خشونت خانگی علیه زنان: چرا خانه‌ها امن نیستند؟

زنان زیادی هر روزه در شهرهای مختلف به انواع خشونت خانگی، به ویژه از سوی مردان خانواده، دچار می‌شوند.

نسترن، با چادرش محکم در دست و عینک بزرگش را به چهره‌اش زده، تلاش می‌کند تا بغضش را کنترل کند. اما اشک‌ها به سرعت بر گونه‌هایش می‌غلتند. او ۲۸ساله است و پنج سال از ازدواجش می‌گذرد؛ سال‌هایی که حتی یک لیوان آب خوش از گلویش پایین نرفته و نتوانسته یک نفس راحت بکشد: «تنها چند روز پس از ازدواج، همسرم چهره واقعی‌اش را نشان داد!» او می‌گوید همسرش که ده سال از او بزرگ‌تر است، تا دو سه سال پیش شغل آزاد داشت، اما پس از ورشکستگی شریکش، اخلاقش به شدت تغییر کرد. نسترن ادامه می‌دهد: «هر روز به بهانه‌های مختلف فحش و ناسزا می‌گفت و مرا کتک می‌زد. دیگر جایی سالم روی بدنم ندارم. در این سال‌ها بارها به خانه پدرم رفتم و از آنها خواستم که کمک کنند تا طلاق بگیرم، اما آنها نپذیرفتند و می‌گفتند باید بسازی و بسوزی. طلاق معنایی ندارد. می‌گفتند بچه‌دار شو تا اخلاق او بهتر شود، اما من زیر بار نرفتم چون می‌ترسیدم فرزندم هم مثل من بدبخت شود.» او به اعتیاد همسرش اشاره می‌کند و می‌گوید: «پس از ورشکستگی، دیگر به دنبال کار نرفتیم و تمام دارایی‌مان همین یارانه است که می‌گیریم. گاهی خانواده‌هایمان برایمان چیزهایی می‌آورند، اما روزگارم به شدت تاریک است. نمی‌دانم به کجا پناه ببرم.» اشک‌های نسترن بی‌محابا بر صورتش جاری می‌شود و می‌گوید از این وضعیت خسته شده و دیگر نمی‌خواهد ادامه دهد: «با یکی از دوستانم که وکیل است مشورت کرده‌ام و او قرار است کمک کند تا طلاق بگیرم. البته می‌دانم که وقتی جدا شوم، اوضاع چندان خوب نخواهد بود؛ چون کسی را ندارم که حمایتم کند، ولی به‌هرحال بهتر از تحمل این زندگی است.»

خانه‌هایی که امن نیستند!

نسترن تنها یکی از هزاران زنی است که هر روز تحت خشونت خانگی قرار می‌گیرد. این خشونت‌ها تنها فیزیکی نیستند و می‌توانند شامل بدرفتاری، پرخاشگری، تهدید، کتک زدن، سوءاستفاده جنسی، بی‌توجهی به امور مالی، حبس خانگی و… باشند. بر اساس تعریف سازمان ملل، خشونت خانگی به هرگونه رفتار خشونت‌آمیز مبتنی بر جنسیت که به زنان آسیب جسمی، روحی و روانی وارد کند، اطلاق می‌شود. در سال‌های اخیر، خشونت خانگی افزایش یافته و به یکی از دلایل اصلی تماس افراد با اورژانس ۱۲۳ تبدیل شده است.

خشونت علیه زنان هر روز قربانی می‌گیرد

اگرچه در سال‌های اخیر زنان نسبت به حقوق خود آگاهی بیشتری پیدا کرده‌اند، اما هنوز هم زنان زیادی هستند که تحت خشونت خانگی قرار می‌گیرند. این خشونت‌ها شامل زنان از تمامی طبقات اجتماعی می‌شود و حتی زنان تحصیل کرده و شاغل را نیز در بر می‌گیرد. تبسم یکی از این زنان است؛ او دکتری روان‌شناسی دارد و روزانه به بسیاری مشاوره می‌دهد. هنوز هم وقتی به سال‌هایی که توسط همسرش مورد خشونت قرار می‌گرفت فکر می‌کند، اشک در چشمانش جمع می‌شود. او می‌گوید: «همسرم اعتیاد داشت و به بهانه‌های مختلف من و دخترم را آزار می‌داد. یک بار که من خانه نبودم، او دخترم را از خانه بیرون کرد و در را به رویش بست.» او ادامه می‌دهد: «ده سال انواع خشونت‌ها را تحمل کردم؛ از بی‌احترامی و توهین گرفته تا خشونت عاطفی و کلامی. اما پس از ده سال دیگر طاقت نیاوردم و درخواست طلاق دادم. اگرچه بسیار سخت بود و همسرم هم با من همکاری نکرد، اما پس از یک سال دوندگی، موفق به دریافت طلاق شدم»

قانون چه می‌گوید؟

یکی از راه‌های مقابله با خشونت علیه زنان در قانون مدنی ایران مشخص شده است. بر اساس ماده ۱۱۱۵ قانون مدنی، اگر زنی در منزل مشترک با همسرش مورد آسیب جانی، مالی یا شرافتی قرار بگیرد، می‌تواند خانه همسرش را ترک کند و در این صورت، زن ناشزه محسوب نمی‌شود.

 همچنین بر اساس ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی، حق درخواست طلاق برای زن وجود دارد. هرچند در قانون مجازات اسلامی به شکل خاص به خشونت علیه زنان پرداخته نشده، اما اگر اقدامات صورت گرفته مطابق با موازین این قانون جرم باشد (مثلاً ضرب و شتم)، مجازات و دیه به آنها تعلق خواهد گرفت.

همچنین بر اساس ماده ۶۱۹ قانون مجازات اسلامی، هر کس در اماکن عمومی یا معابر به زنان یا کودکان مزاحمت ایجاد کند یا با الفاظ و حرکات ناشایست به آنها توهین کند، به حبس از دو تا شش ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.

رسانه‌ها گزارش می‌دهند که خشونت علیه زنان می‌تواند عواقب جسمی، روانی و اجتماعی را به همراه داشته باشد و حتی ممکن است به مرگ منجر شود. خشونت علیه زنان نه تنها به خود زنان آسیب می‌زند، بلکه فرزندان آنها را نیز تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، حتی اگر به طور مستقیم مورد حمله قرار نگیرند. مشاهده خشونت می‌تواند منجر به اختلالات خواب، اضطراب و پرخاشگری در کودکان شود. این نوع خشونت همچنین اثرات منفی بر جامعه دارد و هنگامی که زنان از دسترسی به آموزش یا انتخاب حرفه خود محدود می‌شوند، جامعه در حال از دست دادن سهم بالقوه نیمی از جمعیت خود است.

 زنانی که مورد خشونت قرار می‌گیرند، آسیب‌های جسمی و روانی متعددی را تجربه می‌کنند که می‌تواند به غیبت آنها از محل کار و کاهش بهره‌وری شرکت‌ها منجر شود. جامعه همچنین هزینه‌های ناشی از خشونت علیه زنان را در قالب هزینه‌های تأسیس خانه‌های امن، پرونده‌های قضائی، مداخلات پلیس و درمان‌های روانی یا پزشکی تحمل می‌کند.

پارسینه