نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
کارآفرینی، دوست یا عضوی از خانوادهٔ یک شهید بودن، کسب موفقیت علمی، هنری و ورزشی، ایده پرداز یا پژوهشگر بودن و…، هرکدام بهتنهایی دلایلی هستند تا افراد را برای گفتوگو و مصاحبه انتخاب کنم. اما داشتن دو سه ویژگی به صورت همزمان، جذابیتی دارد که نمیتوان بهراحتی از آن چشم پوشید. «حمیده غلامزاده» یکی از […]
کارآفرینی، دوست یا عضوی از خانوادهٔ یک شهید بودن، کسب موفقیت علمی، هنری و ورزشی، ایده پرداز یا پژوهشگر بودن و…، هرکدام بهتنهایی دلایلی هستند تا افراد را برای گفتوگو و مصاحبه انتخاب کنم. اما داشتن دو سه ویژگی به صورت همزمان، جذابیتی دارد که نمیتوان بهراحتی از آن چشم پوشید. «حمیده غلامزاده» یکی از این سوژههاست.
به گزارش جهان بانو، سوژههای چندبعدی همیشه جذاب هستند. «حمیده غلامزاده» یکی از این سوژههاست. او همسر شهید مدافع حرم «حمیدرضا اسداللهی» است که در سومین سالگرد شهادت این شهید کار جدیدش را با همراهی چند نفر از آشنایان راه اندازی کرد. این جمع که پیش از این در کارهای هنری مشغول به فعالیت بودند، حوزهٔ کار خود را گلآرایی تشریفات قرار دادند. خانم غلامزاده دارای دو فرزند است که یادگار همسر شهیدش هستند (بچه ها در زمان شهادت پدر، سهساله و دوماهه بودند) و همزمان در مقطع کارشناسی در رشته تربیتمعلم مشغول به تحصیل است.
از زندگی با شهید اسداللهی
خانم غلامزاده صحبت هایش را با ذکر خاطراتی از شهید اسداللهی شروع میکند: «سال ۸۷ با شهید حمیدرضا اسداللهی ازدواج کردم. ایشان سال ۹۴ در حلب سوریه به شهادت رسیدند. شهید اسداللهی متولد بهمن ۶۳ و بسیار خوشاخلاق بودند. روابط اجتماعی شان قوی بود و روحیهٔ بسیار مهربان و لطیفی داشتند. خیلی راحت با همه ارتباط برقرار میکردند و بسیار شوخطبع بودند. خیلی اهل مسافرت و خصوصاً زیارت امام رضا (ع) بودند. به فعالیتهای جهادی و فرهنگی بینالمللی علاقه داشتند. به خاطر دارم که تعدادی از دوستان پاکستانیشان را به ایران دعوت کرده بودند و برایشان دورههایی برگزار کرده بودند. با دوستان لبنانیشان هم جلسه برگزار میکردند. کمی قبل از شهادتشان هم با افرادی از استرالیا ارتباط گرفته بودند».
همراهی با شهید در کارهای جهادی و فرهنگی
از خانم غلامزاده میپرسم قبل از شهادت همسرتان به راه اندازی یک کسب و کار فکر میکردید؟ او میگوید: «ما آن موقع و نیز زمان راهاندازی این کسب و کار، نیاز اقتصادی نداشتیم. آن زمان با شهید فعالیت های فرهنگی و جهادی انجام میدادیم و به طور کلی فرصتی برای فکر کردن به کارهای دیگر نداشتم. ولی بعد از شهادت ایشان، خلأ دردناکی به وجود آمد و اصرار دوستان به اینکه اتفاقی را رقم بزنیم و لطفشان به من که خواستند مسئولیت این کار را بر عهده بگیرم، باعث شد تا این کسب و کار را شروع کنیم».
