ترجمه اختصاصی؛

باور غلط استعداد ذاتی؛ سدی نادیدنی در راه زنان 

باورهای ریشه‌دار درباره نقش غالب ژنتیک بر محیط و تلاش در موفقیت‌های علمی، همچنان مسیر پیشرفت زنان در رشته‌های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضی را سد می‌کند.

به گزارش پایگاه خبری فیز، مطالعات اخیرا پرده از یک مانع نامرئی اما قدرتمند برمی‌دارد: باور عمومیِ اشتباه ضرورت استعداد مادرزادی برای موفقیت در حوزه‌هایی مانند ریاضی و مهندسی. این تصور که گویا پیشرفت در این رشته‌ها بیش‌تر از آنکه محصول آموزش، پشتکار و حمایت باشد، وابسته به عوامل ژنتیکی تغییرناپذیر است، تأثیری منفی و نامتناسب بر انتخاب‌های تحصیلی و شغلی زنان دارد.

 بخش قابل‌توجهی از افراد (اعم از مرد و زن) به‌طور ناخودآگاه موفقیت در علوم مهندسی و ریاضی را بیش‌تر در گرو استعداد ذاتی می‌دانند تا تلاش، آموزش و محیط حمایت‌گر. این باور، به‌ویژه برای زنان و دختران بازدارنده است. آن‌ها زمانی که در معرض این نگرش قرار می‌گیرند، احتمال کم‌تری دارد خود را ذاتا مستعد این رشته‌ها بدانند و در نتیجه، کمتر به سمت انتخاب مسیرهای شغلی در فنی‌مهندسی گرایش پیدا می‌کنند. همچنین این باور غلط، نقش حیاتی عواملی مانند آموزش باکیفیت، فرصت‌های یادگیری، پشتکار، مربی‌گری و محیط‌های تشویق‌کننده را در موفقیت افراد نادیده می‌گیرد یا کم‌اهمیت جلوه می‌دهد.

چرا این باور اشتباه است؟

پژوهش‌های گسترده در علوم تربیتی و روانشناسی به‌وضوح نشان می‌دهند که مهارت‌های مرتبط با ریاضی و علوم مهندسی، اکتسابی هستند. در حالی که علایق فردی می‌تواند متفاوت باشد، توانایی یادگیری عمیق ریاضیات، حل مسئله مهندسی یا تفکر محاسباتی، عمدتاً در گرو آموزش مؤثر، تمرین مستمر، دریافت بازخورد سازنده و قرار گرفتن در محیطی است که اشتباه‌کردن را بخشی از فرآیند یادگیری می‌داند. بنابراین ژنتیک به‌تنهایی تعیین‌کننده سرنوشت علمی افراد نیست.

پیامدها و راه‌حل‌های پیش‌رو

این باورهای نادرست نه‌تنها استعدادهای بالقوه فراوانی را از چرخه نوآوری علمی حذف می‌کند، بلکه تنوع دیدگاه‌های ضروری برای حل مسائل پیچیده جهانی را نیز کاهش می‌دهد. پژوهشگران این مطالعه تأکید می‌کنند: تغییر این روایت غلط، کلید مهمی برای افزایش مشارکت زنان در رشته‌های فنی و مهندسی است. راهکارهای پیشنهادی شامل موارد زیر است:

تغییر گفتمان: تأکید بر یادگیری، رشد مهارت، پشتکار و نقش محیط آموزشی و حمایتی در رسانه‌ها، کتاب‌های درسی و گفتگوهای عمومی به‌جای تمرکز صرف بر استعداد ذاتی.

الگوسازی متنوع: معرفی گسترده‌تر الگوهای موفق زن در علوم مهندسی که مسیر موفقیت خود را مرهون تلاش و یادگیری مستمر می‌دانند، نه صرفا استعداد مادرزادی.

بازطراحی محیط‌های آموزشی: ایجاد فضاهای یادگیری در مدارس و دانشگاه‌ها که بر رشد مهارت، همکاری و یادگیری از اشتباهات تأکید دارند و کلیشه‌های جنسیتی را به‌چالش می‌کشند.

آگاهی‌بخشی: اجرای کارگاه‌ها و برنامه‌های آموزشی برای معلمان، والدین و مشاوران تحصیلی درباره تأثیر مخرب این باورهای نادرست و راه‌های ترویج نگرش رشد.

به‌عبارت ساده، شکستن این افسانه که استعداد ریاضی ذاتی است، می‌تواند دریچه‌های فرصت را به‌روی جمعیت کثیری از زنان و دخترانی بگشاید که تصور می‌کردند این حوزه‌ها برای آن‌ها ساخته نشده‌اند. این تغییر نگرش نه‌تنها عادلانه‌تر است، بلکه برای پیشرفت علمی و فناوری تمام جامعه ضروری محسوب می‌شود.