحظه از او حمایت کرد و سبب دلگرمی پسرش در این راه شد.
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت