جهاد مادرانه؛ از گهواره تا بازارچه تولید

کشف داستان شگفت‌انگیز «جهاد مادرانه» در بیرجند. بازارچه احسان؛ پناهگاه امن ۴۰ مادر کارآفرین که با اراده پولادین، چرخ تولید را به حرکت درآوردند و اقتصاد خانواده را متحول ساختند. بخوانید.

جهاد مادری در دنیای امروز، دیگر تنها در تربیت نسل آینده خلاصه نمی‌شود؛ در بیرجند، مادران ثابت کرده‌اند که توانمندترین اقتصاددانان جامعه هستند.

در میان سوله‌هایی که هنوز منتظر افتتاح رسمی‌اند، در قلب بیرجند (مرکز خراسان جنوبی)، جنبشی خاموش اما پرقدرت در حال شکل‌گیری است. اینجا، «بازارچه احسان»، اولین نمونه ملی از یک ایده حمایتی، نه با بریدن روبان قرمز، که با صدای چرخ خیاطی و بوی پارچه تازه، متولد شده است.

اینجا چراغش را نه برق شهری، که اراده زنانی روشن کرده که سال‌ها زیر بار سنگین مشکلات خم شده‌اند، اما هرگز نشکسته‌اند.

بازارچه «احسان» نخستین نمونه از این طرح در کشور است؛ طرحی که قرار بود تنها مکانی برای کسب‌و‌کار باشد، اما حالا به پناهگاهی امن برای مادرانی تبدیل شده که میان کار و مادری، میان خستگی و امید، معنای تازه‌ای به واژه‌ی استقامت بخشیده‌اند. زنانی که شاید جیب‌هایشان خالی از سرمایه باشد، اما دل‌هایشان سرشار از اراده‌ای است که هیچ بانکی نمی‌تواند آن را بسنجد.

از کارمندی تا کارآفرینی؛ افسانه سرزهی و فلسفه ماهیگیری

رهبر این حرکت، افسانه سرزهی، کارشناسی مددکاری اجتماعی است که سال‌ها پشت میزهای اداری نشست، اما تصمیم گرفت ماهی آماده نخورد؛ او می‌خواست ماهیگیری را بیاموزد. هشت سال است که مسیر تولید را پیش گرفته و امروز، بزرگ‌ترین بازارچه حمایتی خراسان جنوبی را مدیریت می‌کند.

او می‌گوید: «دوست داشتم ماهیگیری را یاد بگیرم، نه اینکه کسی ماهی آماده دستم بدهد.»

این بازارچه، نتیجه همکاری کمیته امداد و شهرداری بیرجند است؛ بستری برای ۴۰ غرفه‌دار، که اغلب سرپرست خانوار یا زنانی هستند که درآمد خانواده‌شان کفاف زندگی را نمی‌دهد. کارگاه‌های تولید پوشاک نوزادی، سیسمونی، زغال‌نسوز و ده‌ها شغل دیگر در کنار هم، نه تنها اقتصاد خانواده‌ها را متحول کرده، بلکه به طور مستقیم برای هر کارفرمای زن، ۲ تا ۳ فرصت شغلی کوچک ایجاد کرده است.

قهرمانانی در میان پارچه‌ها

شاید جذاب‌ترین تصویر این بازارچه، صحنه‌هایی باشد که در هیچ کجای دیگر دیده نمی‌شود. محدثه شعبانی، مادر دو فرزند، هر روز نوزاد هشت‌ماهه‌اش را در آغوش یا کنار گهواره‌ای کوچک در کارگاه می‌آورد و تا عصر پشت چرخ خیاطی می‌نشیند.

افسانه سرزهی با تأکید می‌گوید: «اینجا آدم می‌فهمد این زن‌ها فقط کارآفرین نیستند؛ قهرمان‌اند.»

وام، اراده، و چالش سرمایه در گردش

بسیاری از این زنان با دریافت وام‌های اشتغال (از ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان)، تجهیزات اصلی کار را فراهم کرده‌اند. اما در میان این حرکت بزرگ، یک مانع همچنان پابرجاست: سرمایه در گردش.

افسانه سرزهی با اشاره به قیمت سرسام‌آور ابزار کار (یک چرخ صنعتی ۳۵ تا ۴۰ میلیون تومان) و هزینه مواد اولیه، خواستار تسهیل در حمایت‌ها می‌شود: «اگر حمایت‌ها کمی آسان‌تر شود، ظرفیت این زن‌ها دو برابر می‌شود.»

باورنکردنی است که با وجود کمبودها، همین زنان، چراغ بازارچه احسان را هرگز خاموش نمی‌کنند. برنامه روزانه‌شان نشان از پشتکاری مثال‌زدنی دارد: صبح‌ها برای یادگیری، ظهرها برای تولید، و عصر و شب‌ها برای بازاریابی و ارتباط با مشتری در فضای مجازی. آن‌ها نه تنها کالا تولید می‌کنند، بلکه در حال تولید الگویی جدید از زن ایرانی موفق هستند.

بازارچه احسان، پیش از افتتاح رسمی، چنان فعال شده که کارشناسان کمیته امداد تهران را شگفت‌زده کرده است. این الگو اکنون پیشنهادی برای گسترش در سطح ملی است؛ الگویی که ثابت می‌کند: اگر به زنان توانمند اعتماد شود و مهارتشان جدی گرفته شود، جامعه‌ای توانمندتر و تاب‌آورتر ساخته خواهد شد.

در نهایت، حرف افسانه سرزهی، موتور محرک این داستان است: «من نمی‌توانم همه شهر را عوض کنم. اما اگر حتی از هر هزار نفر یک نفر سرنوشتش تغییر کند، دنیا قشنگ‌تر می‌شود. اینجا هر زنی که به استقلال برسد، یعنی یک آسیب اجتماعی کمتر و یک خانواده سالم‌تر.»

بازارچه احسان، فقط ۴۰ غرفه نیست؛ چهل چراغی است که نشان می‌دهد امید، با دستان توانمند مادران هرگز خاموش نمی‌شود.

خبرگزاری ایرنا