تحلیل خبر؛

«خشونت خانگی؛ چالش‌های امنیت زنان در کانادا و ضرورت تغییر رویکرد اجتماعی»

خشونت خانگی و جنسی علیه زنان یکی از چالش‌های جدی و نگران‌کننده‌ در امنیت زنان است که در جوامع مختلف، به‌ ویژه در کانادا، با آن مواجه هستند. بر اساس داده‌های آماری کانادا، مردان به عنوان عاملان اصلی خشونت‌های جنسی شناخته می‌شوند.

خبر اصلی:

«به گزارش phys.org «برخورد قاطع پلیس می‌تواند از بروز خشونت خانگی جلوگیری کند. اکثر جرایم خشونت جنسی و خشونت خانگی در کانادا توسط مردان انجام می‌شود. داده‎‌های آمار کانادا نشان می‌دهد که مردان ۹۹ درصد از تجاوزات جنسی علیه زنان را مرتکب می‌شوند و به طور قابل توجهی بیشتر در معرض تجاوز جنایی، از جمله جرایم خشونت‌آمیز هستند. اگر می‌خواهیم از وقوع خشونت خانگی جلوگیری کنیم، باید با مردان کار کنیم. ما باید با متمرکز کردن توجه و منابع خود بر روی افراد و سیستم‌هایی که باعث آسیب می‌شوند، بار را از دوش بازماندگان برداریم – زیرا هزینه‌های پرورش مجرمان به همه آسیب می‌زند. دولت‌های فدرال و استانی طرح‌های پیشگیری از خشونت را ایجاد کرده‌اند. با این حال، کانادا در حال حاضر یک استراتژی ملی جامع برای مشارکت دادن مردان و پسران برای جلوگیری از خشونت ندارد و هیچ برنامه اقدام جامع دولتی که بر مردان و پسران متمرکز باشد در سطح استانی یا سرزمینی در هیچ کجای کشور وجود ندارد.»

تحلیل خبر:

امنیت زنان یکی از ارکان اساسی توسعه پایدار و عدالت اجتماعی در هر جامعه‌ای است و احساس امنیت در زنان نه تنها به معنای حفاظت فیزیکی از آنان است، بلکه شامل ابعاد روانی، اجتماعی و اقتصادی نیز می‌شود. در جوامعی که زنان از امنیت کافی برخوردار نباشند، مانعی در مشارکت فعال آنها در عرصه‌های مختلف زندگی مشاهده می‌شود. دولت‌ها در تلاش هستند تا این موانع نامرئی را از میان بردارند.

تحقیقات نشان می‌دهد که ناامنی اجتماعی می‌تواند منجر به کاهش اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی در زنان شود، که در نهایت بر کیفیت زندگی آنها تأثیر منفی می‌گذارد. به عنوان مثال، در محیط‌های کاری، عدم وجود امنیت می‌تواند باعث آزار و اذیت زنان شود و آنها را از دستیابی به فرصت‌های شغلی و پیشرفت بازدارد. این وضعیت نه تنها بر زنان بلکه بر کل جامعه تأثیر منفی دارد، زیرا نیمی از جمعیت جامعه نمی‌توانند به طور کامل از توانایی‌ها و پتانسیل‌های خود بهره‌برداری کنند.

خشونت خانگی و جنسی علیه زنان یکی از چالش‌های جدی و نگران‌کننده‌ در امنیت زنان است که در جوامع مختلف، به‌ویژه در کانادا، با آن مواجه هستند. بر اساس داده‌های آماری کانادا، مردان به عنوان عاملان اصلی خشونت‌های جنسی شناخته می‌شوند و ۹۹ درصد از تجاوزهای جنسی به زنان توسط مردان انجام می‌شود. تقریباً ۸۹ درصد از قربانیان تجاوزهای جنسی گزارش‌شده به پلیس، زنان و دختران هستند که این موضوع تصویر غم‌انگیزی از وضعیت امنیت زنان در جامعه ارائه می‌دهد.

تحقیقات اخیر از دانشگاه کلگری نشان می‌دهد که ۷۳ درصد از مردانی که به خشونت خانگی متهم شده‌اند، پیش از این اتهام حداقل یک بار با پلیس در ارتباط بوده‌اند. این یافته‌ها نشان‌دهنده وجود الگوهای رفتاری مشخصی می‌تواند منجر به ارتکاب اعمال جنایی شود و بیشتر موارد خشونت خانگی قابل پیش‌بینی و جلوگیری هستند.

این تحقیق همچنین چهار نوع اصلی متجاوزان خشونت خانگی را شناسایی کرده است: افرادی که هیچ سابقه‌ای با پلیس ندارند، کسانی که فقط سابقه برخوردهای خشونت خانگی دارند، افرادی با سابقه جنایی بدون ارتباط با خشونت خانگی، و در نهایت کسانی که هم سابقه جنایی و هم سابقه‌ای از برخوردهای خشونت خانگی دارند. جالب است بدانید که تنها ۲۷ درصد از متجاوزان قبل از اتهام هیچ‌گونه مواجعه‌ای با پلیس نداشته‌اند. این بدان معناست که بیش از ۷۰ درصد آنها سابقه‌ای در اداره پلیس دارند که خود نشانه‌ای از وجود مشکلات عمیق‌تر اجتماعی و فرهنگی است.

برای مقابله با این معضل اجتماعی، نیاز به تغییر رویکرد است. باید به جای تمرکز بر روی مجازات مجرمان، به پیشگیری اهمیت داد. این امر مستلزم همکاری با مردان جامعه برای تغییر رفتارها و نگرش‌های آنها نسبت به زنان و احیا روابط عاطفی است. همچنین باید خدمات آموزشی، مشاوره و حمایت‌هایی برای مردان فراهم شود تا بتوانند روابط سالم‌تری برقرار کنند. اما نباید از مجازات متجاوزان غافل شد و برای آنها نیز مجازاتهای بازدارند درنظر گرفت.

نظریه‌های مختلفی مانند نظریه یادگیری اجتماعی-شناختی بندورا نیز بر نقش یادگیری رفتارهای خشن تأکید دارند؛ به طوری که کودکان تحت تأثیر محیط خانواده و جامعه ممکن است رفتارهای خشن را یاد بگیرند. پس احتمال این وجود دارد که خشونت به صورت چرخه در بین نسلهای مختلف یک خانواده درحال دست به دست شدن است.  بنابراین باید برای کاهش خشونت خانگی باید یک استراتژی جامع و ملی برای مشارکت مردان و پسران در پیشگیری از خشونت ایجاد شود. بدون چنین رویکردی، تلاش‌ها برای کاهش خشونت خانگی ناکام خواهد ماند و زنان همچنان در معرض خطر خواهند بود.

این آمارها و تحقیقات نشان‌دهنده ضرورت اقدام فوری برای تغییر شرایط فرهنگی و ساختاری هستند تا بتوانیم جامعه‌ای امن‌تر برای زنان بسازیم. امنیت زنان نه تنها به نفع خود آنهاست بلکه به توسعه پایدار جامعه نیز کمک می‌کند.

زهرا ملکوتی‌پور