شهید اسداللهی از افرادی نبودند که بگویند «خانم ها در کار جهادی جایی ندارند.» و در هر کار جهادی و فرهنگی که مشغول به فعالیت میشدند، همسرشان ایشان را همراهی میکرد. خانم غلامزاده در این باره میگوید: «این اتفاق بسیار مبارکی بود. در آن شرایط نه من مانع کار ایشان میشدم و نه ایشان مانع کار من میشد. اما بعد از شهادت، برخی از محدودیتها به وجود آمد. دیگر نمیتوان بهراحتی به بعضی از حیطهها ورود پیدا کرد و فعالیت های لازم را انجام داد. تمام کارهایی که قادر به انجام آن ها نبودم، برایم ایجاد خلأ کرده بود. از سوی دیگر بسیار دلتنگ همسرم بودم. باید برای تربیت فرزندانم هم با همه توان تلاش میکردم و هنگامی که حالم خوب بود، تاثیرش را به وضوح در روحیه آنها احساس میکردم. به همین دلیل زمانی که خواهر و دخترخالهام پیشنهاد شروع این کار را دادند، استقبال کردم».
کار هنری زیر سایهٔ شهید
این بانوی هنرمند در خصوص برکت نام و نگاه شهید در کار معتقد است: « کار ما با نام این شهید بزرگوار شروع شد. دنبال کنندگان ما در صفحهٔ اینستاگرام هم میدانند که ما قالبهای مذهبی خاص خودمان را ارائه میکنیم و زیر سایهٔ شهید هستیم. واقعاً هم به ایشان باور داریم و برکتهایی از این شهید به ما میرسد که همهٔ گروه به آن اذعان دارند. بارها اتفاق افتاده است که احساس کرده ایم باید به این کسب و کار پایان دهیم و هر بار ایشان به طریقی به ما نشان داده که باید ادامه دهیم.
ما برای خانوادههای شهدا کارهای زیادی انجام دادیم. گاهی اوقات برای سالگرد یک شهید تزئین مزار انجام دادهایم. مراسم ازدواج یا جشن تولد فرزندانشان را گلآرایی کردهایم و… از این دست سفارشات زیاد داشتهایم. به این دلیل که تلاش میکنیم کار فرهنگی و مذهبی انجام دهیم، برای کارهای خیریه هم مراجعه کنندگان زیادی داریم و تا حد توان با آن ها همراهی میکنیم. بازخوردهای زیادی از این دست داشتهایم که چقدر خوب است که شما در این فضا حضور دارید و نشان میدهید که با حجاب هم میتوان کار میکرد».
خاطرهای پر از عطر گل
این بانوی هنرمند مانند بسیاری از خانمهای دیگر عاشق گل است و ترجیح میدهد خاطرهای مربوط به گل از شهید اسداللهی تعریف کند: «شهید بسیار به گل خریدن علاقه داشتند. چون من هم به گل و گیاه علاقه داشتم، سعی میکردند که هر وقت به دیدنم میآیند حتماً گل بیاورند. اوایل ازدواجمان به صورت شیفتی کار میکردند و گاهی ساعت ۷ صبح که از شیفت برمیگشتند به خانهٔ ما میآمدند. ایشان یک گلفروشی پیدا کرده بودند که در ساعت ۷ صبح باز بود و به این ترتیب میتوانستند در آن ساعت برای من گل بخرند.
یکبار هم تولدم بود و ایشان نمیتوانستند حضور داشته باشند. به خواهرم گفته بودند که برایم گل بخرد و مرا غافلگیر کند. بعد شهید با من تماس گرفتند و گفتند بروم سر کمدم و گل را بردارم که برایم بسیار به یادماندنی بود. شهید به هنرمند بودن بنده بسیار علاقه داشتند. مثلاً کیک پزی و شیرینیپزی که میکردم ایشان خیلی علاقه نشان میدادند و تشویق میکردند. همیشه میگفتند «حمیده خیلی کار بلد است». تشویق های ایشان برای من خیلی اثربخش بود و از اعتمادشان نسبت به خودم لذت میبردم».
