خانواده؛ کلید تاب‌آوری زنان کارگر

زنان کارگر، با تلاش‌های بی‌وقفه و مسئولیت‌های چندگانه، نه تنها موتور محرکه خانواده‌ها هستند، بلکه نماد صبوری و استقامت در برابر چالش‌های روزمره زندگی به شمار می‌روند.

در تقویم رسمی کشور، روزی به نام کارگر به ثبت رسیده است که به پاس تلاش‌های افرادی است که با دستان خسته از کار، نان زندگی را از دل مشکلات بیرون می‌آورند. در کنار مردانی که در گرمای کارخانه‌ها عرق می‌ریزند و در سرمای کارگاه‌ها به سختی کار می‌کنند، زنانی نیز وجود دارند که بار زندگی را به دوش می‌کشند؛ زنانی که گاه نان‌آور اصلی خانواده هستند و در عین حال نقش مادر، همسر و پرستار عاطفه‌های خانواده را نیز ایفا می‌کنند. این زنان نه‌تنها در عرصه تولید و اشتغال نقش مؤثری دارند، بلکه با صبوری و تلاشی مضاعف، چراغ خانه را نیز روشن نگه می‌دارند.

زنان کارگر در مسیر زندگی خود با چالش‌های متعددی مواجه‌اند که می‌تواند بر سلامت روان، جسم و روابط خانوادگی‌شان تأثیر منفی بگذارد. حضور هم‌زمان در خانه و محل کار، فشارهای زیادی بر آنان تحمیل می‌کند؛ از یک سو، ساعات طولانی کار و مسئولیت‌های شغلی آنان را از فضای خانواده دور می‌سازد و از سوی دیگر، پس از پایان کار، با وظایف خانوادگی متعددی روبه‌رو می‌شوند. این فشار دوگانه گاهی به استرس‌های شدید، فرسودگی روحی و خستگی مفرط منجر می‌شود.

زهرا، یک کارگر ۳۸ساله در یک کارگاه تولید پوشاک می‌گوید: «واقعاً زندگی سختی دارم. کار در کارخانه روزهای طولانی و پر از فشار کاری به دنبال دارد. از طرفی مسئولیت‌های خانه و بچه‌ها روی دوش من است. بعد از یک روز سخت کاری، باید به خانه بروم، غذا بپزم و به بچه‌ها کمک کنم تا تکالیف مدرسه‌شان را انجام دهند. این فشار دوگانه گاهی واقعاً خسته‌کننده است، اما نمی‌توانم از هیچ‌کدام صرف‌نظر کنم. خانواده‌ام به من نیاز دارد.»

فاطمه، کارگر ۴۲ساله یک رستوران، نیز اظهار می‌کند: «ساعات کاری طولانی و شب‌کاری‌ها واقعاً برایم سخت است. وقتی به خانه می‌رسم، بچه‌ها خوابیده‌اند و دیگر فرصتی برای گذراندن وقت با آنها ندارم. تمام تلاشم را می‌کنم تا تعادل را برقرار کنم، اما بعضی اوقات این کار بسیار دشوار است.»

حضور زنان کارگر در محیط‌های شغلی تأثیرات متعددی بر خانواده‌ها دارد. از یک سو، درآمد حاصل از کار زنان می‌تواند به بهبود شرایط اقتصادی خانواده‌ها کمک کند و فشار مالی را کاهش دهد، اما از سوی دیگر، غیبت مادران در خانه ممکن است بر روابط عاطفی اعضای خانواده، به ویژه کودکان تأثیر منفی بگذارد.

مریم، کارگر ۳۰ساله در یک کارخانه تولیدی، می‌گوید: «کار در کارخانه نیاز به تلاش فیزیکی زیادی دارد و وقتی به خانه می‌رسم، احساس می‌کنم توان انجام کار دیگری را ندارم. بچه‌ها به من نیاز دارند؛ ولی باید به کارهای خانه رسیدگی کنم. بعضی شب‌ها واقعاً از خستگی نمی‌توانم توجه کافی داشته باشم و به همین دلیل احساس می‌کنم دختر چهارساله‌ام پرخاشگر شده است.»

سمیه، کارگر ۳۵ساله تولید لبنیات، می‌گوید: «از وقتی شروع به کار کردم، وضعیت مالی‌مان بهتر شده، اما بچه‌ها همیشه گلایه دارند که چرا مثل قبل برای آنها وقت نمی‌گذارم. بعضی روزها حتی نمی‌فهمم کی می‌خوابند یا تکالیفشان را انجام می‌دهند. دلم برای لحظه‌های ساده‌ای مثل شام خوردن کنار هم تنگ شده است.»

لیلا، کارگر ۲۹ساله فروشگاه زنجیره‌ای، بیان می‌کند: «پسر کوچکم خیلی زود دچار اضطراب شد. مدام از من می‌پرسد چرا خانه نمی‌مانم یا چرا مثل مادران دوستانش با او بازی نمی‌کنم. من برای آینده او کار می‌کنم، ولی گاهی احساس می‌کنم الان فرزندم را گم کرده‌ام.»

