نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
خانم عاصمه قاسمی، مشاور رئیس دانشگاه آزاد در امور زنان و خانواده در نشست تخصصی دانشگاه، از آمار بالای پذیرش دختران سخن به میان آورد و به رسالت و مسئولیت عظیم دانشگاه اشاره کرد. ایشان بیان داشت: «دانشگاه آزاد اسلامی با میزبانی ۶۰۰ هزار دانشجوی دختر، رسالتی بزرگ در راستای توانمندسازی این قشر عظیم بر عهده دارد.» هرچند این سخنان در ظاهر، نشان از توجه به زنان در آموزش عالی دارد، اما در بطن خود با پرسشهای جدی و بنیادینی روبهروست: آیا این حجم از جذب دانشجوی دختر واقعاً به توانمندسازی زنان منتهی شده و درخور افتخار است؟ یا بیشتر محصول سیاستهای بدون توازن و گاه منفعتطلبانه دانشگاه آزاد اسلامی است؟
واقعیت این است که صرفا افزایش کمی پذیرش دانشجویان دختر نمی تواند نشاندهنده رشد همه جانبه زنان در جامعه و به دنبال آن تحول و توسعه جامعه باشد. چراکه افزایش بی رویه دانشجویان دختر در دانشگاه آزاد اسلامی، بدون برنامهریزی هدفمند و متوازن در سیاستگذاری، نهتنها کمکی به ارتقای جایگاه زنان نکرده، بلکه چالشهای اجتماعی، فرهنگی و حتی جمعیتی نگرانکننده ای را در سطح جامعه ایجاد و به مراتب بحران های جدی تری را به بار خواهد آورد.
در پشت پرده، نظام ازدواج و توازن کفویت بههم خورده است!
یکی از تبعات مستقیم گسترش بیضابطه پذیرش دانشجویان دختر نسبت به پسران، اختلال در نظام کفویت ازدواج است. پژوهش های علمی بیان دارند؛ تحصیلات بالا میتواند زنان را در انتخاب همسر با مشکل مواجه سازد، زیرا مردان معمولاً با زنان دارای تحصیلات پایینتر از خود ازدواج میکنند. درحالی که زنان با تحصیلات دانشگاهی بهدنبال مردانیاند که حداقل همسطح آنها باشند. درنتیجه تفاوت معیارهای پسر و دختر و در ادامه تفاوت سطح تحصیلات آنان، منجر به تأخیر در سن ازدواج دختران می شود.
آنچه امروز ما با آن مواجه هستیم، آمار بالای زنان دارای تحصیلات تکمیلی در مقاطع فوقلیسانس و دکتری در جامعه است، در حالیکه پسران همکفو برای ازدواج با آنها، از نظر سطح تحصیلات، کمتر وجود دارند. این عدم توازن سطح تحصیلات میان دو جنس دختر و پسر یکی از دلایل اصلی افزایش سن ازدواج جوانان در پژوهش های معتبر علمی، مطرح گردیده است. همچنین این مسئله، نهتنها موجب کاهش آمار ازدواج و افزایش سن آن در میان زنان شده، بلکه بهمرور باعث نوعی سرخوردگی اجتماعی و فردی در میان زنان تحصیلکردهای میشود که در تضاد میان جایگاه تحصیلیشان و نیازهای طبیعی و خانوادگیشان قرار گرفتهاند.
هشدار جدی در آسیب به ساختار خانواده و جمعیت
از منظر کلانتر، باید اذعان داشت که سیاستهای جذب گسترده، نامتوازن و بیرویه دانشجویان دختر در دانشگاه آزاد اسلامی، بدون توجه به اقتضائات خانوادگی، نقشهای جنسیتی و ضرورتهای اجتماعی، نهتنها به توانمندسازی هدفمند زنان منجر نشده، بلکه آثار منفی جدی بر ساختار جمعیتی و روند فرزندآوری نیز داشته است. زنان بسیاری، سالهای حساس و طلایی زندگی خود را صرف تحصیل در محیطهایی میکنند که اغلب فاقد برنامهریزی روشن، متناسب با نیازهای بازار کار و ناظر بر نقشهای خانوادگی آنان است. طبیعیست که این وضعیت، به تأخیر در ازدواج، کاهش تمایل به فرزندآوری، یا عدم ورود به نهاد خانواده بینجامد. در حالیکه بحران جمعیت یکی از جدیترین چالشهای فعلی کشور است، نمیتوان نقش دانشگاهها، بهویژه دانشگاه آزاد اسلامی، را در شکلگیری و تشدید این بحران نادیده گرفت.
یافتههای علمی نیز به روشنی این واقعیت را تأیید میکنند. مطابق مطالعات متعدد، از جمله پژوهشهای هوم (۱۹۸۶)، افزایش سطح تحصیلات بهویژه در میان زنان، با تأخیر در فرزندآوری ارتباط مستقیم دارد. همچنین هوم چهار مسیر اصلی را در این تأثیرگذاری شناسایی کرده است: ۱. ساختار سیستم آموزشی و میزان انعطافپذیری آن برای تطابق با زندگی خانوادگی، ۲. الگوهای جنسیتی در انتخاب رشتههای تحصیلی، ۳. پیوند تحصیل با بازار کار و چشماندازهای شغلی و امنیت اقتصادی، ۴. هنجارها و ترجیحات اجتماعی مرتبط با تحصیلات و نقش مادری. بنابراین، دانشگاهی که بدون در نظر گرفتن این عوامل، با انگیزههای صرفاً کمی و گاه مالی، پذیرش نامتوازن دانشجویان دختر نسبت به پسران را بهصورت افسارگسیخته افزایش میدهد و به آن افتخار می کند، عملاً به عاملی در برهمزدن توازن جنسیتی در آموزش عالی، تضعیف ساختار خانواده و تعمیق بحران جمعیتی بدل میشود.
پیامدهای نابرابری جنسیتی در پذیرشها؛ زنگ خطر برای هر دو جنس
بنابراین جذب بیرویه نامتوازن دانشجویان دختران، نهتنها موجب اختلال در تعادل جنسیتی آموزش عالی شده، بلکه به نوعی نابرابری جدید انجامیده که در ظاهر به نفع زنان است، اما در عمل به زیان آنها تمام میشود. آنچه امروز تحت عنوان «توانمندسازی زنان» در دانشگاه آزاد تبلیغ میشود، بیشتر یک شعار تبلیغاتی و آماری است تا یک دستاورد اجتماعی قابل دفاع.
حضور مؤثر و پایدار زنان در تحصیلات تکمیلی مستلزم چیزی فراتر از صرفاً افزایش کمی پذیرش است. اگر قرار است زنان در عرصه علم و توسعه پویا و فعال باشند، ضروری است که ساختارهای آموزشی، سیاستهای پذیرش و حمایت از زنان در آموزش، با در نظر گرفتن اقتضائات خانوادگی، فرهنگی و جنسیتی بهصورت هدفمند بازطراحی شوند. چراکه جذب گسترده، بدون سنجش نیاز جامعه یا فراهمسازی زیرساختهای فرهنگی-تربیتی، راه به جایی نخواهد برد.
همچنین تحقق توسعه و تحول در جامعه و نهاد خانواده، زمانی امکانپذیر است که ارتقای سطح علمی زنان و مردان بهصورت متوازن و همراستا دنبال شود. این همترازی، با کاهش نابرابری سطح علمی و فرهنگی میان دو جنس، میتواند موانع ازدواج را کاهش دهد و زمینهساز شکلگیری روابط سالمتر و پایدارتر گردد.
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت