نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
حدود دو سوم از زنان ایرانی به صورت تمام وقت خانه دار هستند و یکی از عوامل موثر بر اعتماد به نفس در آنها، قضاوت جامعه نسبت به کار آنها یعنی خانهداری است. در آموزههای دینی بر ارزش و اهمیت مادی و معنوی خانهداری تأکید شده است و این روزها نیز شاهد تلاش دستگاههای دولتی برای به رسمیت شناختن خانه داری بهعنوان یک شغل و بهبود وضعیت زنان خانهدار هستیم. به صورتی که بیمه خانه داری از نظر ارائه مزایا و مواهب بازنشستگی به صورت اختیاری در دستور کار بیمههای اجتماعی کشور قرار گرفته است.
با این حال در ساحت رسانه این موضوع قدری متفاوت دیده میشود. رسانهها قدرتمندترین مرجع برای شکلدهی و انتقال تفکرات، هنجارها و ارزشهای جامعه محسوب میشوند که هم تحت تأثیر واقعیت قرار دارند و هم بر واقعیت تأثیر میگذارند. در چند سال اخیر متد بازنمایی زن در رسانه تغییر کرده است و در بازنمایی زنان در رسانه، سوژههایی از زنان فعال در اجتماع را مشاهده میکنیم که از نظر تحصیلی در ردههای بالایی قرار دارند، در ردههای بالای حکمرانی شاغل هستند و به صورت موثر و فراگیر فعالیت میکنند.
اما نکته قابل توجه این است که این افزایش تحصیلات و فرهیختگی، در اغلب موارد تنها در رابطه با زنان شاغل روایت شده است، گویی هیچ تغییری در وضعیت بانوان خانهدار رخ نداده است و همچنان روایت رسانه از خانهداری بر نمایش کلیشههای سنتی تکیه دارد.
در رابطه با این موضوع با دکتر اعظم راودراد، عضو هیأت علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران به گفتگو نشستیم که در ادامه مشروح بخش اول آن را میخوانید.
کلیشه زن خانهدار در تفکر فیلمنامهنویسها
یکی از موضوعات مهم حوزه زنان، نحوه بازنمایی رسانه از هویت زن و اقشار مختلف زنان است. به اعتقاد شما سیمای «زنان خانهدار» چگونه در سینما و رسانهی کشور ما نشان داده شده است و آیا این تصویر با واقعیت اجتماعی خانهداری امروزی مطابقت دارد؟
مسئله زنان خانهدار خیلی وقت است که فکر مرا به خود مشغول کرده است. چون من در حوزه سینما کار میکنم و کار اصلی من جامعهشناسی هنر و سینما است و هنگام تماشای فیلمها به نقشهای زنانهای که میبینم، توجه میکنم. یکی از این موارد زنان خانهدار هستند که اغلب با ویژگیهایی نمایش داده میشوند که با شناختی که من در اطراف خودم از زنان خانهدار دارم، فرق میکند. به عبارتی میتوان گفت: گویا یک کلیشه و تفکر خاصی درباره اینکه خانهداری چه خصوصیاتی دارد، از پیش وجود دارد. برخی از کارگردانها هم که قصد ساختن فیلم را دارند، شخصیت زن خانهدار را طبق همان کلیشهای که در ذهنشان وجود دارد، انتخاب میکنند. به همین دلیل به یکی از دانشجوهایم، خانم فاطمه حاصلی پیشنهاد دادم که شما بیا واقعیت خانهداری در جامعه را با روش بازنمایی آنها در فیلمها مقایسه کن و ببین که آیا فاصلهای وجود دارد و چه تفاوتهای اساسی بین واقعیت و بازنمایی رسانه از خانهداری وجود دارد؟
