تحلیل علامه طباطبائی از تاریخ تحقیر زنان

قوانین اسلام برخلاف قوانین بشری براساس تجربه نیست، بلکه بر مصالح و مفاسد واقعی بشر استوار است و برای درک ارزش این قوانین باید وضعیت ملت‌های گذشته و حال را مورد بررسی قرار داد تا برتری اسلام آشکار شود.

مرحوم علامه طباطبائی، صاحب تفسیر بزرگ المیزان، در تفسیر بخشی از آیات ۲۴۲-۲۲۸ بقره موضوع «حقوق و شخصیت و موقعیت اجتماعی زنان از نظر اسلام و دیگر ملل مذاهب» را مورد بررسی قرار داده‌اند.

بخش اول

«از آنجائی که قانونگذار قوانین اسلام، خدای تعالی است همه می‌دانیم که اساس قوانینش (مانند قوانین بشری) بر پایه تجارب نیست، که قانونی را وضع کند و بعد از مدتی به نواقص آن پی برده ناگزیر لغوش کند.

بلکه اساس آن مصالح و مفاسد واقعی بشر است.

چون خدا به آن مصالح و مفاسد آگاه است، لیکن به حکم «تعرف الاشیاء باضدادها»، ما برای درک ارزش قوانین الهی چه بسا نیازمند باشیم به اینکه در احکام و قوانین و رسوم دائر در میان امتهای گذشته و حاضر تامل و دقت کنیم.

از سوی دیگر پیرامون سعادت انسانی بحث کنیم و به دست آوریم که به راستی سعادت واقعی بشر در چیست؟

و آنگاه نتیجه این دو بررسی را با یکدیگر تطبیق کنیم تا ارزش قوانین اسلام و مذاهب و مسلک‌های اقوام و ملت‌های دیگر را به دست آوریم.

و روح زنده آن را در بین ارواح آن قوانین متمایز ببینیم.

و اصلا مراجعه به تواریخ ملل و سیر در آنها و بررسی خصائل و مذاهب ملل عصر حاضر برای همین است که به قدر و منزلت اسلام پی ببریم، نه اینکه احتمال می‌دهیم در اقوال گذشته و معاصر، قانون بهتر و کامل‌تری هست و می‌خواهیم به جستجوی آن برخیزیم.

به همین منظور مساله را از چند نقطه نظر مورد بحث قرار می‌دهیم.

۱ـ اینکه زن در اسلام چه هویتی دارد؟ و هویت زن را با هویت مرد مقایسه کنیم.

۲ـ زن در نظر اسلام چه ارزش و موقعیتی در اجتماع دارد، تا معلوم کنیم تأثیر زن در زندگی بشریت تا چه حد است؟

۳ـ اینکه در اسلام چه حقوق و احکامی برای زن تشریع شده است؟

۴ـ آن احکام و قوانین بر چه پایه ای بوده است؟

و همانطور که گفتیم برای روشن تر شدن بحث ناگزیریم آنچه را که تاریخ از زندگی زن در قبل از اسلام ضبط کرده پیش بکشیم و در آن نظری بکنیم.

ببینیم اقوام قبل از اسلام و اقوام غیر مسلمان بعد از اسلام تا عصر حاضر چه اقوام متمدن و چه عقب افتاده، با زن چه معامله ای می‌کردند؟

و معلوم است که بررسی تاریخی این مساله بطور کامل از گنجایش این کتاب بیرون است، ناگزیر شمه‌ای از تاریخ را از نظر می‌گذرانیم و می‌گذریم.

زندگی زن در ملت‌های عقب مانده

زندگی زن در امت‌ها و قبائل وحشی، از قبیل ساکنین افریقا و استرالیا و جزائر مسکون در اقیانوسیه و امریکای قدیم و غیر اینها نسبت به زندگی مردان نظیر زندگی حیوانات اهلی بود، آن نظری که مردان نسبت به حیوانات اهلی داشتند همان نظر را نسبت به زن داشتند و به زنان با همان دید می‌نگریستند.