برای کاهش فشارهای روزمره زنان کارگر، ضروری است که حمایت‌های اجتماعی مانند بیمه‌های اجتماعی، خدمات بهداشتی و روان‌شناختی و شرایط مناسب برای مراقبت از فرزندان در محل کار فراهم شود. این حمایت‌ها می‌توانند به بهبود کیفیت زندگی زنان کارگر و خانواده‌هایشان کمک کنند.

نسرین، کارگر ۴۵ساله نظافتچی، می‌گوید: «شغلم نظافت است و ساعات کاری‌ام معمولاً از صبح زود تا شب طول می‌کشد. در این مدت باید تمام کارهای خانه را هم انجام دهم. وقتی به خانه می‌رسم، احساس می‌کنم بدنم توان تحمل بیشتری ندارد. بعضی روزها مجبورم تمام شب را بیدار بمانم تا بتوانم به کارهای خانه رسیدگی کنم. بچه‌ها نیاز به توجه دارند، اما گاهی اوقات خودم توان رسیدگی به آنها را ندارم. در کنار این‌همه فشار کاری نه بیمه دارم و نه هیچ تضمین شغلی.»

در میان این سختی‌ها و فشارهای زندگی، آنچه می‌تواند باری از دوش زنان کارگر بردارد، همراهی و درک اعضای خانواده است. وقتی همسران، فرزندان یا مادران خانواده، دوشادوش زن کارگر می‌ایستند، خستگی‌ها کمتر و دلگرمی‌ها بیشتر می‌شود و زندگی متعادل‌تر می‌گردد.

دکتر مهنا حسین‌زاده، پژوهشگر حوزه زنان و خانواده، در مورد تأثیر چالش‌های زندگی زنان کارگر بر زندگی خانوادگی‌شان می‌گوید: «وقتی از نگاه ترحمی به زنان خارج شویم و آنان را از دریچه لطافت و ظرافت نگاه نکنیم، آنگاه قضاوتی از واقعیت وجودی زن خواهیم داشت و به این نکته حیاتی پی خواهیم برد که ریشه تعلیم‌وتربیت فرزندان در خانه شکل می‌گیرد و کسری حضور زن یک تأثیر نقصی و چالشی همه‌جانبه خواهد داشت. کار در خانه بدون کمک مردان یا با کمک کم مردان، زیست اختصاصی زن در بارداری، شیردهی و نگهداری فرزند پس از فعالیت سخت و طاقت‌فرسا در محیط کار به یک محیط پرکار دیگر تبدیل می‌شود که بار مضاعفی بر دوش زن خواهد گذاشت و رفته‌رفته به فرسودگی روح و جسم او منجر می‌شود.»

وی در مورد کاهش این فشارهای مضاعف افزود: «مهم‌ترین اولویت، دولت‌ها و سازمان‌های غیردولتی هستند که می‌توانند در راستای افزودن امکانات، خدمات رفاهی و سفرهای تفریحی خانوادگی با اولویت به زنان کارگر شاغل اقدام کنند. همچنین با تشکیل کلاس‌ها و کارگاه‌های لازم، می‌توان به ترمیم و بازسازی روح و جسم آن‌ها و حفظ بنیان خانواده و تحکیم آن کمک کرد. اگر در شیفت‌های کاری فرصت‌های مناسب‌تری برای استراحت و آسایش روحی و روانی آنها فراهم شود، می‌توانیم کاهش آلام و مشقات آنها را شاهد باشیم.»

در نهایت باید گفت زنان کارگر، نماد صبوری، توانمندی و ایستادگی هستند؛ زنانی که در میان هیاهوی کار و زندگی، بی‌ادعا چرخ خانه و جامعه را به حرکت درمی‌آورند. آنان تنها نیروی کار نیستند، بلکه قلب تپنده خانواده و پناهگاه عاطفی فرزندان هستند.

به گفته دکتر حسین‌زاده، برای حمایت از این بانوان، تنها حمایت‌های ساختاری از سوی دولت و نهادهای اجتماعی کافی نیست، بلکه همراهی و همدلی اعضای خانواده، به ویژه همسران، نقش کلیدی در ایجاد تعادل میان مسئولیت‌های شغلی و خانگی دارد. زمانی که مردان خانواده مسئولیت‌های خانه را به درستی تقسیم کنند و فرزندان نیز درک درستی از شرایط مادر داشته باشند، همبستگی خانوادگی تقویت می‌شود و زنان با توان بیشتری می‌توانند نقش‌های متعدد خود را ایفا کنند.

جامعه‌ای که برای آرامش و سلامت زنان کارگر اهمیت قائل باشد و خانواده‌ای که بر پایه تفاهم و مشارکت بنا شود، بی‌شک آینده‌ای روشن‌تر، پایدارتر و انسانی‌تر را پیش روی خود خواهد داشت. رسیدگی به دغدغه‌های زنان کارگر نه‌تنها یک ضرورت اجتماعی، بلکه گامی برای ارتقای کیفیت زندگی همه اعضای خانواده و جامعه است.

جوان آنلاین