نقطهٔ آغاز بُژانه، با پول کم و انگیزهٔ زیاد
برای کسانی که تصمیم به راه اندازی یک کسب و کار جدید دارند یا به داستان تولد کارآفرینی ها علاقه مند هستند، دانستن نقطهٔ آغاز کسبوکارها همیشه جذابیت خاص خودش را دارد، مخصوصا کسبوکاری که رونق پیدا کرده و جای خودش را بین همصنفانش بازکرده است. این همسر شهید از شروع کار «بُژانه» و چگونگی رسیدن به این نام سخن میگوید: «به گل بومادران در زبان کردی بژانه میگویند. علاقه ای به انتخاب اسم انگلیسی نداشتیم. کمی قبل از بهمن ۹۷ برای ایجاد بژانه برنامهریزی کردیم. با دخترخاله و خواهرم در مورد شروع یک کار اقتصادی صحبت میکردیم. با توجه به تواناییهایمان به بررسی کارهای ممکن پرداختیم. خوشبختانه من و خواهرم طبع هنری مادر را به ارث برده ایم و در دوران مجردی هم کارهای هنری انجام میدادیم. سپس با یکی از دوستان در مسجد صحبت کردم و کارهای ابتدایی انجام شد.
بلاخره در بهمن ۹۷ کار را بهصورت عملیاتی شروع کردیم و کسب و کار «بُژانه» با ۵۰۰ هزار تومان سرمایهٔ اولیه کلید خورد. علت استفاده از این سرمایه کم این بود که گلآرایی به ابزار خاصی نیاز ندارد و لازم نیست که در آغاز کار سرمایهٔ کلانی داشته باشیم. بعد از آن کار را گسترش دادیم. آن اوایل اصلاً جایی نداشتیم و در خانه گلآرایی میکردیم. پس از مدتی بالای منزل خواهرم را آماده کردیم و کار را ادامه دادیم. پس از چندین ماه، یکی از دوستان خانهای را با اجارهٔ کم در اختیار ما قرار داد. اما به این دلیل که خانه در طبقهٔ چهارم قرار داشت و آسانسور نداشت، انتقال وسایل در دفعات زیاد برایمان سخت بود. سال بعد زیرزمینی را اجاره کردیم که امکان استفاده از آن به عنوان کارگاه بیشتر بود. بعد از آن هم این کارگاه را اجاره کردیم که متعلق به مادربزرگ ماست و مبلغ کمی بابت آن پرداخت میکنیم.
در حال حاضر ما درزمینه گلآرایی مراسمها و تشریفات، دستهگل عروس، ماشین عروس، سبد گل و جعبهٔ گل (باکس) فعال هستیم. گروه ما ۷ نفرِ است و قبل از شروع این کسب و کار، دو دورهٔ گلآرایی را پیش یکی از اساتید گلآرایی گذرانده ایم».
ابزار لازم برای شروع کار گلآرایی
خانم غلامزاده با بیان اینکه در دوران مجردی بهصورت تفننی گلآرایی میکرده و با این وجود برای آغاز این کسبوکار، دو دورهٔ تخصصی را پشت سر گذاشته، در رابطه با نیازمندیهای ورود به این شغل میگوید: «اگر بخواهیم گلآرایی را با کمترین سرمایه و ابزار شروع کنیم، به چند باکس، یک قیچی و گل نیاز داریم. با این حال اگر کسی بخواهد به صورت حرفهای در این زمینه کار کند، میبایست یک سری ابزارهای ابتدایی را تهیه کند. علاوه بر این ما توصیهٔ میکنیم که حتماً یک دورهٔ آموزشی گلآرایی را بگذراند. بعضی از افراد میگویند ما نیازی به آموزش نداریم و خودمان میتوانیم این کار را انجام دهیم. با این وجود چیزی که شما بلدید، با چیزی که بهعنوان یک تخصص فرا میگیرید بسیار متفاوت است و به شما کمک میکند. همچنین بهتر است که ترجیحاً یک حوزه را بهعنوان حوزهٔ تخصصی خود انتخاب کنند و در آن مشغول به کار شوند. توصیه میکنم که این کار را به صورت گروهی انجام دهند و اصلاً فکر نکنند که این کار راحت است. مانند هر کار دیگری اگر قرار باشد به عنوان شغل به آن بپردازید و بهصورت حرفهای آن را انجام دهید، با سختیهای زیادی مواجه خواهید شد. این کار به طور کلی کار زیبا و لطیفی است. همین زیباییهاست که شما را علاقه مند به انجام این کار میکند. با این حال سختیهای خودش را هم دارد».
