یاددشت سردبیر؛

خانم علیدوستی! اتوپیای شما، آرمان‌شهر ما نیست!

خانم علیدوستی! شنا در استخر خصوصی، دستمزدهای میلیاردی از جیب فرهنگیان، سلبریتی نان‌خور سینمای ایران، چهره واقعی شمایی است که با سرخاب سفیداب، دوست دارد خودش را رهبر جدید «زن، زندگی آزادی» معرفی کند.

شما و هم‌فکرانتان، اگر زنی از میان هنرمندان برخلاف میلتان از ایران و رهبری دفاع کند، با دیکتاتورترین وجه ممکن او را با خاک یکسان می‌کنید، اما دم از انفجار و انقلاب برای خواست همه‌ی زنان می‌زنید!
ماجرای خانم الهام چرخنده و ملیکا زارعی (خاله شادونه) را پس از حمایت از رهبری فراموش نکردیم!
در قاموس شما همه آزادند جز آن‌ها که مخالف شما هستند! راستی، خانم علیدوستی، با دلار صد و سی و چند تومانی فکر کنم آب از آب زندگیتان تکان نخورده، پول های دزدی از جیب فرهنگیان در سریال شهرزاد، خوردن هم داشت؟! پیش نیاز کنار مردم ایستادن شبیه آن ها شدن است، نه شنا در استخر خصوصی!

امروز متنی می‌خواندم که خانم «مری هرینگتون» تجربه زیسته خودش را در آرمان‌شهر انگلیسی شما نوشته بود که پس از مطرح شدن ایده «عشق ناب بدون قید» توسط آنتونی گیدنز نتیجه این رهایی، آزادی و شکستن سنت ها که شما از آن دم می زنید، آنی نبود که امثال شولامیت فایرستون انتظارش را داشتند که با رهایی زنان از قیود بدن زنانه، به شکوفایی جنسیت برسیم. او اذعان می کند: «حاصلِ این روند… چیزی بود که امروز آن را بازار جنسی مدرن می‌نامند.»

بله زنان در دسترس بازاری در «سکس مارکت»، غایت ناجنبشی است که با مبارزه مدنی و سیاسی، سودای رهبری آن را دارید. اما اتوپیا و مدینه فاضله زنان ایرانی حریم دارد و ارزش، نه آن اتوپیای خیالی شما که زن را عرضه می‌کند و او را تبدیل به اشیاء و کالاهای زیباسازی شهر می‌کند، به مثابه مبلمان و ساختمان‌های شهری!

خانم علیدوستی!
اتوپیای شما، اتوپیای ما نیست!

مهدیه منافی