جشن تولد ۱۰ سالگی یک شهید

اما ماجرای جنگ تحمیلی خرداد ماه، این آرزوی کودکانه را ناتمام گذاشت و قرعه به نام بر و بچه‌های گروه دانشجویی «مثل هانیه» افتاد تا میزبان میهمانی تولد شهید «فاطمه سادات ساداتی» شوند.

میزبانی از یک جشن آسمانی

پس از دورهمی صمیمانه با خانواده‌های شهیدان جنگ ۱۲ روزه در چیذر، میزبانان این محفل به دیدن مادربزرگ خانواده ساداتی رفتند. خانواده‌ای که به دلیل دانش و تعهد پدرشان، در نخستین حمله‌های رژیم غاصب آسمانی شدند.

عزمشان را که جزم کردند، همه چیز به سرعت مهیا شد! بچه‌های یک خیریه که قرار بود لوازم‌التحریر به دستشان برسد، میهمان این جشن دخترانه شدند. پیشنهاد تقدیم تالار هم در ثانیه‌های آخر به تحقق آرزوی دخترکی که بدون شک خودش میزبان این میهمانی بود، تبدیل شد.

در این جشن، مولودی‌خوانی و سرود دسته‌جمعی «من دختر ایرانم» در کنار مسابقات شاد از قبیل پرتاب دارت به صورتک ترامپ و نتانیاهو، فضایی شاد و پرانرژی ایجاد کرد. پذیرایی و کیک تولد هم که به جای خود.

سخنران محفل شادی

سخنران این محفل شادی، مادر بزرگ فاطمه سادات بود که یک دنیا حرف از خانواده ساداتی داشت. او با محبت درباره فاطمه سادات گفت: «مادر جان! بابام خیلی کار داره، پروژه داره. وقتی پدرش به خانه می‌آمد، پای بابا را توی خواب می‌بوسید. دست من را هم می‌بوسید. می‌گفتم چرا این کار را می‌کنی؟ می‌گفت: «چون شما بابای منو بزرگ کردید.»

حکایت عشق و مقاومت

حکایت این میهمانی، نقل میراث بی‌زوال نفرت از رژیم صهیونیستی و سپردن عشق به ارزش‌های انسانی به نیکوترین شکل به دختران نوجوان ایران زمین است. همچنین گفتن و شنیدن از «فاطمه سادات» ها که گنجینه‌هایی همیشه زنده هستند و با وجود همه کودکی، حقیقتی بزرگ در وجودشان نهفته است. آنان با لبخندهای معصومشان، با حجاب برترشان که برازنده وجود درونیشان است و با نگاهی که از عمق ایمان می‌درخشد، روایتگر راستین فرهنگ مقاومت و پاکدامنی هستند.

این تولد آغاز راه است

بچه‌ها نامه‌ای هم نوشتند؛ برای هم‌سن و سالانشان در غزه و با فاطمه سادات عهد بستند که رفیق او باشند و پای رفاقتشان بایستند. در پایان هم یک عکس یادگاری کنار مادربزرگی که دلتنگ آغوش گرم و خنده‌های شیرین فاطمه سادات است، ثبت شد.

خبرگزاری فارس