بچه‌های جهادی «ای ایران» می‌خوانند

در پی حمله اخیر رژیم صهیونیستی به ایران و آسیب‌دیدگی برخی مناطق تهران، گروه‌های جهادی و نیروهای بسیجی بی‌درنگ پای کار آمدند؛ در حالی‌ که هنوز گرد و غبار بر خانه‌ها نشسته، صدای خدمت بی‌منت از دل کوچه‌ها شنیده می‌شود. «بچه‌های جهادی» بی‌وقفه در حال امدادرسانی، آواربرداری، توزیع اقلام ضروری و مرهم‌نهادن بر زخم‌های مردم‌اند؛ تجسمی عینی از روح کار جهادی در میدان عمل.

در گوشه‌گوشه تهران، در کوچه‌هایی که هنوز بوی آوار و غبار مانده، صدایی شنیده می‌شود: صدای قدم‌های بی‌ادعا، صدای «بچه‌های جهادی». جوانانی که لباس‌شان شاید خاکی‌ست، اما دل‌شان روشن‌ از وطن.

اینجا، پای کار ایستاده‌اند. نه برای نمایش، نه برای عکس یادگاری، بلکه برای خدمت بی‌منت.
بسیجی‌ها، گروه‌های جهادی، طلاب جهادی، دانشجویان داوطلب؛ همه آمده‌اند تا معنای واقعی کار جهادی را جان بدهند، نه فقط شعار.

از پاک‌سازی خانه‌های مردم گرفته تا توزیع بسته‌های معیشتی، تعمیر تأسیسات آسیب‌دیده، کمک به اسکان اضطراری و حتی مراقبت‌های روانی برای کودکان، این روزها، شهر شاهد تولد دوباره مفهوم خدمت بی‌چشم‌داشت است.

کار جهادی یعنی بودن در سخت‌ترین لحظات، بی‌آن‌که کسی بخواهد یا صدایت کند. یعنی داوطلبانه شانه دادن زیر بار مشکلات مردم. یعنی بیدار ماندن تا سحر، برای اینکه سقف خانه‌ای دوباره بالا برود یا دل مادری آرام بگیرد.

و این روزها، در تهرانِ زخم‌خورده از حادثه، کار جهادی دوباره معنا شده است؛ نه در سخن، که در عمل.
و فرزندان این خاک، همان‌ها که امام‌شان فرموده بود «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود»، امروز بی‌صدا و بی‌هیاهو فریاد می‌زنند:
ما هستیم؛ تا آخرش…

مهتا صانعی