به این معنا که انسان به خاطر طبع استخدامی که در او هست همانطور که این معنا را حق خود می‌شمرد، که مالک گاو و گوسفند و شتر و سایر حیوانات اهلی خود باشد و در آن حیوانات هر نوع تصرفی که می‌خواهد بکند و در هر حاجتی که برایش پیش می‌آید به کار ببندد.

از مو و کرک و گوشت و استخوان و خون و پوست و شیر آن استفاده کند، و به همین منظور برای حیوان طویله می‌ساخت، و حفظش می‌کرد، و نر و ماده آنها را به هم می‌کشانید تا از نتائج آنها هم استفاده کند، بار خود را به پشت آنها می‌گذاشت و در کار شخم زمین و کوبیدن خرمن و شکار آنها رابه کار می‌گرفت.

و به طرق مختلف برای کارهای دیگر که نمی‌توان شمرد، حیوانات را استخدام می‌کرد.

و این حیوانات بی‌زبان از بهره‌های زندگی و آنچه که دل‌هایشان آرزو می‌کرد از خوردنی و نوشیدنی و مسکن و جفت‌گیری و استراحت آن مقدار را دارا بودند که مالکش در اختیارش بگذارد و انسان هم آن مقدار در اختیار حیوانات می‌گذاشت که مزاحم و منافی با اغراضش نباشد.

او این حیوانات را تسخیر کرد تا به زندگی او سود رساند، نه اینکه مزاحم زندگی او باشد.

برخورد انسان با حیوانات در ملت‌های عقب افتاده

و به همین جهت بسیار می‌شد که بهره‌کشی از آن زبان بسته‌ها مستلزم رفتاری می‌شد که از نظر خود آن حیوانات بسیار ظالمانه بود و اگر حیوان زبان می‌داشت و خودش ناظر در سرنوشت خود بود فریادش از این زورگوئی‌های عجیب بلند می‌شد.

چه بسیار حیوانی که بدون داشتن هیچ جرمی مظلوم واقع می‌شد و چه بسیار حیوان ستم‌کشی که از ظلم صاحبش به استغاثه در می‌آمد و امروز هم در می‌آید و کسی نیست که به دادش برسد.

و چه بسیار ستمکاری که بدون هیچ مانعی به ظلم خود ادامه می‌دهد، چه بسیار حیواناتی که بدون داشتن هیچگونه استحقاق زندگی لذت‌بخشی دارند و تنها به خاطر اینکه سگ خوش‌قواره‌ای است از کاخ‌‌ها و بهترین ماشین‌ها و بهترین غذاها برخوردار باشند.

و فلان اسب فقط به خاطر اینکه نژاد خوبی دارد در ناز و نعمت به سر برده و در مساله تخم گیری از او استفاده کنند.

و بر عکس چه بسیار حیواناتی که بدون هیچ تقصیری در سخت‌ترین شرایط زندگی کنند و مانند الاغ باربر و اسب عصاری، دائما در زحمت و سختی باشند.

حیوان برای خودش هیچ حقی از حقوق زندگی ندارد و در سایه حقوقی که صاحبش برای خودش قائل است زندگی می‌کند.

اگر کسی پای سگی و یا اسبی را بشکند از این نظر تعقیب نمی‌شود که چرا حیوان بی‌زبان را آزردی و حق او را پایمال ساختی؟

بلکه از این نظر تعقیب می‌شود که چرا به صاحب حیوان ضرر رساندی و حیوان قیمتی او را از قیمت انداختی.

همه اینها برای این است که انسان، زندگی و هستی حیوانات را دنباله‌روی زندگی خود و فرع هستی خود می‌داند و ارزش جایگاه آنها را طفیلی ارزش وجودی خود می‌شمارد.

خبرگزاری رسمی حوزه