ترجمه تحلیلی؛

توهین کن! بیشتر دیده شو!

تحقیقات تازه دانشگاه بن‌گوریون نشان می‌دهد برخی برندها عمداً با انتشار تبلیغات توهین‌آمیز علیه زنان یا اقلیت‌ها، واکنش روانی معکوسی ایجاد می‌کنند که نه‌تنها به طردشان منجر نمی‌شود، بلکه بخشی از همان گروه هدف را به مشتریان وفادارشان تبدیل می‌کند؛ مکانیسمی نگران‌کننده که مرزهای اخلاقی بازاریابی را زیر سؤال می‌برد.

در گزارشی از پایگاه خبری فیز، در دنیای عجیب بازاریابی، یک پارادوکس شگفت‌انگیز توجه محققان را به خود جلب کرده است.

حال چگونه ممکن است تبلیغات توهین‌آمیز و تبعیض‌آمیز علیه زنان و یا رنگین‌پوستان، دقیقاً باعث جذب بیشتر همان گروه شود؟ تحقیقات دانشگاه بن‌گوریون پرده از این راز روانشناختی برداشته است.

وقتی یک برند علیه گروهی خاص مانند زنان یا اقلیت‌های قومی تبلیغ توهین‌آمیزی منتشر می‌کند، اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ می‌دهد. به جای واکنش خشم و طرد، برخی افراد به طور ناخودآگاه مکانیسم دفاعی جالبی را فعال می‌کنند.

آنها سعی می‌کنند با فاصله گرفتن از گروه مورد توهین، عزت‌نفس خود را حفظ کنند. با گفتن این جمله که من که مثل بقیه این گروه نیستم، آنها سعی در اثبات فردیت خود دارند. اینجاست که همین افراد برای نشان دادن تفاوت خود، به طرفداران پروپاقرص همان برند توهین‌کننده تبدیل می‌شوند!

نکته نگران‌کننده‌تر اینجاست که به نظر می‌رسد برخی برندها عمداً از این تکنیک استفاده می‌کنند. آنها با انتشار تبلیغات جنجالی، دقیقاً همین واکنش روانی را هدف می‌گیرند. این یک بازی خطرناک است که در آن برندها از آسیب‌های روانی گروه‌های آسیب‌پذیر برای سود بیشتر استفاده می‌کنند.

این یافته‌ها برای همه ما پیام مهمی دارد. باید هوشیار باشیم و وقتی با تبلیغ جنجالی مواجه می‌شویم، از خود بپرسیم آیا این یک استراتژی عمدی برای دستکاری احساسات ماست؟ باید بدانیم که افزایش فروش یک برند پس از تبلیغات توهین‌آمیز لزوماً به معنای پذیرش آن برند نیست، بلکه ممکن است نشانه یک واکنش روانی آسیب‌دیده باشد.

ما به عنوان مصرف‌کننده، مسئولیت داریم نسبت به برندهایی که از چنین تکنیک‌هایی استفاده می‌کنند هوشیار باشیم و همچنین نیاز به قوانین سختگیرانه‌تر برای جلوگیری از سوءاستفاده برندها از احساسات مصرف‌کنندگان بیش از پیش احساس می‌شود.

این تحقیق به ما یادآوری می‌کند که روانشناسی مصرف‌کننده بسیار پیچیده‌تر از آن چیزی است که به نظر می‌رسد. شناخت این مکانیسم‌های روانی به ما کمک می‌کند مصرف‌کنندگان هوشمندتری باشیم و فریب بازی‌های روانی برندها را نخوریم. به یاد داشته باشیم که گاهی اوقات محبوبیت یک برند نشانه کیفیت آن نیست، بلکه نشانه موفقیت آن در دستکاری احساسات ماست.