بررسی حجاب از نگاه شهید بهشتی/حجاب تنها در چادر خلاصه نمی‌شود

شهید بهشتی حجاب را همچون یک پیش‌شرط برای فعالیت های اجتماعی زنان می‌داند تا با وجود فعالیت زن و مرد در کنار یکدیگر رابطه آنها از حالت تعادل خارج نشود. به گزارش جهان بانو به نقل از روزنامه رسالت، حجاب چالش امروز جمهوری اسلامی نیست و درگیری با آن تنها به این زمان مربوط نمی‌شود. […]

شهید بهشتی حجاب را همچون یک پیش‌شرط برای فعالیت های اجتماعی زنان می‌داند تا با وجود فعالیت زن و مرد در کنار یکدیگر رابطه آنها از حالت تعادل خارج نشود.

به گزارش جهان بانو به نقل از روزنامه رسالت، حجاب چالش امروز جمهوری اسلامی نیست و درگیری با آن تنها به این زمان مربوط نمی‌شود. حجاب آرمانی است تمدنی و نه تنها اسلامی که انسانی است. به برخی از ما اینطور القا شده است که حجاب تنها در جوامع مسلمان یا شرقی یا شاید تنها در ایران اجباری است. اینکه تا چه اندازه می‌توان به صرف وجود یک قانون برای حجاب، پوشش را در ایران برای اکثریت زنان اجباری کرد بحث دیگری است، با این وجود حتی با فرض پذیرش این ادعا، اینطور نیست که زن در تمدن غرب آزاد از رعایت هر نوع پوشش باشد.

بارها شنیده‌ایم که رعایت حجاب اسلامی در بعضی از کشورهای غربی تبعات قانونی و اجتماعی مهمی مانند محروم شدن از حضور در دانشگاه دارد اما منظور ما تنها این مساله نیست. آنچه زن در تمدن غرب مجبور است به آن تن دهد، رعایت حدی از زنانگی، زیبایی و جذاب بودن است. تا آنجا که موج دوم فمنیسم به مقابله با همین تفکری که زنان را به صورت رایگان در خدمت مردان قرار می‌دهد برخاست و پیشنهاداتی برای زنان مانند عدم استفاده از آرایش، در مواقعی مثل مردان لباس‌های عادی و گشاد پوشیدن و حتی در صورت لزوم عدم اصلاح موهای بدن را ارائه کرد. در این نوع از فمنیسم تلاششان بر این بود که از زن جنسیت‌زدایی کنند. در واکنش به این موج، فمنیسم ماتیکی ظهور پیدا کرد که زنان را برای آزاد بودن به نشان ندادن جنسیت محکوم نمی‌کرد. آن‌ها در این نوع از فمینیسم به آرایش کردن و جذاب بودن دعوت می‌شدند. سخنان طرفداران فمنیسم ماتیکی بر مبنای غلط پایه گذاری نشده بود؛ آنها بر این باور بودند که سلب هویت جنسی از زن بر خلاف روح فمنیسم است. راه برون‌رفت از این دو موج متضاد این است که نه به انکار جنسیت زن رو بیاوریم و نه برای جلوگیری از این اتفاق او را در معرض نگاه‌های بیمار قرار دهیم، بلکه می‌توانیم هویت جنسی او را با استفاده از پوشش و حجاب به رسمیت بشناسیم؛ با حفظ احترام و رعایت شخصیت و حریم او. 

مهم‌ترین فلسفه حجاب چیست؟

احترام و بزرگداشت زن مهم‌ترین فلسفه حجاب است. این موضوع تا آنجا اهمیت دارد که در مواردی از حفظ نهاد خانواده و جلوگیری از اشاعه گناه در مرتبه بالاتری قرار می‌گیرد. تأکید اسلام بر حفظ احترام زن توسط شهید بهشتی نیز همواره تکرار شده است. «این حجابی که در اسلام عرض کردم زن موهایش را بپوشاند، بدنش پوشیده باشد اما پوشش دست و صورت در آن الزامی ندارد، اسلام این حجاب را به عنوان احترام به زن مقرر کرده است. این ها بیان صریح و روشن قرآن کریم است.»

شهید بهشتی اعتقاد داشتند که حرمت نگاه به زن دارای دو مرحله است: مرحله اول پرهیز از نگاه به قصد لذت یا شهوت است و در گام بعد می‌بایست حرمت زن مسلمان حفظ شود. در صورتی که مرد قصد لذت بردن از چهره او را نداشت، با این وجود باز هم آن زن محجبه است و اگر به هر دلیلی موی سرش پیدا شده، باز هم فرد اجازه ندارد جز گردی صورت او را ببیند. 

سال‌های اول انقلاب سال‌هایی بود که باید برای مواجهه با وضعیت حجاب تصمیماتی اتخاذ می‌شد. در این سال‌ها اکثریت جامعه به رعایت حجاب پایبند بودند، آن را قبول داشتند و مقابله با بی‌حجابی را به عنوان مطالبه خود از حکومت اسلامی مطرح می‌کردند. امام خمینی نیز بر مبنای همین مطالبه عمومی اسلامی شدن چهره ادارات را مطالبه می‌کردند. با این وجود در همین زمان نیز در خصوص شیوه‌ سیاست‌گذاری در ارتباط با حجاب دودستگی‌ها و نظرات مختلفی وجود داشته که خصوصا دولت موقت و مرحوم مهندس بازرگان به آن دامن می‌زنند. 

شهید بهشتی حجاب را برای جامعه ایران یک ضرورت می‌داند. او بسیار به فعالیت‌های تشکیلاتی علاقه مند بوده و از فعالیت بانوان و حضور آنها در احزاب و تشکل ها شدیدا حمایت می‌کرده است. ایشان در ۱۱ آذر ۱۳۵۹ در این باره اظهار کرد: «یک نمونه از نقش های تاثیرگذار در تربیت عفّت نفس در وجود زن و مرد، در بهبود و تنظیم برخورد اجتماعی مردان و زنان در صحنه حج مشاهده می‏شود. این موضوع به مثابه یک آزمایش است که هر سال تکرار می‏شود. درست است که باید با استفاده از بسیاری از نظامات اجتماعی دیگر از طغیان جنسی جلوگیری کرد، با این وجود نقش عامل معنوی، نقش عفت متکی به ایمان و ایمان به خداوند را در این موضوع نباید نادیده گرفت. متاسفانه باید گفت که در جامعه دینی ما این نقش روز به روز بیشتر ضعیف می‌شود. حجاب خانم ها در حال ضعیف شدن است و این مساله بسیار جای تاسف دارد. زن می‌بایست در جامعه به گونه ای ظاهر شود که مساله شهوت و لذت در یک وضعیت حداقلی قرار بگیرد. ما این ادعا را نمی‌کنیم که می‌توان این مساله را به طور کامل از بین برد اما می‌توان از شدت آن کم کرد. تفاوت بسیاری است بین خانمی که اندامش را پوشانده، سرش را پوشانده، حالا یا با روسری یا چادر و یا با شلوار و پالتو بالاخره خودش را پوشانده است تا خانمی که نیمه برهنه بیرون می‏آید. رعایت حجاب اسلامی در کاهش فساد اخلاقی ناشی از بی‏بندوباری جنسی یا کم کردن فساد جنسی موثر است و ما باید روی آن بیشتر کار کنیم. با این وجود این تنها بخشی از مساله است. بخش دیگری که بسیار مهم است تربیت زن و مرد مسلمان است به گونه ای که در برخورد با یکدیگر مواظب باشند چه می‏کنند و در کجا قرار دارند. قرآن (یک جا زن و مرد مسلمان را مورد خطاب قرار می‏دهد) یک جا به بانوان مسلمان اشاره کرده و می‏گوید پوشیده از منزل خود خارج شوند. در چند مورد زن و مرد مسلمان را مخاطب قرار می‌دهد و توصیه می‏کند در برخورد با یکدیگر هیزی و چشم‏چرانی نکنند. ای پیغمبر به مردان مسلمان بگو در برخورد با زنان به آن‌ها خیره نشوند و به زنان مسلمان بگو که در برخورد با مردان آن‌ها را با قصد لذت نگاه نکنند. به یکدیگر از روی شهوت نگاه نکنند، برخوردشان برخوردی سالم و رسمی و نگاه‌شان نگاهی پاک باشد.»

