تحولات فرهنگی عربستان؛ نمادهای ابتذالی که بوی خون کودکان مظلوم می‌دهند

 ورود نمادهای مبتذل فرهنگی غربی به جامعه مذهبی_ سنتی سعودی در قالب برگزاری جشن‌هایی تجمل‌گرایانه و سخیف همچون هالووین و جشنواره‌های مد لباس، نشانه‌ای بارز از این تغییرات مخالف سنت رایج در پرتو تعالیم متعالی اسلامی است.

عربستان سعودی، به‌عنوان سرزمین وحی و مرکزیت دینی جهان اسلام، نقشی ویژه و بی‌بدیل در تاریخ و تمدن اسلامی ایفا کرده است.

این کشور که تجلی دو قطب مقدس اسلام، مکه و مدینه، است، همواره مرکزی برای گردهمایی مسلمانان از اقصی‌نقاط جهان بوده و به‌عنوان نقطه آغازین بسیاری از رویدادهای مهم تاریخی در جهان اسلام شناخته شده و از دیرباز تا کنون کانون وحدت مسلمانان جهان شناخته می‌شود.

از آغاز ظهور اسلام در قرن هفتم میلادی، عربستان به یمن حضور بابرکت پیامبر (ص) و استقامت پیروان راستین ایشان به مرکزی قدرتمند و اثرگذار برای تبادل فرهنگی، علمی و اقتصادی تبدیل شد که تأثیرات ماندگار آن هنوز هم در گستره جهان اسلام به چشم می‌خورند.

در طول تاریخ، تمدن باشکوه اسلامی دربردارنده نقطه عطف‌هایی همچون دوران عباسیان و اوج‌ گرفتن علوم و فنون در عرصه‌هایی چون ریاضیات، پزشکی، فلسفه و هنر، نشانگر عمق و گستره‌ای از دستاوردهای عظیم بشری است که در سایه تعالیم انسان‌ساز قرآن و شریعت جاودان اسلامی پدیدار شده است.

این تمدن غنی، با احترام ویژه به علوم و دانش و تشویق مسلمانان به کنکاش و غور برای دستیابی به روح حقیقت، اقداماتی را پیش گرفت که بسیاری از دستاوردهای نوآورانه و بارز علمی و فکری عصر حاضر مرهون خدمات متقابل مسلمانان آن دوره است.

با این پیشینه پربار و سازنده، در دوران معاصر، عربستان سعودی با چنین موقعیت استراتژیکی در سطح خاورمیانه، دستخوش تغییرات چشمگیر تحولی اجتماعی و فرهنگی گسترده‌ای شده که این تغییرات ناگوار و مخرب گاه در تناقض با ریشه‌های اسلام و فرهنگ اصیل و پویای عربی به نظر می‌رسند.

 ورود نمادهای مبتذل فرهنگی غربی به جامعه مذهبی_ سنتی سعودی در قالب برگزاری جشن‌هایی تجمل‌گرایانه و سخیف همچون هالووین و جشنواره‌های مد لباس، نشانه‌ای بارز از این تغییرات مخالف سنت رایج در پرتو تعالیم متعالی اسلامی است.

 برگزاری این‌گونه مراسم شنیع که به طور ذاتی با فرهنگ بی‌ریشه و منحط غرب پیوند دارند، نشان‌دهنده تلاش فاسد حکومت واداده سعودی برای مدرنیزه کردن غیرمسئولانه جامعه و گشودن درهای تعامل بی‌توجه به ارزش‌ها با جهان استعماری است.

اما این تغییرات با انتقادات تند و مقاومت‌هایی شجاعانه از سوی گروه‌های محافظه‌کار و دین‌مدار جامعه روبرو شده که این اقدامات بی فکرانه و غیرموجه را تهدیدی مخرب برای هویت افتخارآمیز فرهنگی و دینی خود می‌دانند.

در پی این تحولات منفعلانه، برخی از ناظران آگاه و منتقدان دقیق، این تغییرات بی‌ثبات را نشانه‌ای از “غرب‌زدگی” در میان حاکمان خودکامه سعودی می‌دانند؛ غرب‌زدگی‌ای که غالباً به معنای پذیرش بی‌چون و چرای سبک و سیاق مادی‌گرا و فرسایشی زندگی غربی و فاصله ‌گرفتن از ارزش‌های اصیل اسلامی و عربی تعبیر می‌شود.

منتقدان تحلیل‌گر تحولات خاورمیانه بر این باورند که توجه بیش از حد به مظاهر اغواکننده فرهنگی غرب و صرف مخارج گزاف برای جشن‌ها و سرگرمی‌ها، به‌ گونه‌ای نشان از عدم توجه عمدی به مسائل حساس و اساسی‌تری است که جوامع مسلمان و عرب به‌ ویژه پس از «طوفان الاقصی» با آن مواجه‌اند.

یکی از این مسائل استراتژیک مهم، بحران‌های چالش‌برانگیز منطقه‌ای به‌ویژه در فلسطین و لبنان است. در یک سال‌ اخیر، جنایات ددمنشانه و حملات سگ هار اسرائیل به غزه و لبنان، و به طور اخص کشتار وحشیانه و غیرانسانی بی‌رحمانه و مظلومانه کودکان و زنان بی‌دفاع، موجی هم‌بستگی بخش از نگرانی و خشم و انزجار را در میان مسلمانان و افکار عمومی آزادی‌خواه جهانی برانگیخته است.

در این راستا، انتظار می‌رود که کشورهای مسلمان و عربی به‌ ویژه عربستان سعودی به‌ عنوان یکی از مهم‌ترین و قدرتمندترین کشورهای منطقه، نقشی فعال و حمایتی در قبال این بحران‌ها ایفا کند.

اما واقعیت تلخ این است که سیاست‌های خارجی عربستان سعودی، به دلایل واهی مختلفی از جمله روابط پیچیده و ناهمخوان سیاسی و اقتصادی با برخی از قدرت‌های  سلطه‌گر جهانی، در برخی موقعیت‌های حساس منجر به اتخاذ مواضعی منفعلانه و حتی حمایت‌آمیز نسبت به اقدامات تجاوزگرایانه رژیم غاصب اسرائیل شده است.

 این مواضع سست و غیرعادلانه، احساسات تحریک‌شده عمومی را جریحه‌دار کرده و باعث شده تا بسیاری آزاد اندیشان، حکومت غرب‌گرای سعودی را به بی‌تفاوتی و حتی همکاری ضمنی با شبکه توطئه‌گر استکبار جهانی متهم کنند.

بی‌تفاوتی مغرضانه عربستان سعودی و چند کشور عربی دیگر در مواجهه با ظلم آشکار و ستم فجیعی که بر مردم مقاوم فلسطین و لبنان روا می‌شود، سبب شده است تا شکاف‌های بارز و اختلافات پایدار عمیقی میان کشورهای عربی منطقه و مسلمان جهان به وجود آید.

بسیاری از تحلیل‌گران منطق‌گرا معتقدند که این رویکرد غرض‌ورزانه، فرصت‌های بزرگ و استثماری را برای قدرت‌های دیکتاتور خارجی جهت نفوذ و کنترل بیشتر بر اوضاع ناامن منطقه فراهم می‌کند و به‌نوعی به استمرار فاجعه‌آمیز بحران دامن می‌زند.

در این ‌بین، میان جهان متفرق اسلام نیز اختلاف ‌نظرهایی فاحش در خصوص نقش توسعه‌دهنده واقعی کشورهای غیرمتحد عربی و مسلمان در حمایت فراگیر از مردم شجاع و مظلوم فلسطین و لبنان وجود دارد.

برخی از کشورهای منطقه و گروه‌های حامی، همواره به عربستان به‌ عنوان یک کشور قدرتمند تسلیحاتی و ثروتمند عربی امید داشته‌اند تا با اتخاذ به‌ موقع مواضع قاطعانه، امکان مؤثر تغییرات ملموسی را در سطح بین‌المللی پدید آورد.

از سوی دیگر، بسیاری از مردم مبارز و غیور و پیشرو جریان‌های فعال در دنیای بیدار اسلام انتظار دارند که حکام منفعل عربستان سعودی باتوجه‌ به مسئولیت‌های مقدس مذهبی و تاریخی خود، به‌ عنوان یک رهبر متحدکننده در جهان اسلام عمل نموده و نه‌تنها برای حفظ منافع استراتژیک خود، بلکه برای دفاع مؤمنانه از حقوق انسانی و ارزش‌های متعالی و مؤثر اسلامی و حمایت همدلانه از مردم مظلوم فلسطین و لبنان اقدام کند.

با این تفاسیر، تغییرات ناکارآمد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در عربستان سعودی و منطقه خاورمیانه به وقوع پیوسته است، آیینه چند بعدی و‌ تمام نمایی از پیچیدگی‌ها و چالش‌های خطرآفرینی است که دنیای متزلزل امروز اسلام با آن روبرو است.

همگرایی متعادل و سازنده میان سنت و مدرنیته، استقرار پایدار و قانون‌مدارانه استقرار عدالت و پاسخ در لحظه به نیازهای اساسی و جمعی جوامع مسلمان و مسئولیت‌پذیری شفاف و قاطع در قبال بحران‌های دلخراش انسانی و ناگوار اخلاقی، همگی مسائلی هستند که نیازمند درک عمیق و واکنش‌های متعهدانه از سوی حکومت‌ها و ملت‌های اسلامی در جهان امروز است.