ترجمه اختصاصی؛

ترامپ و انتقام‌جویی سیاسی از زنان و نهادها

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین ایالات متحده، در دوران حضورش در کاخ سفید و پس از آن، رویکردی تهاجمی را در قبال زنانِ منتقد و نهادهای حامی حقوق آنان در پیش گرفت.

این استراتژی که از آن به عنوان انتقام‌جویی سیاسی یاد می‌شود، نه تنها بازتابی از اختلافات ایدئولوژیک اوست، بلکه نشان‌دهنده تلاش سیستماتیک برای تضعیف ساختارهایی است که با گفتمان اقتدارگرایانه او همسو نیستند. ترامپ با ترکیبی از تغییر قوانین، گفتمان تحقیرآمیز، و هدف قراردادن نهادهای دموکراتیک، پروژهای سیاسی را پیش برده که پیامدهای آن فراتر از اختلافات جناحی، به بحرانی برای حقوق زنان و بنیان‌های جامعه مدنی تبدیل شده است.

مکانیسمهای انتقام‌جویی

ترامپ برای تحقق اهداف خود از دو ابزار کلیدی استفاده می‌کند: نخست، بازتعریف سیاست‌های دولتی به شیوه‌ای که نهادهای منتقد را تنبیه کند. برای نمونه، کاهش بودجه برنامه‌های مقابله با خشونت خانگی و بهداشت باروری یا لغو حمایت از سازمان‌های بین‌المللی فعال در حوزه حقوق زنان، بخشی از این راهبرد است.

هرچند جزئیات این سیاست‌ها در اسناد ارائه‌شده به‌صراحت ذکر نشده، اما رویکرد کلی او در تغییر جهت‌گیری‌های سیاسی برای تنبیه مخالفان، در مواضعش نسبت به رسانه‌ها و نهادهای بین‌المللی مشهود است.

دوم، گفتمان تحقیرآمیزی که زنان سیاست‌مدار و روزنامه‌نگار را با عناوینی مانند فمینیست‌های خشمگین یا سیاستمداران ناکارآمد هدف می‌گیرد. این ادبیات نه تنها مشروعیت حضور زنان در عرصه عمومی را زیر سوال می‌برد، بلکه فضایی سمی ایجاد می‌کند که خشونت نمادین را عادی‌سازی می‌نماید.

هدف قراردادن نهادهای دموکراتیک 

ترامپ با حمله به نهادهای مدنی و قانونی، پایه‌های دموکراسی آمریکا را نشانه گرفته است. انتصاب قضات محافظه‌کاری که مخالف حقوق سقط جنین یا برابری جنسیتی هستند، تلاشی برای ایجاد تغییرات بلندمدت در تفسیر قوانین است. این رویکرد در راستای تثبیت تفسیری از قانون اساسی است که با ارزش‌های محافظه‌کارانه همسو باشد. علاوه بر این، توصیف رسانه‌های منتقد به عنوان دشمن مردم، اعتماد عمومی به نهادهای اطلاع‌رسانی را تخریب کرده و فضایی برای سرکوب صدای زنان روزنامه‌نگار فراهم می‌کند.

پیامدها: از قطبی‌سازی تا حذف ساختاری 

این استراتژی به افزایش خشونت نمادین علیه زنان انجامیده است. تحقیر زنان در گفتمان سیاسی، نه تنها آزار آنان در فضای مجازی و واقعی را عادی کرده، بلکه مشارکت سیاسی آنان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. ترس از هدف قرارگرفتن، برخی زنان را از ورود به عرصه عمومی بازمی‌دارد، در حالی که تمرکز بر اختلافات جنسیتی، به جای حل مشکلات ساختاری، جامعه را به سمت قطبی‌سازی سوق می‌دهد.

نمونه‌های اخیر فشارهای بین‌المللی بر رژیم صهیونیستی به دلیل نقض حقوق بشر در غزه، نشان می‌دهد که چگونه بی‌توجهی به ارزش‌های حقوق بشری می‌تواند به بحران‌های انسانی گسترده بینجامد؛ هرچند این مورد مستقیما به حقوق زنان مرتبط نیست، اما الگوی مشابهی از بی‌توجهی به حقوق گروه‌های آسیب‌پذیر را بازتاب می‌دهد.

مقاومت و آینده نامعلوم

اگرچه اقدامات ترامپ با مقاومت نهادهای مدنی، دادگاه‌های فدرال، و جنبش‌های دفاع از حقوق زنان روبرو شده، اما تأثیر بلندمدت این انتقام‌جویی سیاسی نگران‌کننده است. این رویکرد ممکن است الگویی برای رهبران پوپولیست در سایر کشورها باشد تا با شعارهای بازگرداندن نظم سنتی، حقوق زنان را قربانی حفظ قدرت خود کنند. ترامپ با ترکیب سیاست‌گذاری محافظه‌کارانه و گفتمان نفرت‌پراکن، پروژه‌ای را پیش می‌برد که تنها یک اختلاف ایدئولوژیک نیست، بلکه هشداری است درباره تبدیل دموکراسی به ابزاری برای حذف گروه‌های ناهمگون.

گاردین