نگاه همزمان و دوجانبه اسلام در برپایی عفاف در جامعه

در اینجا شهید بهشتی نگاه دوجانبه و همزمان اسلام را در برپایی عفاف در جامعه مورد اشاره قرار می‌دهد. همانطور که زن باید پوشش عفیفانه را رعایت کند، مرد هم باید از نگاه هوس آلود پرهیز کند. حتی حجاب مردان نیز در آیات قران مشاهده می‌شود و از آن طرف چشم‌پوشی زنان نیز لازم دانسته شده است. در صورتی که مردان به رفتارهای عفیفانه پایبند نباشند، حجاب زن کارکرد خود را از دست می‌دهد و از طرف دیگر اگر حجابی وجود نداشته باشد، اینکه تنها به مردان دستور بدهیم که چشمان خود را از حرام حفظ کنند، غیرممکن خواهد بود و چنین چیزی در عمل ممکن نیست. 

بنابراین حجاب در نگاه شهید بهشتی یک امر اختیاری نیست. ایشان با وجود اینکه مهم‌ترین فلسفه حجاب را حفظ احترام عنوان می‌کنند، عدم اشاعه فحشا و منکر را نیز مورد تأکید قرار می‌دهند. «اسلام دستور می‌دهد که زنان پوشش و حجاب را راعایت کنند و چرا این‌گونه است؟ به این دلیل که خداوند می‌خواهد زن در محیط جامعه به گونه ای ظاهر نشود که تمام زیبایی‌هایش قابل مشاهده باشد و مهم تر از آن این مساله است که زنان به نشان دادن زیبایی‌های خود برای مردان الزام ندارند. آیا زن الزام دارد که زیبایی‌هایش را به مردان نشان دهد؟ خیر!». شهید بهشتی حجاب را همچون یک پیش‌شرط برای فعالیت های اجتماعی زنان می‌داند تا با وجود فعالیت زن و مرد در کنار یکدیگر، رابطه آنها از حالت تعادل خارج نشود. او این موارد را در حزب جمهوری اسلامی که مسئولیت آن را برعهده داشت پیاده می‌کرد و علاوه‌بر الزام خانم ها به رعایت حجاب از اصرار بر چادر و تنگ‌نظری پرهیز کرده و این موارد را به دیگران نیز توصیه می‌نمود. همچنین مردان نیز از طرف ایشان به رعایت پوشش درست دعوت می‌شدند. «ما اعلام کرده‏‌ایم که شلوار و روپوشی که تنگ نباشد و روسری کامل، پوشش اسلامی محسوب می‌شود. مبادا در حزب نسبت به این پوشش حساسیت های بی‏ مورد اتفاق بیفتد. دیگر دوباره از مواضع قطعی اعلام شده‏مان برنگردید. چادر یک نوع پوشش است، شلواری که تنگ نباشد، روپوشی که تنگ نباشد و روسری‌ای که کافی باشد نیز پوشش کامل اسلامی محسوب می‌شود. لذا اگر خواهری با این پوشش در حزب حضور پیدا کند ــ یا در حوزه‏‌ها، کلاس‏‌ها و سایر مناطق ــ مبادا برادر یا خواهری به او انتقاد و اعتراض کند. این نوع انتقادات نابجا است. ما می‌بایست مواضع مشخص خودمان را رعایت کنیم.»

نقش حکومت در حفاظت از حجاب

در اینجا نقش حکومت هم در پاسداری از حجاب مشخص می‌شود. اگر حکومت زمینه رعایت حجاب و پوشش را فراهم نکند، به فحشا امر کرده و میان این دو راه سومی وجود ندارد. کار حکومت بسترسازی است، چرا که حکومت از این توانایی برخوردار است که قوانین را تصویب کند. اگر حکومت به واسطه قانون گناهان اجتماعی را محدود نکند، به فراهم کردن بستر آلودگی و فساد دامن زده است. به عنوان مثال اگر شرب علنی و خرید و فروش مشروب آزاد شود، در این صورت آیا حکومت به این عمل حرام دعوت نکرده است؟ بنابراین اگر حکومت بسترسازی مناسب را فراهم نکند، خواه‌ ناخواه امر به منکر کرده است.