دلیل اولی که به بررسی این موضوع علاقهمند شدم این بود که اگر دو آمار خیلی مختصر را در نظر بگیریم، یکی تعداد زنان در تحصیلات عالی و یکی نرخ مشارکت اقتصادی زنان؛ آخرین آمار اشتغال زنان نشان میدهد که ۱۵ درصد از آنها شاغل هستند. بنابراین اکثر زنان یعنی حدود ۸۵ درصد خانهدار هستند. از سوی دیگر ما میزان تحصیلات زنان در آموزش عالی را داریم که نرخ صعودی داشته است؛ یعنی از ۵۰ درصد به ۵۷ درصد رسید و تا ۶۲ درصد افزایش پیدا کرد. سال ۹۵ یا ۹۶ بود که سهمیه بندی به فکر سیاستگذاران رسید که اگر وضعیت اینطور ادامه پیدا کند، زنان آموزش عالی را اشغال میکنند! با وجود سهمیه بندی سال ۱۴۰۲ باز هم ۶۱ درصد از قبولیهای کنکور دختران بودند. حالا شما این دو آمار را با هم مقایسه کنید. دلیل اینکه این موضوع برای من سوال شد، همین تفاوت آمار بود. میگفتم این همه زن تحصیل میکنند، ما نتیجهاش را کجا باید مشاهده کنیم؟
مشارکت مردان در کارهای خانه در نسل جدید بیشتر پذیرفته شده است
آماری که در سال ۹۵ منتشر شده، نشان میدهد ۶۳٫۲ درصد از زنان ما خانهدار، ۱۶٫۱ درصد شاغل و ۱۵ درصد نیز محصل هستند. طبق تعریف مرکز آمار، «خانهدار» به همه زنانی که در هفت روز گذشته پیش از مراجعه مأمور آمارگیری بیکار یا شاغل نبوده و به خانهداری در منزل خود مشغول بودهاند، اطلاق میشود. آمارهای سال ۱۴۰۰ نشان میدهد تعداد زنان خانهدار ۲۱ میلیون نفر است. ۱۸ درصد از این زنان بیسواد هستند، ۱۷ درصد دارای تحصیلات ابتدایی، ۱۲ درصد دارای تحصیلات راهنمایی، ۹ درصد دارای تحصیلات متوسطه، ۲۳ درصد دارای تحصیلات دیپلم و ۲۰ درصد نیز تحصیلات عالی دارند که البته رنج سنی این زنان از ۱۰ سال تا بالای ۶۵ سال را در بر میگیرد. با این حال میانگین سنی زنان خانه دار ایرانی ۴۰ سال است.
این نکته مهمی است که بیشتر زنان ما خانهدار هستند و اغلب آنها از قشر جوان جامعه و دارای تحصیلات عالیه هستند. مادرهای ما کمتر به دانشگاه میرفتند، اما برای جوانان امروز روتین زندگی روزمره شده که حتماً پس از مدرسه به دانشگاه میروند. بنابراین زنان جوان در سالهای اخیر بیشتر تحصیلات خود را در دانشگاه ادامه میدهند؛ حالا حداقل در مقطع لیسانس اما بالاتر از آن را هم دارند. بنابراین وقتی ما میدانیم زنان خانهداری هستند که تحصیلات دانشگاهی دارند؛ انتظار داریم که آنها در کارهای خیریه فعالیت داشته باشند، اهل توسعه دادن ارتباطات اجتماعی خودشان باشند، اهل فعالیتهای اجتماعی باشند، اهل مطالعه باشند و کارهای مختلفی را در خارج از محیط خانه انجام بدهند که البته لزوماً درآمدزا نیست. این برداشت از خانهداری به این معنا نیست که زنان نسبت به سرنوشت جامعه خود بیاعتنا هستند، بلکه حیات اجتماعی جامعه برایشان اهمیت دارد. همچنین انتظار میرود که در خانه هم نوع مادری و همسری آنها و روابطشان با اعضای خانواده گستردهتر، کیفیتر و توسعه یافتهتر باشد.
کلیشههای زمان قدیم مثلاً دعوای عروس و مادر شوهر، مدتها است که در واقعیت زندگی معنای خودش را از دست داده است. نمیگویم عروسها و مادر شوهرهایی نیستند که دعوا کنند ولی آن کلیشهای که در گذشته انگار دعوای بین عروس و مادر شوهر روتین زندگی روزانه بود، الان دیگر نیست. در خیلی از موارد هم مثل برعکس شدن پدرسالاری به فرزند سالاری، این هم ممکن است برعکس شده باشد. بنابراین آن کلیشهها مطمئناً در سطح جامعه تغییر کرده است. اما این تغییرات را از کجا میفهمیم؟
خانم حاصلی در پایاننامه خودش، پژوهشهای کیفی و آماری مربوط به زنان خانهدار را مطالعه کرده و مجموعاً نتایجی از پژوهشهای پیشین و آمار گرفته است. جمعبندی آنها این میشود: زنان خانه دار همگی از کار خود ناراضی هستند، به این معنا که با انتخاب خودشان خانهداری را انتخاب نکردهاند.
اغلب زنان خانهدار، خانهداری را کاری زمانبر، پر زحمت و دشوار میدانند که در انزوا و پایان ناپذیر است. این در انزوا بودن معنای خاصی دارد. یعنی خودشان میفهمند که در انزوا قرار دارند، خانواده و جامعه قدر زحمات آنها را نمیدانند و از تلاشهای آنها تشکر نمیشود. بنابراین خانهداری به زنان خانهدار، هویت مثبتی نمیدهد. بلکه اغلب آنها به علت تغییر رویکرد جامعه نسبت به خانهداری، احساس نارضایتی میکنند. رویکرد جامعه هم به خانهداری تغییر کرده است. جامعه به زنان شاغل ارج بیشتری میگذارد تا زنان خانهدار.
«خانهداری» در انزوا است و پایانناپذیر است
مثلاً یکی از آشنایان ما منشی دکتری بود. میگفت خانمهایی که میآمدند و میخواستند برایشان پرونده تشکیل بدهم، وقتی میپرسیدم وضعیت اشتغالتان چیست؟ آنهایی که شاغل بودند، بلند یا معمولی میگفتند شاغل. اما آنها که خانهدار بودند به من نزدیک میشدند و آرام میگفتند خانهداری. یعنی معلوم بود که خانهداری را ضعف خودشان میدانستند. خیلی از وقتها یک عده به خاطر ازدواج و بچهدار شدن و درگیریهای خانوادگی، اشتغال را پیگیری نمیکنند ولی بعداً پشیمان میشوند. در بعضی از تحقیقها از زنان خانهدار پرسیدند که اگر به گذشته برمیگشتید و دوباره قرار بود انتخاب کنید که شاغل باشید یا خانهدار چه میکردید؟ اغلبشان میگفتند اگر به گذشته برمیگشتیم شاغل میشدیم.
زنان خانهداری که روابط همسری خوبی دارند و از زندگیشان راضی هستند، نگرششان نسبت خانهداری مثبتتر است. نیمی از زنان متمایل به پرداخت دستمزد در مقابل خانهداری هستند. یعنی دوست دارند دستمزد بگیرند و آن را کاری واقعی میدانند. در حالی که در سالنامههای آماری، خانهدارها جزو بیکارها شناخته میشوند و خانه داری شغل محسوب نمیشود.
نقطه مشترک دیگر تحقیقات در ایران حاکی از تغییر نگرش نسبت به نقشهای جنسیتی از رویکرد سنتی به رویکردی مدرن است. اشتغال و تحصیلات زنان سهم مهمی در این تغییر نگرش داشته است. نسل جوان نسبت به تقسیم کار و مشارکت مردان در کارهای خانه دیدگاه مثبتتری دارند. یعنی دیگر خانه داری را صرفاً وظیفه خودشان نمیدانند. حتی اگر خانهدار هستند، معتقد هستند مردان هم میتوانند در این زمینه مشارکت داشته باشند. اما زنان با سن بالاتر خانه داری را صرفاً وظیفه زنان میدانند.
این، آن حرفی است که امروز میخواهیم درباره فیلم و سینما بزنیم. زنان خانهدار خودشان میدانند در چه شرایطی هستند یعنی خودآگاهی دارند. مثل قدیم نیست که شماری از مادرهای ما فکر میکردند، ما همینطوری به دنیا آمدیم و باید زندگی کنیم و بعد هم از دنیا برویم. یعنی دنبال هیچ دلیلی نمیگشتند. اما زنان خانهدار امروز دنبال دلیل میگردند. برای اینکه درس خواندند، تحصیل کردند و میدانند هر چیزی دلیلی میخواهد. زنان دنبال انگیزه میگردند و دغدغه و مسئله دارند.
تلاش زنان خانهدار برای معرفی هویت خود در فضای مجازی
باز یک تحقیق دیگری بود که بازنمایی زنان در فضای مجازی را مطالعه کرده بود. اما به تصویر خود زنان کاری نداشت. به اشیایی که در فضای مجازی به نمایش میگذاشتند کار داشت. یکی از یافتههای خیلی جالب آن تحقیق، این بود که زنان خانهدار دارند برای خودشان در فضای مجازی هویت میسازند. یعنی نشان میدهند خانهداری آنقدرها که شما فکر میکنید بیکیفیت و ضعیف و غیرقابل ارج گذاشتن نیست. خانه داری هم یک روش است. آدم میتواند خانهداری خودش را ارتقاء بدهد و در عین حال از زندگیش لذت ببرد. یعنی میتواند انتخابش کند.
«به همین سادگی» بهترین نمونه برای دیده نشدن زن خانهدار
یعنی خودشان تلاش میکردند هویتی برای خودشان بسازند و نشان بدهند فعالیت خانهداری چقدر پیچیدگی، سختی، تنوع و در عین حال جذابیت دارد. جذابیتهایش هم مانند خود خانهداری پایان ناپذیر است؟ یعنی این گروه از زندگی خود و فعالیت خانهداری راضی هستند؟
بله. اینها فرق دارند با آن زنان خانهدار کلیشهای که بر اساس نظریه لپاتا گفته میشود زن خانهدار محدود که جلوتر در خلال گفتگو دربارهاش کامل توضیح میدهم. اینها خودآگاه هستند و دارند سعی میکنند زندگی خودشان را آنطور که میخواهند بسازند و پیش ببرند. حالا آن تحقیق این را نمیگفت ولی خود من میگویم به این خاطر که بسیاری از اینها تحصیل کرده هستند و میدانند که چگونه میتوانند مسیر زندگیشان را تعیین کنند. به هر حال اینها یافتههایی از واقعیت است؛ زنان خانهدار میخواستند که قدرشان دانسته شود و معتقد بودند قدرشان دانسته نمیشود. این قدر دانسته نشدن آنقدر طبیعی و عادی شده که ما اصلاً در زندگیمان نمیبینیم.
فنای نمادین زن خانهدار در سینما
یعنی زنان خانهدار فقط در قالب یک تیپ نمایش داده میشوند و این تنوع نشان داده نمیشود؟
بله. البته چون وضعیت زنان در حوزه تحصیلات تغییر کرده، یک مقدار تغییر در حوزه تحصیلات دیده میشود. اما طبق جمعبندی بازنمایی زنان در تحقیقات مرتبط، باز هم تحصیلات زنان شاغل نشان داده میشود اما تحصیلات زنان خانهدار نشان داده نمیشود.
در فیلمها بهترین نمونه برای این دیده نشدن، فیلم «به همین سادگی» است که انگار آن زن خانهدار نقش لوستر را بازی میکند. هیچکس به لوستر نگاه نمیکند اما لوستر همه جا را روشن میکند. زن خانهدار تشبیه شده بود به لوستری که دیده نمیشود ولی به واسطه حضور او، همه جا روشن است. یعنی نقششان ارزشمند است ولی در عین ارزشمندی دیده نمیشود و به آن ارج گذاشته نمیشود.
فمنیستها به اهمیت خانهداری در دوره پسامدرن اقرار کردهاند
من هم وقتی به آدمهای دور و بر خودم نگاه میکنم همین ماجرا هست. بسیاری از زنان جوان خانهدار ما تحصیل کردهاند و مشکل چندانی هم با این موضوع ندارند اما ذهنیت اجتماعی نسبت به عدم ارزشمندی خانهداری فشار روانی زیادی به این گروه وارد میکند و به نوعی اجبار به اشتغال میشوند. اجبار از این جهت که اگر میخواهید دیده شودی و ارزشمند شناخته شوید جز با حضور در یک عرصه اقتصادی و موقعیت اشتغال خارج از خانه برای شما چنین چیزی محقق نخواهد شد و بهای شما به شاخص اشتغال شما وابسته است.
من اصلاً نمیگویم زنان خانهدار باید شاغل شوند و زنان شاغل باید خانهدار شوند؛ اصلاً بایدی در کار نیست. بحث من این است. انسان در هر جایگاه و مقامی هست؛ یکسری فعالیتهای خانوادگی دارد و یکسری فعالیتهای اجتماعی دارد. هر دوی این فعالیتها لازمه یک زندگی متعادل است. ولی زنان خانهداری که در فیلمهای سینمایی ما نمایش داده میشوند، به فعالیتهای خانوادگیشان محدود هستند و ناقص نمایش داده میشوند؛ در حالی که زنان خانهداری که در واقعیت جامعه ما وجود دارند، به این سمت حرکت میکنند که علاوه بر فعالیتهای خانوادگی، مطالعه و فعالیتهای اجتماعی هم داشته باشند یعنی در جامعه خودشان تأثیرگذار باشند و فقط به فکر چند نفر اعضای خانواده خودشان نباشند.
طبق فرمایشات شما امروز ما با زن خانهداری متفاوت از گذشته روبرو هستیم.
بله یک زن پیشرفته که در نظریه لپاتا میگوییم «زن خانهدار مدرن» در برابر «زن خانهدار محدود» که آن نگاه کلیشهای را دارد. نکته دیگر اینکه در تحقیقات مختلف زنان مهمترین عامل برای تقویت دیدگاه جامعه و ارزش گذاری به کار خانگی زنان را سینما و رسانه میدانستند.
یعنی سینما و رسانه میتواند در وجه ایجابی خود در تغییر نگرش جامعه به زنان خانهدار هم موثر باشد.
بله دقیقاً. نظریه بازنمایی چه میگوید؟ نظریه بازنمایی میگوید که رسانهها هر طور که جامعه را به نمایش بگذارند، تأثیر میگذارند بر اینکه جامعه به آن سمت برود. یعنی جامعه فکر میکند من همین هستم که نمایش داده شده و خوب است و همان را هم ادامه بدهم. اگر این بازنمایی اشتباه باشد تأثیر آن هم اشتباه میشود. ما میدانیم که در واقعیت جامعه زنان خانهدار ما شکل دیگری هستند ولی فیلمهای سینمایی هنوز دارند آن زن خانهدار محدود را نمایش میدهند.
اتفاقاً من در پژوهشی که در زمینه فرزندآوری داشتم؛ با تعدادی از مادران صاحب سه فرزند مصاحبه میکردم، تعدادی از مادران شغلشان را به خاطر فرزندآوری رها کرده بودند و میگفتند درست است که ما دوست داشتیم شغلمان را ادامه بدهیم اما درنهایت تصمیم گرفتیم تعداد فرزندان بیشتری داشته باشیم و خانواده خودمان را توسعه بدهیم. یکسری فعالیت اجتماعی هم برای خودمان تعریف کردیم. به خانه داری هم نگاه سنتی نداریم. حتی میگفتند با این مسئله مشکلی هم نداریم. این روش را انتخاب کردیم و داریم جلو میرویم و احساس پویایی را هم برای خودمان به وجود آوردیم. ولی دقیقاً یادم هست خانمی میگفت آن چیزی که من را اذیت میکند، نگاه جامعه است. به من به چشم یک زن سنتی به آن معنای منفیاش نگاه میشود و اصلاً انگار خانهداری من ارزشی ندارد و این من را اذیت میکند. این نگاه از کجا میآید؟
حالا از نظر من که بر رشته ارتباطات متمرکز هستم، از تلویزیون میآید. من سینما را متهم نمیکنم چون مخاطب سینما ۲۲ درصد بیشتر نیست. ولی ۹۶ درصد مردم، مخاطب تلویزیون هستند. یعنی ما در سریالهای تلویزیونی، خانه داری را به آن شکل کلیشهای میبینیم. خودمان هم زن خانهدار هستیم، میبینیم من آن زن نیستم ولی دیگرانی که میخواهند من خانهدار را ارزیابی کنند، تحت تصویری هستند که تلویزیون نشان میدهد. نه یک فیلم، نه دو فیلم یا سه فیلم، کلیشهای هست که در همه فیلمها دارد تکرار میشود.
تسنیم
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت