تحلیل خبر؛

بحران پارادایمی در برابری جنسیتی! از عدالت اجتماعی تا سردرگمی هویتی

به گزارش یورونیوز، اخیرا وزیر برابری جنسیتی دانمارک خواستار آن شده است که اتحادیه اروپا در سیاستگذاری‌های جنسیتی خود به نقش مردان و پسران نیز توجه کند. او هشدار داده است که نادیده گرفتن چالش‌های مردان از سلامت روان گرفته تا انزوای اجتماعی می تواند به تقابل‌های تازه میان نسل‌ها و جنسیت‌ها در اروپا منجر شود.

از منظر جامعه‌شناختی، آنچه امروز در اروپا به عنوان «سرگیجه برابری جنسیتی» مطرح می‌شود، صرفا یک بحث سیاسی یا حقوقی نیست، بلکه بیانگر بحران در پارادایم‌های ارزشی و فرهنگی غرب مدرن است. برابری جنسیتی در ابتدا با هدف رفع تبعیض‌های تاریخی علیه زنان شکل گرفت، اما در گذر زمان از مسیر عدالت اجتماعی به سمت نوعی رقابت ایدئولوژیک میان دو جنس منحرف شد.

در نتیجه، جنبش فمینیستی که قرار بود نابرابری را کاهش دهد، به‌تدریج به بازتولید نوعی نابرابری معکوس منجر شده است. داده‌های جدید نشان می‌دهد که بیش از نیمی از مردان نسل Z در اروپا بر این باورند که برابری زنانه به اندازه کافی تحقق یافته است. این احساس، نشانه نوعی بحران هویت جنسیتی در مردان جوان غربی است، بحرانی که با رشد افسردگی، انزوا، افت انگیزه تحصیلی و گسترش گفتمان‌های مردمحور واکنشی در جوامع اروپایی همراه شده است.

از دید جامعه‌شناسان انتقادی، این پدیده نتیجه‌ی نادیده‌گرفتن نقش‌های مکمل اجتماعی و عاطفی مردان در پروژه‌های برابری است. نکته کلیدی اینجاست که در بسیاری از سیاست‌های جنسیتی، برابری به معنای شباهت تفسیر شده است، نه عدالت. این خطای مفهومی باعث شده تفاوت‌های طبیعی، روانی و اجتماعی میان زن و مرد نادیده گرفته شود و ارزش‌های خانوادگی و نقش‌های انسانی تضعیف گردد.

در سطح ساختاری نیز، سیاست‌گذاران اروپایی نتوانسته‌اند توازن میان حقوق و مسئولیت‌ها را حفظ کنند!  نتیجه آن، شکل‌گیری جامعه‌ای است که از بیرون آزادتر به نظر می‌رسد، اما از درون با افزایش اضطراب، فروپاشی روابط و کاهش انسجام اجتماعی مواجه است. از دیدگاه نظریه‌های جامعه‌شناسان هنگامی که نظم اخلاقی و نقش‌های اجتماعی دچار ابهام می‌شود، جامعه به سوی بی‌هنجاری (anomie) حرکت می‌کند.

تحولات اخیر در سیاست‌های جنسیتی اروپا دقیقا همین روند را نشان می‌دهد؛ وضعیتی که در آن، ارزش‌های مشترک تضعیف می‌شود و افراد در نقش‌های خود سردرگم می‌مانند. در نهایت، آنچه امروز در دانمارک مشاهده می‌شود، بازتاب بحران معنای برابری است. برابری واقعی زمانی محقق می‌شود که زن و مرد نه رقیب، بلکه مکمل یکدیگر شناخته شوند.

این نگاه تعاملی عدالت‌محور در دیدگاه اسلامی، ریشه دارد. نگاهی که بر تعادل، مسئولیت متقابل و حفظ کرامت هر دو جنس تاکید می کند. از این منظر، اروپا ناچار است در تعریف خود از عدالت و آزادی بازنگری کند، زیرا بدون بازگشت به مفهوم انسانی و اخلاقی برابری، این قاره در آینده با شکاف‌های اجتماعی عمیق‌تری روبه‌رو خواهد شد.

در نهایت، اروپا مجبور خواهد شد مفهوم برابری را از نو تعریف کند، نه بر پایه تقابل زن و مرد یا توجه صرف به زن و یا یا توجه صرف به مرد، بلکه بر اساس همکاری و تفاهم میان آن‌ها ، نکته ای که در نگاه متعادل اسلام عزیز، از ابتدا مورد تاکید بوده است.

زینب حیدری