تحلیل خبر بین المللی:

حقوق بشر، بازی واژگانی برای کشتن هزاران زن

کشتار زنان و شرایط تراژدی وحشتناک زندگی آن‌ها توسط رژیم فاشیسم و اشغالگر قدس، مفهوم حقوق بشر را بیش از پیش در معرض بازیچه قرار داده و تهی از هرگونه معنی کرده است.
  • خبر اصلی:

«اداره کل رادیو و تلویزیون سوریه بامداد سه شنبه از شهادت صفا احمد مجری تلویزیونی در نتیجه تجاوزات رژیم صهیونیستی به دمشق پایتخت این کشور خبر داد.»

  • تحلیل خبر:

کشتار زنان و شرایط تراژدی وحشتناک زندگی آن ها توسط رژیم فاشیسم و اشغالگر قدس، مفهوم حقوق بشر را بیش از پیش در معرض بازیچه قرار داده و تهی از هرگونه معنی کرده است.

در تعریف لغت امنیت آمده است: در معرض خطر نبودن یا از خطر محافظت شدن، امنیتی که روزانه با کشتن چند زن صورت می‌گیرد و بمباران موشکی که بر سر آنها آوار می‌شود، از کدام نوع امنیت و کدام بند حقوق بشر می باشد؟ واکنش سازمان حقوق بشر به جز ابراز نگرانی و محکومیت لفظی تاکنون چه بوده است؟

آمریکا و فرزند نامشروعش در خاورمیانه که سردمدار دفاع از حقوق زنان هستند به بهانه صلح و دفاع از حقوق زنان وارد خاورمیانه شدند و به مرز این کشورها تعدی کردند و کارنامه طویلی از زن کشی، تجاور و خشونت از خود بجا گذاشتند.

کشتن هزاران زن و کودک و سکوت فمنیست‌ها در این برهه زمانی که بیش از هر زمان دیگری علیه زنان ظلم می‌شود، مبانی و پایه‌های فکری این مکتب را دچار تزلزل می‌کند. زنانی که یک زمان، فریاد تساوی و آزادی‌خواهی لقلقه زبان‌شان بود و شعارهای فمنیستی را به خورد زنان خاورمیانه می‌دادند، اکنون به کشتن هم جنس‌های خود در این بازه زمانی پرداخته و بابت زن‌کشی از سوی جامعه فمنیست مورد تشویق قرار می‌گیرند.

 مبانی نظریه فمینیسم که در ظاهر به دنبال کاهش حداکثری نابرابری جنسیتی است، سیاست‌های جنسیتی اتخاذ شده‌اش بر روابط قدرت و گفتمان جنسیت تمرکز دارد اما در باطن به کشته شدن زنان هم واکنش نشان نمی‌دهد چه برسد به نا برابری جنسیتی!

قطعنامه ۱۳۲۵ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۳۱ اکتبر ۲۰۰۰ تصویب شد، سندی بین‌المللی درباره زنان و صلح و امنیت است. این قطعنامه با ۱۵رای موافق، ۰ مخالف و ۰ ممتنع تصویب شد؛ اکنون و در مقابل میلیاردها انسان، اسراییل به زن‌های غیر نظامی حمله کرده و اقدام به کشتن آن‌ها می‌کند، آیا صلح وجود دارد یا قرارداد فمنیست و لیبرال دموکراسی غرب جهت از بین بردن خانواده، حکومت و در یک کلام نابودی زنان برای فروپاشی حکومت‌ها می‌باشد؟

زنان محور ایستادگی هستند و تا وقتی زنان باشند مقاومت، فلسطین، سوریه و لبنان پابرجاست و برای فروپاشی این حکومت‌ها کافی‌است . حال آن‌که فمنیست‌های به ظاهر مدافع در مقابل این حملات سکوت می‌کنند.

آن‌هایی که در بلوای مهسا امینی هرروز نطق‌های آتشین می‌دادند و نگران حقوق زن در ایران شده بودند اکنون در مقابل کشتن وحشیانه چندهزار زن چرا سکوت کرده اند؟ آیا قرارداد صلح زنان واقعا وجود دارد یا بهانه‌ای جهت به یوغ کشیدن زنان در بند استکبار است؟ اگر وجود دارد چرا فریادی از فمنیست‌های غرب‌زده بلند نمی‌شود؟ اگر صلح اینجا محقق نشود اساسا چه کارکردی در مقام دفاع از حقوق و امنیت زن دارد؟