خرید آمبولانس جبهه‌ها از دسترنج زنان قالیباف نراقی

سکینه ماندنی، بانوی هشتادساله اهل نراق، یکی از چهره‌های فراموش‌نشدنی پشتیبانی مردمی در دوران دفاع مقدس است. او که سه پسرش را به جبهه‌های جنگ اعزام کرد، با تبدیل خانه شخصی‌اش به پایگاهی برای سازماندهی زنان محله، نقشی به‌سزا در پشتیبانی از رزمندگان ایفا کرد.

در خاطرات او، از پخت نان در سه شیفت تا بافت قالی برای خرید آمبولانس، گوشه‌ای از عظمت ایثارگری‌های خاموش زنان این سرزمین روایت می‌شود.

در میان روایت‌های حماسی دفاع مقدس، نقش زنان، نگین درخشانی است که گاه در پس ابرهای تاریخ پنهان مانده است. آنان که خود را در خط مقدم نمی‌دیدند، اما تمامی خطوط پشتیبانی جبهه‌های نبرد را با عشق و استواری بی‌نظیرشان مدیریت می‌کردند.

در دل سخت‌ترین روزهای جنگ، زمانی که آسمان میهن از غرش جنگنده‌ها تاریک می‌شد، نور امیدی در دل آشپزخانه‌ها، مساجد و حسینه‌ها، بیمارستان‌های صحرایی و خانه‌هایی که پایگاه پشتیبانی بودند، می‌درخشید. این نور، حاصل از خودگذشتگی مادران، خواهران و همسرانی بود که سنگرشان را تغییر داده بودند؛ از آغوش خانواده به پشت جبهه‌های ایثار.

آنان در سکوت و بی‌ادعایی، بزرگ‌ترین صحنه‌های مقاومت را خلق می‌کردند. دستان ظریفشان که می‌بایست تنها به نوازش گل و خواندن لالایی مشغول باشد، شبانه‌روز به کار تهیه نان، پختن غذا و بسته‌بندی آجیل برای رزمندگان می‌پرداخت. بوی نان گرمی که از تنورهای جنگی برمی‌خاست، پیام عشق و پشتیبانی بی‌شائبه‌ای بود برای مردانی که در خطوط مقدم، با گرمای عشق آنان، سرمای سنگر را تاب می‌آوردند.

گاهی خبر شهادت عزیزی را می‌شنیدند و اشک‌هایشان را پنهان می‌کردند و با قامتی استوارتر، به کار خود ادامه می‌دادند. خانه‌های آنان به پایگاهی برای جمع‌آوری کمک‌های مردمی تبدیل شده بود؛ از یک قوطی کنسرو تا یک جفت جوراب. هر کدام از این اقلام ساده، حکایت همدلی ملتی بود که زنان، قلب تپنده آن بودند.

امروز که سال‌ها از آن روزهای سخت و مقدس گذشته، یاد و خاطره آن زنان ایثارگر، چون نگینی درخشان بر تارک تاریخ این مرز و بوم می‌درخشد. آنان به ما آموختند که حماسه تنها در میدان رزم خلق نمی‌شود، گاهی در پشت جبهه، با یک نان گرم، یک مرهم دلسوزانه و یک دعای خیر در سحرگاهان، می‌توان بزرگ‌ترین حماسه‌ها را آفرید. روایت فداکاری‌های آنان، برای نسل امروز و فردا، سرمایه‌ای معنوی و درس‌نامه‌ای از عشق بی‌منت به میهن است.

با آغاز جنگ تحمیلی، فضای شهر نراق – که به محلات بالا، پایین و وسط تقسیم می‌شد – یک‌باره دگرگون شد. سکینه ماندنی، که در آن زمان ۴۵ سال داشت و مادر ۹ فرزند بود، در گفت‌وگو با خبرنگار فارس می‌گوید: «بلافاصله پس از شروع جنگ، بانوان فعال نراقی خودجوش گرد هم آمدند و بی‌درنگ کار پشتیبانی از جبهه‌ها را آغاز کردند. این گردهمایی اولیه، به یک حرکت منسجم و گسترده تبدیل شد.»

یکی از اصلی‌ترین فعالیت‌های این بانوان، پخت نان برای رزمندگان بود. ما در سه شیفت مجزا (صبح، ظهر و شب) پخت نان داشتیم. فرآیند از تهیه آرد شروع می‌شد و تا خمیر کردن، پخت نان در تنورهای محلی و در نهایت بسته‌بندی دقیق آن ادامه پیدا می‌کرد. نتیجه این تلاش بی‌وقفه، انباشتن حجم قابل توجهی از نان‌های تازه بود: ماهی یک بار یک کامیون بزرگ به نراق می‌آمد و تمام نان‌های پخته‌شده را جمع‌آوری می‌کرد تا برای رزمندگان لشکر ۱۷ علی ابن ابی‌طالب ارسال شود.

پشتیبانی ما به پخت نان محدود نبود، گروه‌های مختلفی از زنان در محله فعال بودند. خانم‌ها از محله‌های مختلف حتی به حسینیه شهر می‌آمدند و قالی می‌بافتند. یک قالی ۱۲ متری را دو یا سه نفر با هم می‌بافتند. پول حاصل از فروش این قالی‌ها یا مستقیماً به امام جمعه تحویل داده می‌شد تا برای لشکر خرج شود. به خاطر دارم که با پول حاصل از فروش چند تخته قالی ۱۲ متری، بخشی از هزینه خرید یک آمبولانس تأمین شد.

شاید یکی از سخت‌ترین و اثرگذارترین بخش‌های خاطرات شستشوی البسه و پتوهای مجروحان باشد. لباس‌ها و پتوهای زخمی‌ها را به نراق می‌آوردند. ما با خودمان فکر می‌کردیم که اگر کوچکترین چیزی داریم، باید با آن رزمنده شریک باشیم. آنها رفته بودند تا در خط مقدم بجنگند و ما در شهر، حتی اگر خودمان گرسنه می‌ماندیم، هیچ عیبی نداشت. اولویت، امکانات برای آنها بود.

سکینه ماندنی، با پشتکار و ایثار، نمونه‌ای از جامعه بزرگ نراق است که در طول دفاع مقدس، ۹۲ شهید و تعداد زیادی جانباز را تقدیم انقلاب اسلامی کرد. خاطرات او، تصویری زنده از همبستگی، خلاقیت و ایثار بی‌منتهای جامعه زنان ایران در پشت جبهه‌های جنگ است. تبدیل خانه به پایگاه، کار شبانه‌روزی و تبدیل هر دارایی کوچک به حمایتی برای رزمندگان، درسی فراموش‌نشدنی از مدیریت جهادی و مسئولیت‌پذیری اجتماعی است که این بانوان بزرگوار به نسل‌های بعدی منتقل می‌کنند.

خبرگزاری فارس