نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
حافظ شاعر همهی قرون است. غزلسرایی که شمایل تامّ ادبیات ملی است و همهی اقوام را با مضامین عمیق عارفانه و عاشقانهی خود مفخّر ساخته و به هم پیوند داده است. هر کسیکه در فلات ایران اندک پیوندی با زبان و شعر حافظ برقرار کرده، خود را تا ابد ایرانی میداند و به آن افتخار میکند.
زبان و اندیشه حافظ
شمسالدین محمد حافظ شیرازی شاعر قرن هشتم هجری در شیراز زاده شد و بالید و به جانان پیوست. زبان فارسی را هزاران گام به جلو برد و سخن را به اوج خود رساند.
حافظ فقط ارتقا دهندهی شعر نیست بلکه نثر فارسی هم تا ابد مدیون اوست. روش استفادهی او از کلمات به قدری پیشرفته و پر صنعت است که مخاطب خود را قرنهاست متحیر کرده و تمام شاعران پس از خود را به حاشیهی نبوغ خود رانده است.
او بدون شک شاعری است که معیار و عظمت و نبوغ شاعرانه در زبان و اندیشهی ایرانی به شمار میآید.
حافظ، اسلام، ایران
او شاعری دانشور است که جامعه و انسان را به شمولِ تفکر خود درمیآورد و نسبت هر دو را با آسمان و زمین مشخص میسازد. حافظ روح پیوند دهندهی شیخ مصلحالدین سعدی و مولانا جلالالدین بلخی است.
ظرافت و زیبایی و اندیشه و احساس هر دو شاعر بزرگ پیش از خود را در قلمِ پرطنین و سرانگشت غوغاآفرین خود دارد. او یک شاعر قرآنی و به شدت اسلامگرا و در عین حال یک شاعر ملی و وطنی است.
وقتی میگوید: «در خرابات مُغان نور خدا میبینم، این عجب بین که چه نوری زِ کجا میبینم»، به ذهن کمتر کسی میرسد که شاعر با چه ظرافتی به ایرانی بودن خود اشاره دارد و با چه احساس معنوی به جریان مقدس آتش و نور مینگرد.
و این در حالی است که او با افتخار خود را متخلّص به حافظ کرده و به از بر خواندن قرآن کریم با چهارده روایت مجهّز و مسلّح است. سلاح شاعری او قرآن است و عظمت شهودی او از این دریای بیکران وحیانی و روحانی سرچشمه میگیرد.
شاعری وطندار و دیندار که با چراغی در دست راه را برای آیندهی سخن فارسی روشن ساخته است.
حافظ آبروی فقر و قناعت است و در جهان فلکزده و مادی شدهی امروز بازگشت به چشمههای خرد او میتواند مارا از تنگناهای روح و روان آسیب دیده برهاند و امیدی فراوان بیافریند.
حافظ و مقام زن
نکتهی پایانی در این یادداشت نگاه حافظ به زن است. بر خلاف نگرش به اصطلاح هنرمندان مدرن و پست مدرن که زن را به ابزاری برای خلقِ شنیعترین آثار خود در همهی عرصهها تبدیل کردهاند، حافظ برای زن احترامی عرشی قائل است و او را پردهدار حرمِ ستر و عفاف ملکوت میداند. حجاب زن را نگارهای زیبا از برگزیدگی او میسراید و دسترسی انسان به دامن پاک زنانه را ناممکن میشمرد مگر اینکه آن دامن جایگاه پرورش عارفان باشد.
ساکنان حرم ستر عفاف ملکوت
با من راهنشین بادهی مستانه زدند
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعهی فال به نام من دیوانه زدند
از نظر لسانالغیب «زن» گل محبوبی است که هر کسی را یارای دستاندازی به کوی بیمثال او نیست.
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
برحذر باش که سر میشکند دیوارش
مهتا صانعی/ سرویس فرهنگی
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت