دل هایی که به هم نزدیکتر شدند

در روزهایی که آسمان ایران بوی جنگ می‌دهد، به جز پدافندها، دل‌ها هم بیدار شده‌اند. آدم‌هایی که ظاهرشان شبیه هم نیست، حالا همدل و متحد شده‌اند. یکی با تفنگ، یکی با توئیت اما هر دو برای یک سرزمین به نام ایران!

«برادر عزیزی که الان جونت رو کف دستت گرفتی و با این احتمال که شهید میشی همچنان داری از خاک و مردم ایران دفاع میکنی، نمی‌شناسمت! ولی خواهرانه میگم: دردت به جونم» توئیت قشنگی بود اما قشنگی‌اش وقتی چندبرابر می‌شود که به عکس پروفایل نویسنده آن نگاه می‌کنیم. ظاهرش با آنچه نوشته بود زمین تا آسمان تفاوت داشت. موهای بلندش را روی شانه‌اش ریخته بود و یک گل سر قرمز هم نشانده بود وسط گیسوانش! ظاهرش را اگر می‌دیدی، خیال می‌کردی یکی از همان‌ دخترانی است که در اغتشاشات سال ۹۸ در خیابان‌ها علیه کشورش شعار می‌داد اما…

این چند شب که صدای پدافند داخل خانه‌ها به گوش می‌رسید و تا صبح با اضطراب بیدار نگه‌مان می‌داشت، همه‌چیز را تغییر داده است. دوست و دشمن مشخص شده! حالا خوب می‌دانیم چه کسی فقط سنگ ایران را به سینه می‌زند و دنبال منافع خودش است و چه کسی از منافعش چشم می‌پوشد تا ایران را حفظ کند. قهرمان‌هایی که یک عمر دشمن برای برخی ساخته بود، فقط نشسته‌اند و اسرائیل را تشویق می‌کنند. اما آن به قول خودشان ارزشی‌، پاسدار و بسیجی‌ها که یک عمر با سایه سیاه دروغ، آدم‌های بد روزگار معرفی شده بودند، حالا سینه سپر کرده‌اند تا پهپادهای دشمن خانه‌ای را بمباران نکند.

فرقی نداشت، می‌توانست او جای پرنیا باشد. شب روی تشک صورتی‌اش با هزار آرزو خوابش ببرد و فردا موهای خونی‌اش از لای آوار دیده شود. اسرائیل که برایش تفاوت‌ها مهم نبود، چه محجبه و چه انقلابی، چه کم حجاب و  غرب‌زده، او دست به جنایت زده بود اما برای مردان میدان، مهم بود که از تمام ایران با هر تفاوتی محافظت کنند، حتی از او و خانواده‌اش …

آتش جنگ اتحادمان را بیشتر کرد

جنگ اگر هزار تلخی داشته باشد، یک خاصیتِ خوب هم دارد. دست دشمن را رو می‌کند و دل آدم‌ها را به هم نزدیک. نقاب‌ها را پس می‌زند، مرزها را کنار می‌زند، و یادمان می‌اندازد که هرچقدر هم ظاهرمان فرق داشته باشد، هر چقدر هم سبک زندگی و عقایدمان دور از هم باشد، باز هم از یک رگ و ریشه‌ایم. از یک خاک. با یک آسمان. برای همین است که اگر امروز یک چرخ کوچک در فضای مجازی بزنی مثل این پیام را زیاد می‌بینی! آدم‌هایی با ظاهری متفاوت که حالا یک بسیجی تمام عیار برای ایران شده‌اند. این اتحاد حتی به چشم خود کاربران فضای مجازی هم آمده است. کاربری به نام مریم نوشته:«توئیت‌ها رو که می‌خونم به پروفایل‌ها هم نگاه می‌کنم که ببینم چه شخصیتی با چه ظاهری اون رو نوشته. عمیقا خوشحالم که این‌قدر همدل و متحد شدیم.»

البته حتما پیام‌های مخالف هم خواهید دید پیام‌هایی که کاربران می‌گویند:« فیک هستند. بلاک کنید! هیچ ایرانی واقعی از حمله یک کشور دیگه به وطنش خوشحال نمیشه این توی ذات ماست!»

تازه فهمیدیم ایست بازرسی یعنی چه!

البته رنگ این همدلی را فقط در فضای مجازی نمی‌توان دید. این روزها، کوچه و خیابان‌های شهر هم بوی یک‌رنگی گرفته‌اند. عطری که از دل ایست‌های بازرسی بلند می‌شود.

ایست‌هایی که تا پیش از این، شاید هیچ‌کدام‌مان دل خوشی از آن‌ها نداشتیم. دل‌خوشی نداشتیم چون فقط ترافیکش را می‌دیدیم، فقط تأخیر و معطلی‌اش را حس می‌کردیم، و هیچ‌وقت نخواستیم بفهمیم که همین چند دقیقه ایستادن ما و چند ساعت ایستادن آن‌ها، چقدر در آرامش خانه‌مان، در بی‌صدا بودن شب‌های شهرمان سهم دارد.

اما حالا که نفوذی‌ها خواب‌های شومی برای وطن دیده‌اند، حالا که هر گوشه‌ی شهر، می‌تواند هدف باشد، تازه داریم می‌فهمیم آن‌هایی که ایستاده‌اند، نه برای مزاحمت، که برای محافظت ایستاده‌اند.

دیشب یک ساعت در ترافیک ایست بازرسی بسیج ماندم. خیابانی که همیشه فقط مسیر عبور بود، حالا قفل شده بود. کار ایست بازرسی آنقدر با دقت بود و آنقدر کشید که فکر کردم مثل همیشه بعضی‌ها لابد غر می‌زنند، اعتراض می‌کنند، عصبانی‌اند. ولی عجیب بود… هر ماشینی که به ایست می‌رسید، قبل از حرکت دوباره یک جمله تکراری از راننده‌اش شنیده می‌شد:

«دمت گرم داداش»، «خسته نباشی»، «مواظب خودتون باشید».

چهره‌ها شبیه هم نبود. لباس‌ها شبیه هم نبود. حتی شاید سبک زندگی‌شان هم فرسنگ‌ها با هم فرق داشت. اما همه، یک‌شکل حرف می‌زدند. درست شبیه روزهای اول انقلاب…البته ما هم حق داشتیم به لطف نیروهای مسلح هیچ‌وقت درکی از منافق خرابکار نداشتیم و حالا که شر مطلق با همه‌ی خباثتش به جنگ‌مان آمده تازه می‌فهمیم ایست بازرسی یعنی چه!

در همان فضای مجازی که گفتیم، همان آدم‌هایی که ظاهرشان با کلیشه‌های همیشگی تفاوت دارد، حالا نوشته‌اند: «دیدن ایست بازرسی‌ها این روزها آرامشِ دل ماست.»

امنیت، انگار دوباره همه را شبیه هم کرده؛ با هر ظاهر، با هر فکر و با همه تفاوت‌ها…

زینب نادعلی

خبرگزاری فارس