کار اقتصادی میکنیم، اما اولویت اول ما خانواده است
خانم غلامزاده و گروه بژانه به اهمیت نقش همسری و مادری تأکید میکنند و کار اقتصادی را بعد از وظایف خانه تعریف کردهاند: «برای شروع یک کار حمایت خانواده بسیار مهم است. هنگامی که همسران ما میبینند این کار روحیه ما را سرزنده و شاداب نگه میدارد، شرایط ما را میپذیرند و همراهی میکنند. اما ما هم بهعنوان یک خانم طوری برنامه ریزی میکنیم که زندگی از روال عادی خود خارج نشود. مثلاً آشپزی را از قبل انجام میدهیم و پیش از رسیدن همسر، به خانه برمیگردیم.
ما از همان اول قرار گذاشتیم که همه اعضای گروه خانم باشند و به این دلیل که مادر و همسر بودن را ارزش میدانستیم، اصرار داشتیم که اولویت اولمان، خانواده و فرزندانمان باشند و مسائل اقتصادی در اولویت قرار نگیرد. چون هیچ یک از ما نیاز مالی نداشت و تنها دوست داشتیم یک کار اقتصادی را باهم شروع کنیم. شاید به خاطر همین ارزشگذاری باشد که برکت را در کارمان و درآمدی که به دست میآوریم، احساس میکنیم؛ بااینکه ازنظر مالی زیاد نیست».
زکات علم و آموزش به دیگران
مدیر بژانه نیز مانند بسیاری از کارآفرینان دیگر به پرداخت زکات علم معتقد است: «تابستان سال گذشته دورهٔ آموزش گلآرایی به کودکان در مجموعه ما کلید خورد. بچهها در این دوره یاد میگرفتند که چطور با بادکنک شکلهای مختلف بسازند، کادوپیچ کنند، دستهگل درست کنند و در یک جعبه گل بزنند. این دوره در کارگاه خودمان برگزار شد. در چند مدرسه هم کلاس تابستانی برگزار کردیم. یک مدرسهٔ آنلاین گلآرایی هم راه اندازی کرده ایم که هر ترم آن معادل ۳ ماه است».
گردش مالی مهم نیست، برکت را دریابید
برکت مفهومی است که همهٔ افراد در مقاطعی از زندگی در درآمد و وقت خود آن را احساس کردهاند و برای برخوردار شدن از این موهبت الهی دعا میکنند. خانم غلامزاده برکت را در گروه بژانه به صورتهای مختلف درک کرده است: «شاید برای بسیاری از افراد کار فردی صرفهٔ اقتصادی بیشتری داشته باشد. با این وجود کار گروهی از یک برکت معنوی برخوردار است که برکت مادی را نیز به دنبال دارد. به خاطر برکتهایی که در کار گروهی وجود دارد، اصرار داشتیم که این کار را به صورت گروهی انجام دهیم. در کار گروهی به خاطر تعامل با افراد گاهی ناراحتی پیش میآید و دلخور میشوید و گاهی هم از بودن با یکدیگر لذت میبرید و شاد هستید. همه این ها باعث رشد شخصیت فرد میشود. به دوستان هم میگویم که به این کار تنها از جنبه اقتصادی نگاه نکنید. این یک کار فرهنگی است که باعث میشود شخصیتمان رشد پیدا کند. به همین دلیل تلاش میکنیم که حتماً گروه را حفظ کنیم.
ما مسیر کارآفرینی را بسیار آهسته طی کردیم. به هیچ عنوان اصرار نداشتیم که با سرعت پله های ترقی را طی کنیم و تبلیغات گسترده انجام دهیم که حجم عظیم فالوئر را داشته باشیم. چون همه اعضای گروه ما مادر یا همسر هستند و وظایفی در خانواده بر عهده آن هاست که در اولویت قرار دارد. خیلی وقتها سفارشهایی داشته ایم، با این حال به این دلیل که در صورت قبول آن ها اعضای گروه مجبور میشدند در وظایف خانوادگیشان کوتاهی کنند، قبول نمیکردیم».
به قول نادر ابراهیمی «مصیبت مفتخواری»
متاسفانه بلاگری این روزها بسیار رواج پیدا کرده و کار تخصصی تبلیغات را به بیراهه کشانده است. خانم غلامزاده در این باره میگوید: «بنده در فضای مجازی به چند صفحه سفارش تبلیغ دادهام، با این وجود جاهایی بوده که خیالم از آنها راحت بوده. موضوع خوبی و بدی افراد نیست. متأسفانه باید به این موضوع اشاره کرد که بلاگری در فضای اینستاگرام بسیار رواج پیدا کرده که وحشتناک است و هزینههای زیادی دریافت میکنند. این کار، کار درستی نیست. به دوستان هم توصیه میکنم که اگر میخواهند تبلیغ بدهند، بدهند، ولی به هرکسی ندهند.». ما با افراد مختلفی در پیجمان سر و کار داریم که به ما سفارش میدهند. من فکر میکنم که همه آدمها خوب هستند، مگر اینکه خیلی خیلی خیلی خلافش ثابت شود. اینطور هم فکر نمیکنم که اگر کسی حجاب داشت، لزوماً آدم خوبی است و اگر حجاب نداشت، حتما آدم بدی است.
باید این موضوع را در نظر گرفت که در جامعه ما زندگی برای برخی از افراد سخت شده و عدهای در تامین مایحتاج اولیه زندگی شان هم به مشکل برمیخورند. با توجه به این شرایط برایم خیلی سخت است که مبلغ سنگینی را فقط برای تبلیغ به کسی بدهم. از نظر من این پول، پول مفت است و من نمیدانم این افراد در این شرایط چطور میتوانند از این درآمدها استفاده کنند. قبول دارم که وقت صرف میکنند، هزینهٔ برق و شارژ اینترنت میدهند، ولی تمام اینها هم یک اندازه ای دارد. مگر در ماه چقدر میشود؟! واقعاً ٔ کاری که انجام میدهند اینقدرها هم هزینه بردار نیست. با این حال وقتی انسان پول مفت به دست میآورد، شیطان هم بیکار نمینشیند».
تأمین نیازهای سرباز بر عهدهٔ فرمانده است
نگاه ویژهٔ شهید اسداللهی در زندگی این بوده که «برای امام زمانت زندگی کن!». در وصیتنامهشان برای محمد (پسر بزرگشان) نوشتهاند: «درس بخوان برای مهدی (عج). زندگی کن برای مهدی (عج). ورزش کن برای مهدی (عج».
همسر شهید میگوید: «یک بار مشغول توضیح دادن درباره شرایط یک شغل برای دوستشان بودند و توصیه میکردند که حتما آن شغل را بپذیرد.». دوستشان ازٔ حقوق و مزایای آن شغل پرسید و حمید آقا در پاسخ گفتند: «وقتی سربازی میروی، آیا نگران هستی که لباس، تفنگ و پتو به شما میدهند یا نه؟ میدانی که فرماندهات حواسش به همه این چیزها هست. این کار برای امام زمان است. شما میآیی سربازی امام زمان را بکنی. امام زمان حواسش به شما هست. اصلاً نباید به این چیزها فکر کنی و نگران این مسائل باشی.». واقعاً عقیده خودشان هم همینطور بود؛ به این موضوع باور داشتند که من دارم سربازی امام زمان را میکنم و نباید درگیر مسائلی شوم که میدانم امام زمان بهعنوان یک فرمانده آنها را به من میدهد. متأسفانه بعضی مفاهیم در جامعهٔ امروز فراموش شده. من فکر میکنم واقعا لازم است که افراد به بهانه های مختلف به یکدیگر یادآوری کنند که کار دست کس دیگری است».
از همنشینی با گل، بسیار میآموزیم
گروه گلآرایی بژانه این شعار را سرلوحه کار خود قرار داده است: «ما میخواهیم همهٔ آدمها در هر سطح اقتصادی که قرار دارند، بتوانند لذت همنشینی با گل را تجربه کنند.». مدیر گروه هنری بژانه دلیل انتخاب این هدف را توضیح میدهد: «به این دلیل این شعار را انتخاب کردیم که گل سرشار از روح زندگی است. گاهی اوقات وقتی برای انجام کارهایمان به باغ میرویم، گلهایی را مشاهده میکنیم که بسیار زیبا هستند. فقط میتوانیم بگوییم «اللهاکبر. قربان خلقت خدا بروم.». هنگامی که این مناظر را میبینید بُعد توحیدی و معادی خلقت برایتان زنده میشود. مثلاً گل آلستر را ببینید. هرچقدر تلاش کنید نمیتوانید نقطههای روی گلبرگها را با این زیبایی، دقت و ظرافت طراحی کنید. ترکیب رنگ و سایههای رنگی لیسیانتوس را ببینید. هنرمندان وقتی میخواهند نقاشی بکشند، چنین چیزی را نگاه میکنند تا سایه زدن را یاد بگیرند. کاملاً هنرمندانه خلقشدهاند. ببینید چقدر روح زندگی دارد. آدم با دیدن این مناظر سرشار از شادی و نشاط میشود.
واقعاً گل بهتنهایی خداشناسی و معاد را به انسان میآموزد. شما یک مدت از گل نگهداری میکنید. بهش میرسید. هرچقدر برایتان عزیزتر باشد، بیشتر دقت میکنید (مثلاً ما به مشتریانمان میگوییم شب تا صبح که قرار نیست گل را ببینند، آن را در یخچال بگذارند که ماندگارتر شود.). هرقدر بیشتر از آن نگهداری کنید، بیشتر عمر میکند. اما به هر حال عمر گل کوتاه است و بعد از مدتی پژمرده میشود و باید آن را کنار بگذارید. اگر بخواهیم از زندگی درس بگیریم، با دیدن همین نکات میتوانیم حواسمان را جمع کنیم».
آرزوی گروه فرهنگی هنری «بژانه»
اعضای گروه بژانه از همان شروع کار علاوه بر دغدغههای هنری، دغدغههای فرهنگی و اعتقادی داشتهاند و در فضای این کار، حضور گروههای مذهبی را مشاهده نمیکردند. مدیر گروه بژانه به این نکته اشاره میکند و توضیح میدهد: «اعضای گروه بژانه به این کار علاقه زیادی داشتند و از طرفی احساس میکردیم این فضا به حضور یک گروه مذهبی نیاز دارد. چون برخی از افراد فکر میکنند با چادر نمیشود این کار را انجام داد. درصورتیکه ما خیلی راحت با چادر این کار را انجام میدهیم».
همسر شهید اسداللهی در انتهای این گفتوگوی دوستانه از آرزوهای خودش و گروهش میگوید: «ما هنوز نتوانسته ایم از این کسب و کار سود خیلی خوبی به دست آوریم. به این دلیل که اساساً مسئله ما سودآوری نیست. حقیقتا دوست دارم شرایط به گونه ای رقم بخورد که بتوانم چند خانم سرپرست خانوار را به صورت تماموقت استخدام کنم تا بتوانند از این کار روزی خود را تأمین کنند. با این وجود هنوز نتوانستهایم بهجایی برسیم که به این شکل به افراد حقوق ثابت بدهیم. تمام درآمد ما صرف اجاره، تجهیز کارگاه و حقالزحمهٔ دوستان میشود. آرزوی بزرگ گروه ما این است که روزی حرم امام رضا (ع) و حرم حضرت معصومه (س) را گلآرایی کنیم».
فارس
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت