خوشبخت‌ترین مجری دنیا روایت می‌کند: اجرای متفاوت در محضر رهبر انقلاب

مجری خانم راحله امینیان تجربه‌ای بی‌نظیر از اجرای ویژه دیدار بانوان با رهبر انقلاب را روایت کرد، لحظاتی که حس و شور حضور زنان ایران در حسینیه را برجسته کرد.

روایت خانم دکتر راحله امینیان از مجری‌گری در دیدار بانوان ایران با رهبر انقلاب را در ادامه می‌خوانید.

یک اجرای ویژه…

۳۰ سال از عمر حرفه‌ای اجرایم می‌گذرد، اما به جرأت می‌گویم تمام تجربیات اجراهایم در برنامه‌ی زنده و حساس آنتن و استرس‌هایش یک طرف و تجربه‌ی اجرا در حسینیه‌ی امام خمینی(ره) و ویژه در محضر رهبر عزیزتر از جانم یک طرف.

از وقتی تماس گرفتند و گفتند مجری مراسم امسال دیدار بانوان با حضرت آقا هستم، هم به شدت خوشحال شدم و هم ذهنم درگیر کیفیت و نحوه‌ی اجرایم شد.

لحظه ویژه سلام نظامی خانم‌ها!

روز مراسم فرارسید. برای من که دل‌نگرانی سریع به سراغم می‌آید، اما این میزان آرامش عجیب بود. وارد حسینیه که شدم، آرامشم چند برابر شد.

حس کردم رسالتی که بر دوش دارم را باید در نهایت دقت انجام دهم. قبل از شروع رسمی مراسم پشت میکروفون رفتم و ایده‌ای که یک هفته فکرم را مشغول کرده بود، با خانم‌ها مطرح کردم.

راستش را بخواهید، استقبال خانم‌ها به قدری دور از انتظارم بود که خودم هم فکرش را نمی‌کردم و سر ذوق آمدم.

سرود جمهوری اسلامی ایران نواخته شد و ایده‌ای که در ذهنم بود با همراهی خواهرانم به ثمر نشست.

سلام نظامی زنان حاضر در حسینیه به هنگام پخش سرود جمهوری اسلامی ایران چنان باشکوه بود که دیدنش از جایگاه برای من حکم پیروزی سربازانی را داشت که فاتحان می‌دانند.

زنان سرزمینم در حسینیه‌ی امام خمینی(ره) به مثابه‌ی سربازان رسانه‌ای این دیار، مقتدرانه و سرافرازانه، یک بار دیگر جانفدایی خودشان در راه ایران و ایرانی را به رخ دنیا کشیدند. عجب لحظه‌ی ویژه‌ای بود.

دعا کردیم دختر دلشکسته، به آرزویش برسد…

مراسم را ادامه دادیم. فائزه خانم زرافشان از میبد یزد شبانه خودش را رسانده بود تا شعری تازه از تنور احساساتش بخواند.

فرشته جان حسن‌زاده که هم ورزشکار و هم پهلوان اخلاق است، با آمدنش به جایگاه شور و شعف با خودش برایمان آورد.

دکتر آتوسا سادات عربانیان، نخبه‌ی علمی و کارآفرین، حس غرورمان را تقویت کرد.

سمیه خانم سیوانی زاد با دختران دهه نودی خود از تأثیر هیات‌های مذهبی گفت.

و نوبت رسید به فهیمه سادات هاشمی‌تبار، دختر دهه هشتادی و جانباز جنگ ۱۲ روزه، که بعد از ۹۰ روز به هوش آمد و متوجه شد پدر و مادرش شهید شده‌اند و خودش نیز ویلچیرنشین شده، اما حرف‌هایی زد که قلب همه‌ی ما را لرزاند.

وقتی فهیمه‌سادات گفت آمده تا به نیابت از پدر و مادر شهیدش که حسرت دیدار حضرت‌ آقا را داشتند، رهبر را ببیند، دل خیلی‌هایمان لرزید و دعا کردیم این دختر دلشکسته به آرزویش برسد که الحمدلله رسید.

از مادر شهیدان باقری نیز تجلیل شد.

حس بی‌نظیر آن لحظات باشکوه

کم‌کم فضای حسینیه حس عجیبی گرفت و رفت‌وآمدهای معنی‌داری شروع شد. خبر آمد که مهیا شو، عزیزتر از جانمان خواهد آمد و آمدند.

بعد از تشریف‌فرمایی رهبر انقلاب، پشت میکروفون رفتم و متنی را از زبان همه زنان ایران خدمت حضرت آقا عرض کردم.

دو سه باری که نگاهشان کردم، وقتی دیدم به نشانه‌ی رضایت از محتوای مطلب لبخند می‌زنند و سر تأیید تکان می‌دهند، خودم را خوشبخت‌ترین مجری دنیا دیدم و عجب حس دلنشین و بی‌نظیری بود آن لحظات باشکوه… خدا را هزاران بار شکر.

 خبرگزاری فارس